خطای فاحش درک، تشخیص و تحلیل است اگر تصور کنیم که مهمترین چالش اجتماعی و ملی، معیشت شهروندان، اقتصاد آشفته، روابط خارجه بی هدف و متشنج، تهی و بیمقصد بودن نظام آموزشی و... است. بلکه بنیادیترین چالش اجتماعی و ملی، تضعیف بیسابقه اخلاق سیاسی است.
کورش الماسی
خطای فاحش درک، تشخیص و
تحلیل است اگر تصور کنیم که مهمترین چالش اجتماعی و ملی، معیشت شهروندان،
اقتصاد آشفته، روابط خارجه بی هدف و متشنج، تهی و بیمقصد بودن نظام آموزشی
و... است. بلکه بنیادیترین چالش اجتماعی و ملی، تضعیف بیسابقه اخلاق
سیاسی است.
در انواع رسانههای صوتی، تصویری، نگارشی و مجازی، هر روز
تعداد بیشماری خبر، تحلیل، نظران و... پیرامون امور سیاسی و مدیریت کلان،
اجتماعی، اقتصادی و... عرضه میشود، اما به باور نگارنده، جای
بنیادیترین چالش مدیریت کلان، یعنی تضعیف بیسابقه و خطر ناک، اخلاق
سیاسی، در انواع رسانه خالی است. اینکه مدیریت کلان به شکلی بی سابقه با
چالش تضعیف اخلاق مواجه است و شاید همین چالش اخلاق سیاسی، با وجود تلاش
انبوهی از دلسوز، موجب میشود تا مدیریت کلان پیوسته ناکارآمدتر و انواع
چالشهای اجنماعی و ملی بیشتر شود.
سادهترین و کلیترین تبیین اخلاق
میتواند این باشد که اخلاق به معنی پذیرش، پایبندی و پیروی انسانها از یک
الگو یا قاعده رفتاری قابل پیشبینی است. گرچه نیازمند تبیین مبسوط است که
مجال آن در این موجز نیست، اما اخلاق صرفاً یک پدیده انسانی نیست، بلکه
همه جانداران برای بقا مجبور هستند از یک سیستم اخلاقی پیروری کنند. بخش
قابل توجهی از شهروندان به ویژه در مناطق محروم کشور و حاشیههای شهرهای
بزرگ، زیست غیر انسانی و ماقبل تاریخی دارند. برخی مصادیق این ادعا، قطع
گاز منزل یک خانواده روستایی با فرزند معلول به علت عدم توانایی پرداخت قبض
گاز، فروش اعضای بدن برای بقا، خوردن یونجه و علوفه (به عنوان) در برخی
روستاهای مناطق محروم، کوچ برخی عشایر برای بقا که راهکاری قرون وسطی است
و...
مدیریت کلان (حاکمیت) بنیادیترین نهاد اخلاقی جامعه است. اگر
وظیفه نظام مدیریت کلان، صیانت از انسانیت و مدنیت نیست، پس وظیفه
کارگزاران، صاحب منصبان و نهادهای حاکمیتی چیست؟
در شرایط بحرانی کرونا،
شنیدن این خبر که برخی نهادها و شرکتها به منظور سودآوری از کیت تشخیص
کرونا با یکدیگر اختلاف دارند، ورای توانایی درک انسانی است. اینکه دولت
مجبور است مراکز اقتصادی و تجاری را با وجود هشدارهای کارشناسان و خطرات
احتمالی، بازگشایی کند، قابل فهم است. اما اینکه برخی مراکز روحانی اصرار
به بازگشایی دارند، جای تامل دارد. چرا که نه تنها به گفته نهادها و مراکز
بهداشتی و درمانی بلکه بنا بر تجربه، درک، لمس و مشاهده، ویروس ویرانگر
کرونا خطرناکترین بیماری همهگیر معاصر، نه تنها در ایران بلکه در جهان
است. حال نکته قابل تعمق این است که مراکز و اماکن روحانی که ذاتاً «باید»
فعالیتی غیر اقتصادی داشته باشند، چرا نمیتوانند تا رفع کامل خطر کرونا
تعطیل بمانند. آیا بزرگواران و متصدیان روح و روان بر این باورند که کارکرد
و مشروعیت رفتار و مراسم روحانی وابسته به مکان (امکان) یا زمان خاصی است.
آیا شهروندان نمیتوانند در منازل تکالیف روحانی خود را به جا بیاورند؟
«تضعیف
اخلاق سیاسی، انسانیتِ شهروندان را در برزخ گرفتار کرده است». مدنیت و
انسانیت منهای اخلاق هیچ معنی و کارکردی ندارد. به عبارتی وجود یک نظام
اخلاقی مبتنی بر فهم چیستی و پذیرش اخلاق توسط شهروندان و به ویژه نخبگان
سیاسی، مترادف با انسانیت و مدنیت است. بنابر شواهد بیشمار تاریخی و
منطقی، هیچ نظام سیاسی و حتی جامعهای نمیتواند بدون پایبندی و پیروی از
یک نظام اخلاقی، پایدار و کارآمد باشد. چرا که، اخلاق، بنیاد زیست اجتماعی
است.
تضعیف اخلاق سیاسی یک چالش فراجناحی است. «عملکرد جناحی حاکی از
عدم بلوغ سیاسی، اراده، صداقت و خواست و آرزوی بدخواهان خارجی و عوامل
داخلی، کشور و نظام است». چرا که تضعیف اخلاق سیاسی، هستی نظام و کشور را
در معرض انواع مخاطرات ویرانگر داخلی و خارجی قرار داده است.
به گواه
شواهد بیشمار تجربی از کشورهای توسعه یافته و عقب مانده با انوع چالشهای
اجتماعی و مدیریتی کاملاً ناکارآمد، نه تنها ایران متعلق به یک جناح خاص
نیست، بلکه دورانی که تنها یک جناح همه قدرت مدیریتی را در اختیار داشت به
سر آمد است. به همین دلیل، برای برون رفت از انواع چالشهای اجتماعی و ملی
بی سابقه، ضروری است تا میهندوستان، به طور فراجناحی و در راستای تدبیر
اقدامات و طرحهای عاجل، هماندیشی، تفاهم و همکاری را در دستور کار خود
قرار دهند.