کد خبر: ۳۳۸۴
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
دلسوزان بسیاری در مدیریت کلان پیوسته تلاش می‏کنند چالش‏های گوناگونی که زیست بخش قابل توجهی از شهروندان ایران زمین را به طور بی‏سابقه‏ای طاقت‏فرسا کرده است، حل‏‏وفصل کنند. اما با وجود تمام این تلاش بنابر شواهد عینی، پیوسته دیروز شهروندان بهتر از فردای آنها است.

کورش الماسی

دلسوزان بسیاری در مدیریت کلان پیوسته تلاش می‏کنند چالش‏های گوناگونی که زیست بخش قابل توجهی از شهروندان ایران زمین را به طور بی‏سابقه‏ای طاقت‏فرسا کرده است، حل‏‏وفصل کنند. اما با وجود تمام این تلاش بنابر شواهد عینی، پیوسته دیروز شهروندان بهتر از فردای آنها است. چه عامل یا عواملی مانع محقق شدن تلاش دلسوزان مدیریت کلان برای رفع درد و رنج شهروندان است؟
بعد از فرو‏پاشی اتحاد جماهیر شوروی، یک اندیشمند آمریکایی، فرانسیس فوکویاما، در مقاله‏ای، ایده پایان تاریخ که اشاره به برتری نظام لیبرال دموکراسی در مقابل نظام کمونیست بود را مطرح کرد. شاید با درنظر گرفتن آشفتگی‏ها و بلایای گوناگون اجتماعی که گریبان‏گیر بشریت در عصر کنونی شده است، خیلی دور از واقعیت نباشد، اگر گفته شود همه ایدئولوژی‏های شناخته شده مرده یا در حال مردن هستند.
به بیان بسیار ساده ایدئولوژی یک پدیده ذهنی متشکل از مجموعه‏ای از اندیشه‏ها به مثابه راهکارهایی برای حل و فصل چالش‏های گوناگون زیست اجتماعی بشر است. اگرچه ایدئولوژی‏ها پدیدهای ذهنی هستند اما آنها محصول تعامل انسان با محیط زیست پیرامون هستند. به گواه شواهد تاریخی ایدئولوژی‏ها معمولان بعد از مدتی ناکارآمد و به حاشیه می‏روند و اینکه ایدئولوژی‏های جدید، واقع‏بینانه و کارآمدتر جایگزین ایدئولوژی‏های ناکارآمد قدیمی می‏شوند. ایدئولوژی‏ها برآیند تعامل ذهنی انسان‏ها با محیط زیست مادی (اجتماعی) است. از آنجا که شرایط زیست بنابر یک قانون طبیعی و فراذهنی تابع قانون حرکت، تغییر، تحول و تکامل است، الزاما و به ضرورت ایدئولوژی‏ها نیز باید به منظور کارآمدی، سودمندی و موثر بودن همراه با تحولات عینی انسانی و اجتماعی تغییر، تحول و تکامل یابند. در غیر این صورت، به گواه سرتاسر تاریخ بشر، تنها یک پیامد اجتناب‏ناپذیر پیش روی ایدئولوژی‏ها خواهد بود، اینکه ایدئولوژی‏هایی که به هر دلیل ارتباط خود با اوضواع و احوال عینی زیست انسان‏ها را از دست دهند از صحنه عملی، اجرایی و عینی مدیریت سیاسی جامعه حذف و به آرشیو‏های تاریخی خواهند پیوست. مصادیق معاصر این استدالال ناکارآمدی و افول ایدئولوژی‏های حاکم بر اتحاد جماهیر شوروری، چین، سوسیال دموکرات‏های اروپایی و آمریکایی هستند.
شاید با این مقدمه بتوان به شکلی شفاف‏تر به ارزیابی مدیریت ناکارآمد کلان که ریشه بسیار از چالش‏های ملی و درد و رنج غیر انسانی که بیشتر شهروندان ایران زمین دچار آن هستند، پرداخت.
روش‏های گوناگون مدیریت یک جامعه/کشور برگرفته از اندیشه و طرح‏های نظری است که محصول سال‏ها تلاش ذهنی اندیشمندان است. نظریه‏ها و روش‏های مدیریت سیاسی یک جامعه/کشور اصطلاحاً ایدئولوژی نامیده می‏شوند. بنابر‏این ایدئولوژی‏ها مجموعه‏ای از اندیشه‏ها برای مدیریت امور، چالش‏ها و مشکلات گوناگون جوامع است. عملی و کارآمد بودن ایدئولوژی‏ها منوط به ارتباط آنها با شرایط و اضواع واحوال عینی انسان‏ها در جامعه است.
ظاهراً‏ بنا بر شواهد تاریخی و عینی، ایدئولوژیها تاریخ مصرف دارند. به همین دلیل هنگامی که ایدئولوژی‏ها ارتباط خود را با شرایط و اوضاع و احوال عینی از دست می‏دهند، غروب آنها آغاز می‏شود. نشانه‏های قطع ارتباط ایدئولوژی‏ها با زیست عینی و ملموس شهروندان به شکل ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی که در انواع چالش‏های اقتصادی، سیاسی، روابط خارجه، فرهنگی، صنعتی، علمی، اخلاق سیاسی، بی‏نظمی در نظام اداری و قضایی، شکاف میان شهروندان و مدیریت کلان و ... نمود می‏یابد.
ایدئولوژی‏ها تا زمانی که در قدرت نیستند صرفاً شعار هستند. بعد از تصاحب قدرت تاریخ مصرف دارند. تا زمانی که پاسخگوی نیازها، خواسته و تمایلات انسان‏ها هستند پویا، پایدار، سالم و مقتدر خواهند بود. یک ایدئولوژی سیاسی به منظور کارآمدی و پایداری به ضرورت، باید به مرور، متحول و تکامل یابد. به این دلیل ساده که شراط زیست انسان‏ها بنابر قانون طبیعی، آسمانی و متافیزیکی، پیوسته و بی‏وقفه در حال حرکت، تحول، تغییر و تکامل است.
نظریه محصول سال‏ها تلاش ذهنی است. اما راهکار برآیند شناخت تجربی است. سیاست‏ورزان می‏توانند بعد از سال‏ها حضور در عرصه سیاسی راهکارهایی را ارائه دهند اما نمی‏توانند صرفاً بر پایه کار تجربی سیاسی نظریه سیاسی ارائه یا تولید کنند.
هیچ ایدئولوژی سیاسی شناخته شده در تاریخ سیاسی جوامع نتوانسته بدون هماهنگ شدن با تحولات اجتماعی در دورهای گوناگون پایدار بماند. میان ایدئولوژی و شرایط عینی زیست اجتماعی انسان‏ها رابطه علت و معلولی وجود دارد. شرایط زیست انسان‏ها، علت و ایدئولوژی معلول است. معلول نمی‏تواند بدون علت که همانا «شرایط متغیر» زیست اجتماعی است وجود داشته باشد.
نام:
ایمیل:
* نظر: