آیا دولت ترامپ در توافق خود با طالبان، جمهوریت نظام سیاسی افغانستان را معامله کرده است؟ این پرسشی است که اکنون مردم، جامعه مدنی و دولت افغانستان با آن روبهروست.
جلال خوشچهره
آیا دولت ترامپ در توافق
خود با طالبان، جمهوریت نظام سیاسی افغانستان را معامله کرده است؟ این
پرسشی است که اکنون مردم، جامعه مدنی و دولت افغانستان با آن روبهروست.
توافق
صلح 29 فوریه(10 اسفند جاری) میان آمریکا و طالبان، به همان اندازه و
بلکه بیشتر از آنکه طالبان را خشنود کند، مردم و دولت مرکزی افغانستان را
بیمناک از آینده کرده است. در نگاه شهروندان افغانستانی و بسیاری ناظران،
این توافق بیشتر به معاملهای شبیه است که سود آن تنها متوجه امضاکنندگان
آن است. دیر نخواهد بود که دولت «دونالد ترامپ» در مظان اتهام بدترین توافق
در تاریخ سیاسی معاصر ایالات متحده قرار گیرد.
توافق شنبه گذشته
نمیتواند صلح را به مردم افغانستان هدیه کند. نتیجه چهار دهه جنگ و جنایت
در کشوری که یا از سوی ارتشهای بیگانه اشغال شد و یا از سوی گروههای
تروریست مورد جنایات وحشیانه قرار گرفت، نمیتواند با این توافق سرهم بندی
شود. ترامپ برای ایجاد موقعیت تبلیغات انتخاباتی خود، ملت و استقلال
افغانستان را نادیده گرفت. او با این اقدام بستری را فراهم کرد که اگر
هشیاری ملت و دولت این کشور نتواند در بزنگاه کنونی به درستی عمل کند،
آینده شوم و تلخی را برای کیان و تمامیت ارضی افغانستان رقم میزند.
دولت
ترامپ در توافق با طالبان پذیرفته است 13 هزار نظامی خود را در افغانستان
به 8600 نفر تقلیل دهد؛ پایگاههای نظامی خود را در این کشور تعطیل کند.
مهمتر اینکه ضمن وعده آزادی هزارها زندانی طالبان، تحریمها علیه این گروه
را بردارد. اما این همه، امتیازی نیست که دولت ترامپ در غیبت حضور
نمایندگان دولت قانونی افغانستان در توافق اخیر به طالبان داده است. امتیاز
بزرگتر، اعطای مشروعیت به این گروه و تغییر وضع آن از یک گروه تروریستی
به یک جریان سیاسی مشروع است. مهمترین امتیاز آمریکا در توافق با طالبان،
اطمینانخاطر یافتن از اقدامهای ایذایی آنان علیه نظامیان و اهداف
آمریکایی در افغانستان است. طرفه اینکه در توافق صلح، اشاره مستقیمی به
امنیت مردم افغانستان از گزند طالبان نشده است. بهزعم آمریکاییان، امنیت
مردم افغانستان به مذاکرات افغانی ـ افغانی در 14 ماه آینده موکول خواهد
بود. با لحاظ مختصات مواضع دو جریان متعارض افغانستانی یعنی مردم – دولت
مرکزی و نیز طالبان، میشود از حالا پیشبینی کرد که اوضاع در این کشور
نهتنها روبه بهبود نخواهد رفت؛ بلکه بر گسیختگی بیشتر میل خواهد کرد.
آمریکاییان توافق صلح با طالبان را در برگهای امضاء کردند که در بالای آن
عنوان «امارات اسلامی افغانستان» قید شده بود. به عبارت دیگر، دولت آمریکا
پیش از هرگونه گفتوگوی احتمالی میان دولت مرکزی و طالبان، به گرایش
طالبانی روی خوش نشان داده و رویه حقوقی آن را به رسمیت شناخته است. از
اینرو «محمد اشرف غنی» رئیسجمهوری افغانستان از توافق صلح دوحه به عنوان
«اسب تروا» علیه ملت افغانستان یاد کرده است.
توافق دوحه نه یک اقدام
استراتژیک برای پایان جنگهای مستمر در افغانستان، بلکه اقدامی راهبردی در
خدمت به خلاصی ترامپ از دغدغه افغانستان تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
در نوامبر سال جاری است. در این حال این توافق، موقعیتی کمنظیر برای
طالبان است تا ضمن به چالش خواندن مشروعیت دولت مستقر در افغانستان،
مطالبات خود را که تغییر در ماهیت دولت این کشور است با اعتمادبهنفس
بیشتر دنبال کند. طالبان کمترین عقبنشینی را در برابر قبول رسمیت و
مشروعیت دولت «وحدت ملی» افغانستان نشان داده و همچنان در اظهارات خود
اصرار بر تکرار عنوان «امارات اسلامی افغانستان» دارند.
اوضاع و آینده
افغانستان هنگامی بغرنجتر مینماید که شوربختانه دولت وحدت ملی حاکم بر
افغانستان، همچنان دستخوش سهمخواهی جناحهای رقیب است. به عبارت دیگر در
خلاء دولت مستحکم، این طالبان است که توانسته نهتنها بخشهای زیادی از
کشور را به زیر کنترل خود درآورد؛ بلکه رفته رفته، دولت مرکزی را دچار
بحران هویت کند. اختلافات کشدار و کسالتبار «محمد اشرف غنی ـ عبدالله
عبدالله» و ناتوانی تشکیل دولت پس از ماههای بعد از انتخابات ریاستجمهوری
سال 2019، اعلام احتمال تشکیل دولت موازی و... جاده صافکن اوضاعی است که
پیامدهای شوم آن بیش از همه متوجه مردم، جامعه مدنی و تمامیت ارضی
افغانستان خواهد شد. اعضای دولت وحدت ملی برای دور کردن کشور از تبعات تلخ
آنچه توافقنامه دوحه برای ملت و سرزمین افغانستان رقم خواهد زد، لازم است
به توافق هرچند راهبردی نزدیک شده تا به این وسیله کشور از احتمالاتی چون
سقوط دولت مرکزی، وقوع جنگ داخلی و به اغما رفتن جامعه مدنی نوپا دور شود.
جمهوریت افغانستان در معرض تهدید است.