شیوع و همهگیری ویروس کرونا در سراسر جهان، علاوه بر اینکه وضعیت اجتماعی و فردی را به شدت تحت تاثیر قرار داده، منجر به پیامدهای زودهنگام سیاسی و اقتصادی در نظام جهانی نیز شده است.
محمدرضا ستاری
شیوع و همهگیری ویروس
کرونا در سراسر جهان، علاوه بر اینکه وضعیت اجتماعی و فردی را به شدت تحت
تاثیر قرار داده، منجر به پیامدهای زودهنگام سیاسی و اقتصادی در نظام جهانی
نیز شده است. طبق برآوردهای صورت گرفته به نظر میرسد که رشد اقتصادی جهان
در سال جاری میلادی به منفی سه درصد برسد. این در حالی که طبق پیشبینی
صندوق بینالمللی پول، نرخ رشد اقتصادی پیش از شیوع کرونا حدود سه درصد
توسط این صندوق برآورد شده بود.
این بدان معنا است که اقتصاد جهانی با
تمامی پیوستگیهایش به خصوص برای 28 کشور صنعتی نه تنها رشدی را تجربه
نمیکند، بلکه سه درصد نیز از حجم آن کاسته خواهد شد. همین مسئله باعث شده
تا برآوردهای کارشناسی از بحران اخیر دورنمایی تیره را برای جهان متصور
شود. کارشناسان شیوع کرونا را به مثابه مشتی تلقی میکنند که جهان در مرحله
گیجی آن به سر میبرد و تازه پس از فروکش کردن یا مهار شدن این بیماری است
که تبعاتش مانند کمبودی و درد حادث میشود. به همین دلیل اکنون زمزمههای
مختلفی از گوشه و کنار دنیا درمورد نحوه عملکرد و آینده کشورهای غربی از
سوی تحلیلگران به گوش میرسد. برخی با مثال آوردن از چین، نحوه عملکرد
لیبرال-دموکراسی غربی را ناکارآمد توصیف کرده، برخی با خردهگیری از
جهانیسازی، کرونا را درسی برای تقویت بینه ملی میدانند و عدهای معتقدند
تعطیلی اقتصاد بسیار بیشتر از ابتلا و مرگومیرهای ناشی از ویروس کرونا
میتواند برای نظام جهانی مهلک باشد.
به گفته ناظران یکی از پیامدهای
همهگیری کرونا و تاثیر آن بر نظام جهانی را میتوان از سرنوشت قیمت نفت در
این روزها مورد تحلیل و تفسیر قرار داد. در این رابطه با کاهش تقاضای
جهانی، بحرانی بیسابقه در صنعت نفت پیدا شده که گفته میشود این کاهش
تقاضا هفت برابر بیشتر از سه ماه اول پس از بحران اقتصادی سال 2008 میلادی
است. هرچند با توافق نهایی میان کشورهای عضو اوپک و اوپک پلاس قرار شده که
به میزان 9.7 میلیون بشکه از تولید روزانه نفت کاسته شود، اما باز هم این
توافق تاریخی به رقم تمامی کش و قوسهای آن، بازار جهانی را راضی نکرد و
منجر به کاهش دوباره قیمت شد. برآوردها حاکی از آن است که در ماه جاری
میلادی با توجه به پر شدن مخازن استراتژیک ذخیره نفت، حدود بیست میلیون
بشکه مازاد در روز وجود داشته باشد که این امر سبب میشود قیمت نفت به سرعت
طی روزها و هفتههای آینده کاهش یافته و حتی به صفر برسد.
اهمیت این
موضوع از آنجاست که آمریکا تا پیش از این متحدان منطقهای خود را به واسطه
افزایش قیمت نفت تهدید میکرد و حالا ترامپ که با سه میلیون بشکه کاهش
تولید نفت شیل و به خطر افتادن 2.5 میلیون شغل در دنیا مواجه شده، تمام
تلاش خود را برای به توافق رسیدن روسیه، عربستان و مکزیک جهت کاهش تولید
روزانه به کار میبرد. در این میان سوالی که مطرح میشود این است که چرا
کشورهای غربی و صنعتی از این نفت ارزان استقبال نمیکنند؟ مگر سیاست آنها
تاکنون واردات ارزان مواد اولیه و صادرات کالاهای تولید شده نبوده است؟ این
موضوع در کلیت خود درست است اما یک نکته مهم در درون خود دارد. هرچند
کشورهای غربی در طول دهههای گذشته هزینههای سنگینی را صرف عدم وابستگی به
انرژی فسیلی به خصوص از منطقه بیثباتی مانند خاورمیانه کرده و حتی در
مواقعی اقتصاد آنها با نفت بالای صد دلار نیز بدون چالش به سر برده، اما
زمانی که شوک اینچنینی به بازار وارد میشود، تمامی استراتژیهای گذشته رنگ
میبازد. درواقع کشورهای صنعتی پس از شوکهای نفتی دهه 70 و 80 میلادی
تمامی تلاش خود را جهت عدم تکرار این شوکها به کار برده و در این میان
بالا و پایین رفتن قیمت نفت را طوری سپری کردهاند که اقتصاد آنها آمادگی
لازم جهت چنین وضعیتی را داشته باشد. یکی از کوچکترین چالشهای کشورهای
صنعتی از شوک نفتی امروز، به مخاطره افتادن تمامی سرمایهگذاریهایی است که
تاکنون برای عبور از اقتصاد وابسته به نفت هزینه کردهاند زیرا قیمت
ارزان نفت هزینه تحقیق و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را برای آنها بسیار
سنگین خواهد ساخت. لذا نتیجه اولیه چنین وضعیتی شروع دوباره جدالهای
ژئوپلتیک و تغییر استراتژیهای اقتصادی بینالمللی از سوی این کشورها خواهد
بود که به نظر میرسد بلافاصله پس از فروکش کردن کرونا سربرآورده و
هزینهها و نیز درگیریهای جدیدی را به نظام جهانی تحمیل کند.