کد خبر: ۳۳۴۴
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
اساتید ارتباطات تحلیل‌های متفاوتی از کاهش مرجعیت رسانه‌ها بین افکار عمومی ارائه می‌دهند. این واکاوی‌ها اغلب محصول پیشامد یک اتفاق طی چند سال گذشته به شمار می‏رود و آن توجه مردم به شبکه‏های اجتماعی است.

ژوبین صفاری

اساتید ارتباطات تحلیل‌های متفاوتی از کاهش مرجعیت رسانه‌ها بین افکار عمومی ارائه می‌دهند. این واکاوی‌ها اغلب محصول پیشامد یک اتفاق طی چند سال گذشته به شمار می‏رود و آن توجه مردم به شبکه‏های اجتماعی است. هرچند در بسیاری از موارد، این شبکه‌ها خوراک اصلی خود را از رسانه‌های رسمی می‌گیرند اما درنهایت آن‌ها خود تبدیل به منابع اصلی تغذیه افکار عمومی در ارائه تحلیل‌ها و حتی خبرها شده‌اند. غرض این نوشتار پرداختن به تمام جوانب و دلایل این رخداد و یا ارزش‏گذاری مطلق نسبت به تغییر مرجعیت رسانه‌ای نیست، اما شاید بتوان یکی از مهم‏ترین حلقه‌های مفقوده از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای را در محدودیت‌هایی دانست که به دلایل مختلف از جمله ملاحظات اقتصادی و بیشتر ملاحظات سیاسی، اهل خبر و قلم را دلسرد و کم‏انگیزه کرده است.
نکته قابل توجه در این است که برخی مسئولان علی‏رغم شعار شفافیت خود در خط مقدم برنتافتن هرگونه پرسشگری و نقد هستند. این رویه البته معطوف به این دولت نیست بلکه در ادوار گذشته همواره رسانه به عنوان یکی از اجزای مهم شفافیت از ورود به حیطه‏هایی منع می‌شده است. این منع شدن البته به نوعی از سوی مردم نیز پذیرفته شده بود چرا که اساساً گزینه‌های چندانی برای دانستن وجود نداشت. اما امروز ابزارهای متنوع اطلاع‏رسانی، افکار عمومی را برای پذیرش پرده پوشی قانع نمی‌کند در حالی که بسیاری از مدیران و مسئولان همچنان به سیاق دهه‏های گذشته سعی در کنترل رسانه های رسمی با انواع حربه‏ها دارند. گو اینکه وزیر بهداشت حتی پرسشگری یک بازیگر در صدا‏وسیما را نیز برنتافت و به رئیس این سازمان نامه‌ای پر گلایه نوشت. از این دست برخوردها بین مسئولان چه در دولت و چه در نهادهای حاکمیتی بسیار دیده شده است. با این همه حتی اگر آخرین گزارش سازمان بین‌المللی گزارشگران بدون مرز که ایران را در رتبه‏های آخر آزادی رسانه‏ها دانسته، غرض‏ورزانه بدانیم؛ باز هم واقعیت ماجرا و آنچه اهالی رسانه با آن مواجه هستند شرایط بهتری را نشان نمی‏دهد. طنز ماجرا زمانی بیشتر می‏شود که این خبر در برخی رسانه‌های رسمی بدون اشاره به رتبه ایران و پرداختن به رتبه سایر کشورها منتشر شد تا ثابت کند برای انتشار یک خبر هم محدودی‌هایی وجود دارد.
در این شرایط با همه احترامی که برای تحلیل‌های اساتید رسانه قائلیم و البته در بسیاری موارد درست است؛ شاید اما بهتر باشد مشکل اصلی از دست رفتن مرجعیت رسانه‌های رسمی را در نبود آزادی‌هایی دانست که حالا به شکل معیوب و کنترل نشدنی در شبکه‌های اجتماعی تبلور یافته است. بی‏تردید میل به دانستن و شفافیت در عصر حاضر با گذشته تفاوت‌های زیادی کرده است. دیگر نمی‏توان همان طور که مدیریت برخی مسئولان در دهه‏های گذشته فریز شده است، مدیریت افکار عمومی را هم در آن دهه‏ها نگه داشت. گاهی شنیده می‏شود که فلان مسئول می‏گوید که زیرمجموعه‏اش زیر نورافکن شفافیت قرار دارد در حالی که هیچ کس نمی‏داند ساز و کار انتصاب‏ها و آنچه که رخ داده و در حال رخ دادن است در این مجموعه‏ها به چه صورت است. کاش اساتید ارتباطات به مسئولان یادآوری می‏کردند که دیگر دهه پرده‏پوشی با تطمیع و تهدید و... گذشته است. تنها باید برای سامان یافتن این بلبشو و اعوجاج رسانه‏ای بپذیریم که رسانه‏های رسمی باید آزاد‏تر از آنچه هستند، فعالیت کنند. توسعه در‏نهایت از مسیر آزادی و شفافیت می‏گذرد اگر به تجربه تاریخی کشورها اعتقاد داشته باشیم.
نام:
ایمیل:
* نظر: