دلسوزان بسیاری در مدیریت کلان پیوسته تلاش میکنند چالشهای گوناگونی که زیست بخش قابل توجهی از شهروندان ایران زمین را به طور بیسابقهای طاقتفرسا کرده است، حلوفصل کنند. اما با وجود تمام این تلاش بنابر شواهد عینی، پیوسته دیروز شهروندان بهتر از فردای آنها است.
کورش الماسی
دلسوزان بسیاری در مدیریت
کلان پیوسته تلاش میکنند چالشهای گوناگونی که زیست بخش قابل توجهی از
شهروندان ایران زمین را به طور بیسابقهای طاقتفرسا کرده است، حلوفصل
کنند. اما با وجود تمام این تلاش بنابر شواهد عینی، پیوسته دیروز شهروندان
بهتر از فردای آنها است. چه عامل یا عواملی مانع محقق شدن تلاش دلسوزان
مدیریت کلان برای رفع درد و رنج شهروندان است؟
بعد از فروپاشی اتحاد
جماهیر شوروی، یک اندیشمند آمریکایی، فرانسیس فوکویاما، در مقالهای، ایده
پایان تاریخ که اشاره به برتری نظام لیبرال دموکراسی در مقابل نظام کمونیست
بود را مطرح کرد. شاید با درنظر گرفتن آشفتگیها و بلایای گوناگون اجتماعی
که گریبانگیر بشریت در عصر کنونی شده است، خیلی دور از واقعیت نباشد، اگر
گفته شود همه ایدئولوژیهای شناخته شده مرده یا در حال مردن هستند.
به
بیان بسیار ساده ایدئولوژی یک پدیده ذهنی متشکل از مجموعهای از اندیشهها
به مثابه راهکارهایی برای حل و فصل چالشهای گوناگون زیست اجتماعی بشر
است. اگرچه ایدئولوژیها پدیدهای ذهنی هستند اما آنها محصول تعامل انسان با
محیط زیست پیرامون هستند. به گواه شواهد تاریخی ایدئولوژیها معمولان بعد
از مدتی ناکارآمد و به حاشیه میروند و اینکه ایدئولوژیهای جدید،
واقعبینانه و کارآمدتر جایگزین ایدئولوژیهای ناکارآمد قدیمی میشوند.
ایدئولوژیها برآیند تعامل ذهنی انسانها با محیط زیست مادی (اجتماعی) است.
از آنجا که شرایط زیست بنابر یک قانون طبیعی و فراذهنی تابع قانون حرکت،
تغییر، تحول و تکامل است، الزاما و به ضرورت ایدئولوژیها نیز باید به
منظور کارآمدی، سودمندی و موثر بودن همراه با تحولات عینی انسانی و اجتماعی
تغییر، تحول و تکامل یابند. در غیر این صورت، به گواه سرتاسر تاریخ بشر،
تنها یک پیامد اجتنابناپذیر پیش روی ایدئولوژیها خواهد بود، اینکه
ایدئولوژیهایی که به هر دلیل ارتباط خود با اوضواع و احوال عینی زیست
انسانها را از دست دهند از صحنه عملی، اجرایی و عینی مدیریت سیاسی جامعه
حذف و به آرشیوهای تاریخی خواهند پیوست. مصادیق معاصر این استدالال
ناکارآمدی و افول ایدئولوژیهای حاکم بر اتحاد جماهیر شوروری، چین، سوسیال
دموکراتهای اروپایی و آمریکایی هستند.
شاید با این مقدمه بتوان به شکلی
شفافتر به ارزیابی مدیریت ناکارآمد کلان که ریشه بسیار از چالشهای ملی و
درد و رنج غیر انسانی که بیشتر شهروندان ایران زمین دچار آن هستند،
پرداخت.
روشهای گوناگون مدیریت یک جامعه/کشور برگرفته از اندیشه و
طرحهای نظری است که محصول سالها تلاش ذهنی اندیشمندان است. نظریهها و
روشهای مدیریت سیاسی یک جامعه/کشور اصطلاحاً ایدئولوژی نامیده میشوند.
بنابراین ایدئولوژیها مجموعهای از اندیشهها برای مدیریت امور، چالشها و
مشکلات گوناگون جوامع است. عملی و کارآمد بودن ایدئولوژیها منوط به
ارتباط آنها با شرایط و اضواع واحوال عینی انسانها در جامعه است.
ظاهراً
بنا بر شواهد تاریخی و عینی، ایدئولوژیها تاریخ مصرف دارند. به همین دلیل
هنگامی که ایدئولوژیها ارتباط خود را با شرایط و اوضاع و احوال عینی از
دست میدهند، غروب آنها آغاز میشود. نشانههای قطع ارتباط ایدئولوژیها با
زیست عینی و ملموس شهروندان به شکل ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی که در
انواع چالشهای اقتصادی، سیاسی، روابط خارجه، فرهنگی، صنعتی، علمی، اخلاق
سیاسی، بینظمی در نظام اداری و قضایی، شکاف میان شهروندان و مدیریت کلان و
... نمود مییابد.
ایدئولوژیها تا زمانی که در قدرت نیستند صرفاً
شعار هستند. بعد از تصاحب قدرت تاریخ مصرف دارند. تا زمانی که پاسخگوی
نیازها، خواسته و تمایلات انسانها هستند پویا، پایدار، سالم و مقتدر
خواهند بود. یک ایدئولوژی سیاسی به منظور کارآمدی و پایداری به ضرورت، باید
به مرور، متحول و تکامل یابد. به این دلیل ساده که شراط زیست انسانها
بنابر قانون طبیعی، آسمانی و متافیزیکی، پیوسته و بیوقفه در حال حرکت،
تحول، تغییر و تکامل است.
نظریه محصول سالها تلاش ذهنی است. اما راهکار
برآیند شناخت تجربی است. سیاستورزان میتوانند بعد از سالها حضور در
عرصه سیاسی راهکارهایی را ارائه دهند اما نمیتوانند صرفاً بر پایه کار
تجربی سیاسی نظریه سیاسی ارائه یا تولید کنند.
هیچ ایدئولوژی سیاسی
شناخته شده در تاریخ سیاسی جوامع نتوانسته بدون هماهنگ شدن با تحولات
اجتماعی در دورهای گوناگون پایدار بماند. میان ایدئولوژی و شرایط عینی زیست
اجتماعی انسانها رابطه علت و معلولی وجود دارد. شرایط زیست انسانها، علت
و ایدئولوژی معلول است. معلول نمیتواند بدون علت که همانا «شرایط متغیر»
زیست اجتماعی است وجود داشته باشد.