کد خبر: ۳۰۳۲
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
کشورها برای تحقق آن دسته از نیازهای خود که صرفاً با اتکا به امکانات و توانای‏های داخلی برآورده نمی‏شوند مجبورند با کشورهای دیگر مراوده داشته باشند. بنابراین اساس روابط خارجی هر کشوری نه اندیشه‏ها و اهداف و طرح‏های آرمانگرایانه، احساسات گوناگون یا تمایلات فردی و گروهی خاص، بلکه ‏ضرورت محض است.

کورش الماسی 

کشورها برای تحقق آن دسته از نیازهای خود که صرفاً با اتکا به امکانات و توانای‏های داخلی برآورده نمی‏شوند مجبورند با کشورهای دیگر مراوده داشته باشند. بنابراین اساس روابط خارجی هر کشوری نه اندیشه‏ها و اهداف و طرح‏های آرمانگرایانه، احساسات گوناگون یا تمایلات فردی و گروهی خاص، بلکه ‏ضرورت محض است. بنابراین معیار درستی یا نادرستی راهبرد و راهکارهای سیاست خارجی تابع دو امر است: 1- دستاوردهای این جهانی، واقعی، ملموسی و قابل ارزیابی که برای کشور حاصل می‏شود و 2- قانون جهان‏شمول ضرر و زیان و سود و منفعت است.
هیچ کشوری نمی‏تواند بدون پرداخت هزینه‏های گزاف رابطه‏اش را با کشورهای توسعه‏یافته قطع یا رابطه‏ای تنش‏آلود داشته باشد. از این رو، اگر قرار است نیازهای (امنیتی، دفاعی، علمی، اقتصادی، صنعتی، علمی، سیاسی و...) کشور با هزینه کم تامین شوند، قطع روابط یا رابطه‏ای متشنج با کشورهای دیگر روش کارآمدی برای تامین انواع نیازهای کشور نیست.
تحقق اهداف کلان ملی و حل و فصل انواع چالش‏های اجتماعی در عرصه‏های اقتصادی، امنیتی، مدیریت کلان سیاستی، آموزش و پرورش، صنعتی و... ارتباط مستقیم با چگونگی روابط خارجه دارد. اما متاسفانه برخی سیاست‏ورزان انتصابی و انتخابی به دلایل گوناگون از جمله اهداف جناحی، توجهی به این امر بنیادین ندارند.
شاید خیلی بی‏ربط نباشد اگر پرسش شود، چرا نمی‏توانیم با کشورهای دیگر یک رابطه بدون تنش و سودمند داشته باشیم؟ به عنوان مثال مردم و سیاست‏مداران کشورهایی چون آلمان، کاندا، استرلیا، کشورهای اسکاندیناوی، ژاپن و... چه تفاوت‏های ذاتی، طبیعی، اعتقادی، دینی یا عقلانی با مردمی با تاریخ و فرهنگ چون ایران دارند؟ آنها چه توانایی و دانش خاصی دارند که ما نداریم؟ چرا نمی‏توانیم آن عواملی را که موجب رشد، توسعه، امنیت، ثبات و روابط خارجه بدون تنش و سودمند در جوامع توسعه یافته‏شده‏ را فرا بگیریم و اجرا کنیم؟ آیا واقعاً هیچ صاحب منصب یا کارگزار انتصابی یا انتخابی در ساختار مدیریت کلان کشور وجود ندارد که توانایی تشخیص رابطه علت و معلولیه انواع چالش‏های بی‏سابقه اجتماعی و ملی (معلول) و راوبط خارجه ناکارآمد و پرهزینه (علت) را داشته باشد؟
نگارنده همانند همه وطن‏دوستان معتقد است یگانه اصل ثابت و غیر قابل مذاکره، معامله و تغییر ناپذیر راهبرد سیاست خارجه، امنیت و منافع ملی است. به جز‏ اصل امنیت و منافع ملی هیچ اندیشه، راهکار و راهبرد دیگری منطقاً نباید در همه شرایط و اوضاع و احوال کشور‏، منطقه و جهان ثابت باشد.
در‏صورت پذیرش صادقانه و آگاهانه اصل غیر قابل مذاکره بودن امنیت و منافع ملی، شاید راهبرد بند‏بازی، یک راهبرد سیاست خارجه کارآمد، عملی، سودمند و تامین کننده امنیت و منافع ملی به بهترین شکل باشد.
راهبرد بند‏بازی بدین معنی است که یک بند‏باز با حرکت پیوسته به چپ و راست تعادل خود را حفظ و به جلو حرکت می‏کند. بر این اساس، در روابط خارجه نباید به واسطه خصومت، اندیشه‏های آرمانگرایانه یا عملکرد احساس محور با برخی کشورها قطع رابطه کرد و برای دریافت حمایت به کشور دیگر پناه آورد. چراکه‏ در این صورت، کشور ضرورتاً باید امتیازهای بسیار بیشتری از آنچه دریافت می‏کنند، برای حمایت به برخی کشورها بپردازد.
اما در‏صورت حفظ رابطه هوشمندانه با همه کشورها به ویژه کشورهای قدرتمند و با نفوذ می‏توانیم همانند بندباز با حرکت مدام به چپ و راست تعادل (دفاعی، اقتصادی، تجاری، صنعتی و...) خود را حفظ و همزمان به طرف‏های خارجی بفهمانیم، در‏صورت تامین نشدن امنیت و منافع ملی معقول کشور‏مان، ‏گزینه طرف دیگر روی میز است‏ و در‏صورت لزوم از آن استفاده خواهد شد. با توجه به تحولات و اختلافات عمیق میان بازیگران مهم جهانی مثلاً‏ روابط روسیه-‏اروپا، آمریکا-‏روسیه، ترکیه-‏اروپا و آمریکا، چین-‏آمریکا و... غرب و شرق حاضرند برای اینکه ایران را در کنار خود داشته باشند امتیازات خوبی به ما بدهند.
آمریکا و اروپا باید نگران نزدیک شدن ایران به روسیه و چین باشند. روسیه و چین هم باید ‏شدیداً‏ نگران نزدیک شدن ایران به آمریکا و اروپا باشند. بنابراین‏ در‏صورت قفل نکردن و وابسته نشدن به یک طرف، صرفاً به دلیل دشمنی با طرف دیگر و حفظ آزادی حرکت بند‏باز به طرفین برای ایجاد تعادل و پیشرفت، می‏توانیم امتیازهای بسیار بیشتری برای تامین امنیت و منافع ملی به دست آوریم.
اصرار و دفاع از راهکارها، اندیشه‏ها، اهداف، راهبردها و تاکیک‏ها سیاست خارجه تا زمانی ‏توجیه‏پذیر، عقلانی و ملی‏ است که فواید آنها از مضرات‏شان بیشتر باشد. اینکه این فواید باید در رفاه، آسایش و احساس امنیت شهروندان نمود پیدا کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: