وقتی برجام به فرجام رسید زمزمههای کاندیداتوری ظریف برای ریاست جمهوری بهگوش رسید.عدهای مدعی بودند چه بهتر که حسن روحانی سال 96 با عزت و احترام ردای ریاست جمهوری را از تن خارج کرده وآن را برتن وزیرخارجهاش کند.
وقتی برجام به فرجام رسید
زمزمههای کاندیداتوری ظریف برای ریاست جمهوری بهگوش رسید.عدهای مدعی
بودند چه بهتر که حسن روحانی سال 96 با عزت و احترام ردای ریاست جمهوری را
از تن خارج کرده وآن را برتن وزیرخارجهاش کند.گفته میشد میزان محبوبیت
ظریف با روحانی قابل قیاس نیست و حالا که بناست در سیاست خارجی طرحی نو در
انداخته شود چه بهتر که کسی رئیس جمهور این ملک باشد که در دنیا اعتبار
خاصی دارد.بهرحال خوشبختانه آن تئوری به سرانجام نرسید.
اکنون نیز بازهم
این زمزمهها البت رساتر شنیده میشود.آن عده به علاوه افراد جدیدی در نظر
دارند برای آنکه رویه اعتدالی در پاستور گسسته نشود و قصه پر سوز بهارستان
تکرار نگردد کسی کاندیدای ریاست جمهوری شود که اولا به راحتی از فیلترهای
نظارتی عبور میکند و ثانیا کماکان از محبوبیت نسبی برخوردار است.به نظر
میرسد کم کم طرفداران این ایده در حال افزایش هستند؛نشان به آن نشان که
برخی رسانههای استخوان دار شروع به گمانه زنی در این مورد کردهاند.
لیکن بنده به اختصار عرض میکنم که چرا چنین ایدهای از صواب به دور است:
در
درجه نخست اینکه محمد جواد ظریف نشان داده هرچقدر درسیاست خارجی زبردست و
ماهر است در سیاست داخلی نوع مدیریتاش با چالش همراه است.
خدای ناکرده
منکر خدمات و شایستگیهای وزیرخارجه نیستیم ولی هرکس را بهر کاری
ساختند.ظریف آنقدر در دیپلماسی به پیش رفته است که حتی دشمنان ایران زمین
نیز وقتی میخواهند از او یاد کنند مراقب هستند احترام وی را نگه دارند
زیرا ظریف را «دشمنی محترم» میپندارند.این در حالیست که چند اظهارنظر از
وزیرخارجه نشان داده او در پارهای موارد دنیا را بهتر از ایران
میشناسد.بگذارید مثالی بیاورم.در ماجرای آن نشست محرمانه کمیسیون امنیت
ملی مجلس پس از حضور رئیس جمهور در آمریکا اگر ظریف شناخت دقیقی از اتمسفر
داخلی داشت حتما برخی ناگفتهها را دم گوش کریمی قدوسی نمیگفت که وی کف
دست خبرنگار بگذارد و سپس آن چالشها رخ دهد.رئیس جمهور ایران باید به شدت
سَیاس و کیس باشد و پیچیدگیهای
سیاست ورزی را در داخل متوجه باشد.علیرغم انتقادات به حسن روحانی
از حق نباید گذشت که او چنین کِیسی است. نکته بعدی که درباره اشتباه بودن
تز کاندیداتوری ظریف به ذهن متبادر میشود سر ریز شدن نتایج مصائب و مشکلات
دولت روحانی و درگیر شدن تمام دولتیها با آن است.ابتدا یک یادآوری میکنم
و سپس موضوع را باز مینمایم.بی تردید دولت حسن روحانی بدشانسترین دولت
پس از انقلاب است.انواع و اقسام بلایای طبیعی وغیرطبیعی در این دولت ظهور
وبروز داشتند و همین امر موجب شده کارنامه حسن روحانی تحت الشعاع قرار
گیرد.و این در حالیست که از دید عامه مردم این موضوع چندان مهم نیست بلکه
مهم آن است که همین چند روز پیش ماکارانی بیش از 40 درصد گران شد تا مشخص
شود گرانی 200 درصدی خودرو و 300 درصدی مسکن در این دولت اتفاقی نیست!عرضم
اینجاست همانند بیماری که تمام تنش درگیر سلولهای سرطان شده تمام دولت
روحانی نیز با
درصدهای مختلف به نوعی از چشم مردم افتادهاند و آن
محبوبیت سابق را ندارند.سوگمندانه و دردمندانه باید اذعان کرد ظریف نیز از
این حال خارج نیست. جمع بندی این وجیزه یک جمله بیشتر نمیتواند باشد؛ دست
از سر ظریف بردارید.بنده شنیدهام که وزیرمحترم و معزز خارجه نیز از دامن
زدن به این مباحث خشنود نیست و این چند خط صرفا قلمی شد تا در آینده نیز
عدهای زیرپای وی ننشینند تا ظریف را مجاب به ورود به میدانی نمایند که
برای آن فضا ساخته و پرداخته نشده است.ظریف مرد روزهای سخت در سیاست خارجی
است.او رابایستی قدر دانست و برای همین حوزه حفظ نمود.