گمانه زنیها درباره توافق بلند مدت میان ایران و چین در روزهای اخیر مباحث مختلفی را مطرح کرده و به ویژه بار دیگر موضوع رابطه با شرق و غرب مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی دوگانه شرق و غرب در طول چند دهه اخیر به بحثی محوری در سیاست خارجی ایران تبدیل شده است.
گمانه زنیها درباره توافق بلند مدت میان ایران و چین در روزهای اخیر مباحث مختلفی را مطرح کرده و به ویژه بار دیگر موضوع رابطه با شرق و غرب مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی دوگانه شرق
و غرب در طول چند دهه اخیر به بحثی محوری در سیاست خارجی ایران تبدیل شده
است. در این میان حامیان نگاه به شرق معتقدند چون غربیها از قِبل
همکاریهای اقتصادی به دنبال ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی
در جوامع هستند نمیتوانند گزینه قابل اعتمادی برای ایران در زمینه همکاری
باشند. درحالی که ذیل این نگاه کشورهای شرقی همچون چین تنها به دنبال
همکاریهای معینی در سطح اقتصادی هستند و دخالت در سایر امور با سیاستهای
کشورهایی نظیر چین همخوانی ندارد. بحث درباره همکاری ایران و چین را در این
نگاه اقتصادی میتوان جزئی از سیاست کلان پکن دانست که با ابتکاری به نام
جاده ابریشم به دنبال توسعه اقتصادی خود در سایر نقاط جهان است. برای ایران
نیز در شرایط فعلی چین گزینهای اجتناب ناپذیر است چرا که اساسا چاره
دیگری وجود ندارد و تهران زیر فشارهای سنگین واشنگتن قرار دارد و همکاری با
چین به عنوان راهی برای افزایش توان مقاومت نسبت به فشارهای ایالات متحده
درنظر گرفته میشود.
از سوی دیگر گمانه زنی درباره این توافق درحالی
است که روابط میان پکن و واشنگتن نیز در سالهای اخیر در روندی صعودی پرتنش
شده است. در همین راستا بعید به نظر میرسد حتی با پیروزی یک رئیس جمهور
دموکرات در انتخابات امریکا نیز تفاوت چشمگیری در رابطه چین و ایالات
متحده ایجاد شود و از این منظر باید گفت شاید چین مایل باشد که تغییر
رویهای را در رفتار خود نسبت به ایران ایجاد کند. تا کنون آنچه مشاهده شده
این بود که این کشور علیه ایران پیش از این به شش قطعنامه سازمان ملل رای
مثبت داده است یا بعد از خروج ایالات متحده از برجام شرکتهای چینی وقتی
قرار شد میان بازار ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند به طور طبیعی آمریکا
را برگزیدند. مطرح شدن موضوع توافق ایران و چین در چنین شرایطی به نظر
میرسد گزینهای از سوی دو طرف برای کاهش فشارهای آمریکا باشد