کد خبر: ۳۴۰۶
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
طی چند روز گذشته وزیر صمت به دستور رئیس‌جمهوری کشورمان برکنار شد. فارغ از درستی یا اشتباهی این تصمیم، موضوعی که جلب‌توجه می‌کند بررسی دلیل یا دلایل این امر است.

ژوبین صفاری

طی چند روز گذشته وزیر صمت به دستور رئیس‌جمهوری کشورمان برکنار شد. فارغ از درستی یا اشتباهی این تصمیم، موضوعی که جلب‌توجه می‌کند بررسی دلیل یا دلایل این امر است. رسانه‌ها هر کدام نسبت به این مسئله گمانه‌زنی‌هایی را مطرح کردند، اما آنچه به طور رسمی از سوی دفتر ریاست‌جمهوری مطرح شد عدم توانایی وزیر در رایزنی با مجلس برای تفکیک وزارتخانه‌ها مطرح شد. به عبارتی، آنچه تحت عنوان افزایش قیمت خودرو از سوی برخی مطرح شد حداقل در متن پاسخ آقای واعظی دیده نشد. گو اینکه اگر به دلیل افزایش قیمت‌ها قرار بود وزرایی برکنار یا تنبیه می‌شدند باید پیش از این‌ها این اتفاق رخ می‌داد.
آنچه می‌توان از این اتفاق دریافت؛ گسست پیوند اتفاقات رخ‌داده در سپهر اقتصادی و اجتماعی با تصمیم‌های سیاسی در سطح کلان است. مردم همچنان از آنچه که در سطوح تصمیم‌گیری رخ می‌دهد و دلایل آن اطلاع دقیقی ندارند. رسانه‌ها با انواع محدودیت‌ها حتی در پوشش برخی از اخبار دست‌وپنجه نرم می‌کنند و مسئولان همچنان با تجربه شکست‌خورده از تصمیمات قبلی باز با شیوه دستور و حذف برای مشکلات راه‌حل می‌تراشند. چنانکه در مسئله خودرو باز هم پیشنهاد حذف قیمت‌ها از سایت‌ها یک راهکار برای کنترل بازار ارائه می‌شود. این نشان می‌دهد که عملاً مسئولان درک درستی از شرایط موجود ندارند. این مسئله بی‌شک ناشی از بسته‌بودن فضاهای رسمی است که حتی خود مسئولان نیز در این فضای بسته در خصوص اقدامات خود هیچ‌گونه روشنگری مشخصی ندارند. به یکباره یک وزیر برکنار می‌شود، دستور رسیدگی به بازار خودرو تا 24 ساعت آینده داده می‌شود و شورای رقابت دستور می‌دهد قیمت‌های کارخانه 10 تا 30 درصد افزایش پیدا کند، در حالی که قیمت خودروها در بازار حتی تا 2 برابر بیشتر از قیمت‌های رسمی است. گو اینکه بازار و اقتصاد با دستور می‌تواند به ساحل ثبات برسد. این گزاره‌ها کنار هم تنها شبیه یک طنز تلخ از نظام تصمیم‌گیری است که برای هیچ‌کدام از تصمیم‌های خود به افکار عمومی پاسخگو نیست. همان نظام تصمیم‌گیری‌ای که گاه با حرارت سخن از شفافیت می‌راند، غافل از اینکه تنها این مفهوم را به سخره گرفته است. همه این اتفاقات تنها به واسطه گسست گفتمانی تصمیم‌گیران با بدنه جامعه است. هنوز مسئولان در دهه گذشته گیر کرده‌اند که هر تصمیم‌شان بدون بازخورد در پستوهای ذهن افکار عمومی می‌تواند هر نتیجه‌ای داشته باشد. اما در شرایط فعلی این نگرش تنها به وخیم‌تر شدن شرایط برای عبور از بحران‌ها منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، اگر صحبت از وحدت یا آشتی ملی می‌شود تنها به معنای وحدت بین جریان‌های سیاسی نیست؛ بلکه این جریان‌های سیاسی هستند که باید با تغییر کامل رویکردهای خود با جامعه پیوند مستقیم برقرار کنند. نیک می‌دانیم شرایط معیشیتی، فرهنگی و اجتماعی کشور حال و روز خوبی ندارد، اما با پاک‌کردن صورت‌مسئله‌ها تنها به تعمیق بحران دامن زده خواهد شد. اشتباهات و خطاها هر چقدر بزرگ اگر از همان ابتدا از زبان خود مسئولان شنیده شود بهتر از آن است که با حشو و اضافات بی‌ربط از زبان اغیار به گوش مردم برسد. این یک راهکار ساده است که بارها از آن گفته می‌شود اما باز هم تا اتفاقی رخ می‌دهد رسانه‌های رسمی با انواع دستورالعمل‌ها باید از کنار آن عبور کنند تا غیررسمی‌ها همچنان جولان دهند. مردم باید بدانند چرا وزیری می‌آید و چرا می‌رود، این ندانستن به معنای ناآگاه ماندن ابدی آن‌ها نیست و تنها فاصله‌شان را با نظام تصمیم‌گیری بیشتر می‌بینند.
نام:
ایمیل:
* نظر: