پر بیراه نیست اگر گفته شود اندیشه یا فرض وجود دشمنان خارجی بنیاد نه تنها راهبرد روابط خارجه بلکه قطب نمای مدیریت کلان سیاسی در همه امور کشور بوده و است. اینکه چهار دهه است که «تمامی» امور اجتماعی و ملی بر پایه وجود دشمن خارجی مدیریت و برنامهریزی شده است.
کورش الماسی
پر بیراه نیست اگر گفته
شود اندیشه یا فرض وجود دشمنان خارجی بنیاد نه تنها راهبرد روابط خارجه
بلکه قطب نمای مدیریت کلان سیاسی در همه امور کشور بوده و است. اینکه چهار
دهه است که «تمامی» امور اجتماعی و ملی بر پایه وجود دشمن خارجی مدیریت و
برنامهریزی شده است. به دلیل اینکه روابط میان کشورها از هیچ سازوکار
حقوقی پیروی نمیکنند، اینکه تصور کنیم ایران دشمنان بالفعل و بالقوهای
دارد امری نه تنها بدیهی بلکه ضروری است. شهروندان و نخبگانی که نتوانند
وجود دشمنان جارجی را درک یا به هر دلیل انکار کنند، کشور را در معرض انواع
مخاطرات اجتنابناپذیر و پرهزینه قرار خواهند داد. بنابراین دشمنان
خارجی وجود دارند، اما بنابر شواهد متعدد از عرصههای اقتصادی، روابط
خارجه، معیشت شهروندان، صنعت، تجارت و... راهبرد مقابله با دشمنان
موفقیتآمیز و مطلوب نبوده است.
اگر روزی قرار باشد با دشمنان تقابل سخت
(نظامی) داشته باشیم، آنگاه، اراده ملی که تجسم آن در فرزندان شجاع ایران
زمین در ارتش، سپاه و... نهفته است باید در خط مقدم، دشمن را خنثی یا شکست
دهند. بنابراین برای حفظ جان فرزندان پاک و شجاع ایرانزمین، وظیفه
اخلاقی، ملی، تاریخی و وطنپرستانه سیاستورزان و صاحبمنصبان است تا برای
مقابله و خنثی کردن دشمنان بالفعل و بالقوه؛ کمهزینه، کاربردی و
واقعبینانهترین راهبرد را تدبیر کنند.
دشمنان وجود عینی دارند، اما
راهکارها و راهبرد مقابله با آنها ناکارآمد و غیر واقعبینانه بوده و
هستند، چرا؟ اولین اندیشهای که به ذهن خطور میکند اینکه برای مقابله با
دشمنان باید قوی باشیم. آیا راهکارها، راهبردها و طرحهایی که در چند دهه
گذشته به منظور مقابله با دشمنان تدوین، تدبیر و اجرا شده، ما را در مقابل
دشمنان قویتر کرده است؟ پاسخ خیر. تبیینی مختصر قدرت در راستای اینکه چرا
راهبرد مقابله با دشمنان ما را قویتر نکرده در ادامه ارائه میشود.
قدرت
چیست؟ قدرت در جهان معاصر، برخلاف قرون پیشین، متشکل از مولفههای متعددی
است. توانایی دفاعی، آموزش و پرورش و دانشگاهای مولد، خود کفایی صنعتی و
کشاورزی، مدیریت کارآمد محیط زیست، دسترسی مناسب شهروندان به بهداشت و
درمان، رفاه، آرامش و امنیت نسبی و... مولفههای قدرت در جهان معاصر و
توسعه یافته تلقی میشوند. برای تقابل و خنثی کردن دشمنان، تکیه صرف بر
توان دفاعی، خطای محض و ویران کننده است. به عنوان مثال کره شمالی با
توانایی دفاعی در ظاهر مطلوب، تنها مترسکی در دست چین برای ترساندن و
امتیازگیری از رقبای آسیایی، اروپایی و آمریکایی است و بدون حمایت
همهجانبه چین توان پایداری به عنوان یک کشور را نخواهد داشت. به دلایل
بیشمار ملی، تاریخی، فرهنگی و... ایران هرگز تبدیل به یک مترسک نخواهد شد.
قبل
از ارزیابی و قضاوت راهبرد روابط خارجه ضروری است تا تبیین مختصری در
راستای درک مشترک، از چیستی، ضرورت و اهمیت روابط خارجه ارائه شود. بدین
معنی که اساساً، چرا کشورها با یکدیگر ارتباط برقرار میکند؟ اینکه چرا
کشورها دور خود دیوار یا حصار نمیکشند؟ اساس روابط خارجه، به منظور برطرف
کردن انواع نیازهایی است که به دلایل گوناگون امکان تهیه و تامین آنها در
داخل کشور وجود ندارد یا تهیه آنها از خارج از کشور ارزانتر از تولید
آنها در داخل است. با این مقدمه، می توان این پرسش را مطرح کرد، آیا
دستاوردهای اقتصادی، روابط خارجه، صنعتی، تجاری، علمی و... راهبرد روابط
حارجه مبتنی بر تقابل با دشمنان خارجه، مطلوب بوده است؟
احتمالاً برخی
مدعی خواهند شد که مهمترین دستاورد روابط خارجه، امنیت داخلی و منطقهای
است. اما این بزرگواران به نکتهای کلیدی (سهوا یا عامدا) توجه ندارند.
اینکه رابطهای علت و معلولی میان منافع ملی و امنیت ملی وجود دارد. اینکه
امنیت ملی بدون منافع ملی نه تنها بیمعنی است بلکه در بلندمدت ناممکن
است.
اگر تبیین مختصر فوق عقلانی تلقی شود آنگه میتوان ادعا کرد که
راهبرد روابط خارجه، هزینههایی بسیار گزاف تری از دستاوردهای مورد انتظار
ملی داشته است. به عبارتی، کشور دارای دشمنان بالفعل و بالقوه واقعی است،
اما بنابر دست آوردهای عینی، راهبرد مقابله با دشمنان کاربردی و
واقعبینانه نیست.
اینکه بنابر شواهد فراوان از زیست بسیار پر چالش
شهروندان، عملکرد و دستاوردهای عینی و قابل ارزیابی مدیریت در راستای خنثی
کردن دشمنان خارجی حاکی از این است که راهبرد مقابله با دشمنان خارجه موثر
نبوده است. اینکه به منظور تضعیف و خنثی کردن دشمن ضروری است تا راهبرد
مقابله با دشمنان از اساس متحول شود. بدین معنی که راهبرد تقابل نرم
کاربردی، کمهزینه و هوشمندانه (توسعه و تقویت اقتصادی، علمی، صنعتی،
تجاری، فرهنگی، اخلاق سیاسی و...) به ضرورت باید جایگزین راهبرد سخت
(نظامی، امنیتی، پرچالش و متشنج و...) شود.