در شرایطی که نوه امام و اطرافیان وی کاندیداتوری در انتخابات 1400 را به شدت رد و نهی کرده اند
اما برخی اصولگرایان از سوی وی اعلام کاندیداتوری کرده اند و سپس او را تخریب نیز می کنند!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک تحلیلگر مسائل سیاسی در واکنش به پیش بینی «حسین الله کرم» مبنی بر حرکت
اصلاح طلبان به سوی حمایت از «سیدحسن خمینی» برای کاندیداتوری ریاست
جمهوری 1400 به آفتاب یزد می گوید:« فارغ از این که برای الله کرم جایگاه
تحلیلی قائل باشیم یا نه می توانم به همین اندازه بسنده کنم که؛ تلاش می
کنم خوشبین باشم.»
غلامعلی رجایی در ادامه می گوید:« بر این تحلیل ارائه شده از سوی چهره ای که با مداقه بر پیشینه ی سیاسی و
فعالیت
های او به خوبی می توان به اهداف و چشم اندازهای ادعایی که مطرح کرده پی
برد؛ می توان از دو زاویه نگریست؛ نخست زاویه ای که بدبینانه است و من
ترجیح می دهم وارد این حوزه نشوم و دیگری تحلیلی که در نهایت به دو مقصود
منتهی
خواهد شد.»
رجایی می افزاید:« اگر سید حسن خمینی طبق پیش بینی
وارد این عرصه شده که داستان ها تازه آغاز خواهد شد و اگر ورود پیدا نکند
قطعاً این سناریو اجرایی خواهد شد که:«چون بیم
رد صلاحیت داشتند؛ ورود
پیدا نکردند اما هر شخصیت سیاسی ـ اجتماعی که اندکی با روحیات سیدحسن خمینی
آشنا باشد تایید خواهد کرد که چنین اتفاقی محال است رخ دهد.»
>الله کرم: اصلاح طلبان سمت حمایت از سیدحسن خمینی می روند
حسین الله کرم که به قول «جواد امام»، مدیرعامل بنیاد باران؛
«
از طرف اصلاحطلبان کاندیدا معرفی میکند و در عین حال خودش هم رجلیت
سیاسی کاندیداها را رد میکند.» در خلال یک مصاحبه و در پاسخ به این سوال
که:«نام هایی همچون صفایی فراهانی، مصطفی معین و محمدرضا خاتمی برای نامزدی
از جناح اصلاح طلب در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح است»، می گوید:
«چانه زنی اساسا یک امر سیاسی است که عمدتا با ارائه نامزدهای متعدد آغاز می شود و با ائتلاف به نتیجه نهایی می رسد.
از سویی دیگر ارائه چند نامزد نیز امکان بیشتری در تایید صلاحیت
می دهد. این وضعیت با تایید دکتر معین در سال ۸۴ مشاهده شد.
گاهی از مواقع احزاب و گروه های سیاسی تعدادی نامزد معرفی می کنند تا
بتوانند قبل و بعد از تایید صلاحیت وارد ائتلاف شوند. احزاب به خوبی می
دانند که برخی نامزدهای معرفی شده آنها طبق قانون اساسی نمی تواند بر اساس
قانون رجل سیاسی تایید صلاحیت شوند، لذا از نام آنها در ائتلاف های قبل از
تایید صلاحیت بهره می گیرند. مثل آقایان ابوترابی، زاکانی و لنکرانی که در
سال ۹۲ برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند. برخی نامزدها نیز بعد از
مرحله تایید صلاحیت نامزدها وارد ائتلاف می شوند مانند آقایان عارف و
جهانگیری و قالیباف که این نقش را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و سال
۹۶ ایفا کردند.»
وی در ادامه و در واکنش به این پرسش:« نامزدهای مدنظر کارگزاران چه کسانی هستند؟» در مقام پاسخگویی گفته است:
« نامزد مورد نظر کارگزاران می توانند ناطق نوری، علی لاریجانی یا سید حسن خمینی باشند.»
اوج این گفت و گو وقتی است که از الله کرم می پرسند:
«
پس اینکه برخی اعتقاد دارند اصلاح طلبان دنبال کاندیداتوری سید حسن خمینی
هستند، شما این دیدگاه را رد می کنید؟» پاسخ وی درخور تامل است:«اصلاح
طلبان متوجهند حتی در وضعیت مشارکت حداکثری هر سه آقایان صفایی فراهانی،
مصطفی معین و محمدرضا خاتمی تایید صلاحیت نخواهند شد چون در زمره رجل سیاسی
قرار نمی گیرند بنابراین به سمت حمایت از سید حسن خمینی خواهند رفت تا با
کارگزاران نیز همسو گردند. البته به نظر نمی آید که سید حسن خمینی بتواند
از قانون رجل سیاسی بطور موفق عبور کند.» هرچند جواد اما معتقد است:
«
اللهکرم ماموریت تخریب چهره اصلاحطلبان و ناامید کردن جامعه را دارد. در
واقع افرادی از این قبیل به دنبال عدم مشارکت مردم هستند که به ازای آن
سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری را مانند انتخابات مجلس یازدهم رقم بزنند.»
>حق با کسانی است که مواضع الله کرم را تخریبی می پندارند؟!
گویا باید پذیرفت الله کرم بیشتر از آن که تحلیل ارائه داده باشد، بنا بر تخریب دارد زیرا در برابر این پرسش که:
«به
نظر شما اگر محمدرضا خاتمی و سید حسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
ثبت نام کنند و تایید صلاحیت نشوند، این مسئله مانند سال ۹۲ که هاشمی
رفسنجانی تایید صلاحیت نشد، موج اجتماعی به نفع جریان اصلاحات ایجاد خواهد
شد، به عبارت دیگر این مسئله می تواند منجر به احیای سرمایه اجتماعی
اصلاح طلبان شود؟» گفته است:
«طرح
احیای سرمایه اجتماعی به اصلاح طلبان امکان بازی در دو جبهه اپوزیسیون
قانونی و اپوزیسیون غیرقانونی را می داد. تا از یک سو بتوانند استراتژی
«فشار از پایین» را در اعتراضات آینده،
فعال کنند و از طرف دیگر نامزد
خود را با استفاده از استراتژی «فشار از بالا» در قالب مشارکت حداکثری وارد
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰کنند. حال آنکه به نظر می رسد امکان بازی در
جبهه اپوزیسیون غیرقانونی برای اصلاح طلبان به پایان رسیده است، زیرا غرب
براساس انقلاب فرانسه که سلطنت بوربون ها پس از اشتباهات دانتون،میرابو،
روبسپیر وحتی ناپلئون در۱۸۱۵ به قدرت بازگشت، آنها نیز با متهم کردن انقلاب
اسلامی ایران به ناکارآمدی و باجعل نمودن تاریخ بگویند رضاشاه کارآمده
بوده است. در این وضعیت جریان ضدانقلاب و برانداز که در ادوار گذشته
انتخابات به اصلاح طلبان رای می دادند، با کاهش مشارکت مردم در انتخابات
مجلس یازدهم دنبال تحریم انتخابات ریاست جمهوری هستند. این وضعیت امکان
بازی به اصلاح طلبان در جبهه اپوزیسیون غیرقانونی را نمی دهد و از آنجاکه
دولت نیز با شکست رویکرد مذاکره باکدخدا، جایی برای دفاع از عملکردش
نگذاشته است، اصلاح طلبان در جبهه اپوزیسیون قانونی نیز جایگاهی ندارند
بنابراین اصلاح طلبان چاره ای جز احیای سرمایه اجتماعی ندارند.»
>اصلاح طلبان هیچ شانسی ندارند!
رجایی
در مواجهه با این پرسش که در افواه شنیده شده:«مجلس انقلابی، دولت انقلابی
کم دارد!» می گوید:« درباره ی انتخابات ریاست جمهوری 1400 و با توجه به جو
حاکم بر انتخابات مجلس و نیز مشارکت پایین که باعث افسوس و تالم است که
چرا باید راهی در پیش گرفته شود که تا این اندازه مشارکت با شکست و پایین
آمدن مواجه شود؛ باید بگویم که من برای اصلاح طلبان و این که چهره ای
100درصد اصلاح طلب فرصت عرض اندام پیدا
کند هیچ شانسی قائل نیستم و
وقتی بدانیم اصلاح طلبان نیز پذیرفته اند که دیگر با نامزد اجاره ای در هیچ
رقابت سیاسی حضور پیدا نکنند باید گفت انتخابات ریاست جمهوری 1400 اگرچه
بسته به نوع و ذات و تفاوت هایی که با انتخابات مجلس دارد به خودی خود،
مشارکت بیشتری را جذب خواهد کرد اما دیگر آراء
25 میلیونی 76 و 80
تکرار نخواهد شد زیرا اراده ای بر ساختارهای سیاسی کشور حاکم است که چندان
برای مشارکت و سرمایه های اجتماعی نظام ارزش و جایگاهی قائل نیست.»
غلامعلی
رجایی که روزگاری در جایگاه مشاور مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار
داشت در ادامه ی گفت و گو با آفتاب یزد و در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر
نبود تصمیم حال حاضر اصلاح طلبان در انتخابات پیشین ریاست جمهوری خاصه در
96 و پس از رویت رفتارهای آقای روحانی عملیاتی می شد، می گوید:
« اساساً
اصلاح طلبان با شرایطی که در 92 پیش روی شان قرار داده شده بود؛ چاره ای
دیگر نداشتند که اگر چنین نمی کردند لابد باید خیلی زودتر با میدان سیاست
داخلی خداحافظی می کردند.»
و وقتی اصرار می کنیم؛ کاش در 96 این تصمیم
اجرایی شده بود! پاسخ می دهد:«آن وقت باید تن به ریاست جمهوری امثال جلیلی
می دادیم که چندان به صلاح و صرفه نبود!»
>اصلاح طلبان به خودشان استراحت بدهند!
غلامعلی رجایی در قسمت پایانی این گفت و گو و با تاکید بر مواضعی که پیشتر اعلام کرده، می گوید:« همچنان معتقدم
اصلاح طلبان نیاز است تا به یک مرخصی نسبتاً بلند مدت ـ حداقل برای دو دوره ـ بروند زیرا فضای حاکم چنین تصویری در ذهن ترسیم
می کند که اصلاح طلبان با توجه به رویکردهای شورای نگهبان تقریباً هیچ
شانسی نخواهند داشت و وقتی تصمیم به این مهم گرفته اند که از نامزد اجاره
ای حمایت نکنند و فقط با نامزد
صد در صد اصلاح طلب در عرصه حضور داشته
باشند به طور طبیعی این فرضیه یعنی خالی کردن میدان و به مرخصی رفتن، بیشتر
ضرورت پیدا خواهد کرد.» این چهره سیاسی می افزاید:
« البته شرایط،
بستگی به تصمیم مردم برای حضور یا عدم حضور پای صندوق ها نیز دارد که اگر
قرار بر مشارکت پایین شبیه آنچه در انتخابات اسفند 98 رخ داد، باشد که دیگر
تکلیف دولت 1400 تقریباً مشخص است.» غلامعلی رجایی می گوید:« از آن جایی
که دولت از بطن مجلس برخواهد خواست پس به صورت کاملاً طبیعی و با توجه به
ترکیب مجلس فعلی، بازهم عقیده بر آن استوار است که علی الحساب برای اصلاحات
و چهره ی مد نظر اصلاح طلبان قائل نباشیم.»