اصولگرایان در طول سالهای اخیر انتقاد از وزرای نفت و خارجه را به بالاترین حد رسانده اند، در مجلس یازدهم که جمعشان جمع است آیا میتوانند این وزرا را خانه نشین کنند؟
از آخرین باری که محافظه کاران قدرت در مجلس را به طور حداکثری در دست داشتند تقریبا چهار سال میگذرد، دوری آنها از صندلیهای بهارستان بیشاز یک دوره به طول نیانجامید و به مدد دلسردی بدنه اجتماعی اصلاح طلبان نسبت به صندوق رای و اینکه مشارکت امسال همچون همیشه نبود بار دیگر توانستند ترکیب یکدست اصولگرایی را در مجلس فراهم کنند.
آفتاب
یزد- گروه سیاسی: از آخرین باری که محافظه کاران قدرت در مجلس را به طور
حداکثری در دست داشتند تقریبا چهار سال میگذرد، دوری آنها از صندلیهای
بهارستان بیشاز یک دوره به طول نیانجامید و به مدد دلسردی بدنه اجتماعی
اصلاح طلبان نسبت به صندوق رای و اینکه مشارکت امسال همچون همیشه نبود بار
دیگر توانستند ترکیب یکدست اصولگرایی را در مجلس فراهم کنند. آنها چهار سال
برای مجلس دهم خط و نشان کشیدند و از رویههای این مجلس فعلی انتقاد
کردند. به ویژه اینکه مجلس دهم با ریاست علی لاریجانی همراه بوده که از قضا
او با دولت روحانی نیز رابطهای قابل قبول داشت. از این دست انتقادات را
میتوان در اظهارات چندی پیش محمدباقر قالیباف دید. شهردار اسبق تهران که
چشم به صندلی ریاست مجلس یازدهم دوخته گفته بود: «اینکه امام فرمود مجلس
شورای اسلامی در راس امور است برای این است که آنها نماینده کل مردم ایران
هستند و وکیلالمله هستند نه وکیل الدوله. اما امروز متاسفانه چنین چیزی را
در مجلس شاهد نیستیم، بنابراین مجلس امروز در راس امور نیست. اگر میبینیم
که ضعف در مدیریت کشور وجود دارد و انتخابات پیش رو را فرصتی برای تغییر
میدانیم، پس باید با انتخابهای صحیح آغاز تحول در کشور را رقم بزنیم.
نمایندگان مجلس باید دغدغه مردم را داشته باشند، کسی باید در مجلس باشد که
در برابر ظلم ایستادگی کند، خواستههای مردم را پیگیری کند؛ باید کسی باشد
که فرصت را در اختیار جوانان خلاق، مومن و انقلابی قرار دهد و البته بتواند
کشور را از این خستگی نجات دهد.» او همچنین افزود:« دو گروه هستند که
امروز مشکل ایجاد میکنند، کسانی که باورهای انقلابی خود را از دست
دادهاند، دوم کسانی که شعار برای انقلابیگری میدهند ولی شعار آنها توام
با عمل نیست و این ظلم بیشتری به انقلاب است.» یا یک نماینده اصولگرا که در
مجلس دهم جز اقلیت است و در مجلس آینده از اکثریت خواهد بود درباره وضعیت
مجلس فعلی گفته:« مشکل اصلی مجلس این است که مجلس در مشت لاریجانی است.»
حسین علی حاجی دلیگانی دلایل این تسلط رئیس مجلس را جمعیتی دانسته که همیشه
گوش به فرمان اوست. حاجی دلیگانی افزوده:«خیلی تلخ است؛ واقعیت تلخ این
است که آقای لاریجانی همیشه در چند مجلسی که بوده، یک جمعیتی را برای خودش
نگه میدارد؛ این آدمها یک جمعی مثل خودشان را تشکیل میدهند و گوش به
فرمان هستند؛ یعنی وقتی آقای رئیس میخواهد چیزی تصویب شود، به اینها
میگوید بیایند به این سمت و اگر بخواهد تصویب نشود، بیایند در آن سمت.»
چند روز پیش از انتخابات محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاح طلب و
نماینده مجلس ششم به «آفتاب یزد» گفته بود:«یکی از موضوعات مهم در مجلس
بعدی رئیس و هیئت رئیسه است که میتواند در جهت دهی به بسیاری از امور بیش
از قاطبه مجلس اهمیت داشته باشد.» بنابراین موضوع اینکه تصمیمگیریها در
مجلس آتی به چه شکل پیش رود را باید در دو بعد بررسی کرد. نخست اینکه ترکیب
مجلس چگونه است و بعد هم رئیس مجلس بعدی چه کسی خواهد بود. حالا تکلیف یکی
مشخص شده و ترکیب بعدی را یکدست محافظه کار باید در نظر گرفت.
>توپ پر مجلس یازدهم برای استیضاح؟
یکی
از پرسشهایی که نسبت به عملکرد مجلس یازدهم وجود دارد درباره استیضاح
وزرا است. کمتر کسی است نداند که خیلی از این چهرههایی که حالا وکیل ملت
شدهاند در طول شش سال گذشته در خط مقدم انتقاد از دولت روحانی بودهاند و
طبیعتاً وزرای دولت نیز از گزند این انتقادات در امان نبودهاند. با این
حساب احتمالا آنها با برنامهای منسجم به بهارستان میآیند تا ترکیب دولت
را آنگونه که میخواهند عوض کنند. سلاح استیضاح یکی از برشهای اصلی
نمایندگان نسبت به دولت است. آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری نیز در روز
ثبت نام برای مجلس یازدهم عدم نظارت مطلوب و موثر بر عملکرد دولت و وزرا را
مهمترین ضعف مجلس دهم دانست و گفت:«نباید وضعیت دولت و مجلس به گونهای
باشد که مردم فریادشان بلند شود.» او ادامه داده بود: «مجلس باید داد و
فریاد بزند و وزرا را به خط کند و اگر نشد، آنها را تغییر دهد. نترسیدن،
ایستادن و توجه به دغدغههای مردم و نظارت صحیح از اولویتهای مجلس است.»
دبیرکل جبهه پایداری افزود:«کار اصلی مجلس نظارت است، اگر مجلس نظارت موثری
بر عملکرد دولت داشته باشد، این همه سر و صدا و داد و فریاد مردم بلند
نمیشود.» حالا همین آقای آقاتهرانی نفر دوم تهران شده و به مجلس راه یافته
است فارغ از اینکه او یکی از کاندیداهای ریاست مجلس نیز خواهد بود اما چه
رئیس بشود چه نشود آقاتهرانی یکی از چهرههای پرنفوذ مجلس بعدی است و با
این خط و نشانی که او برای وزرا کشیده احتمالا چنین دیدگاهی برای تغییر
وزرا قاطبه مجلس بعدی خواهد بود. صادق زیباکلام در این باره معتقد
است:«اصولگرایان از همین الان خط و نشان کشیدنهای خودشان را برای دولت
روحانی شروع کردند و به محض آغاز کار مجلس یازدهم بر حملات خود
میافزایند.»
>کاندیداهای استیضاح؟
اما کاندیداهای استیضاح چه
وزرایی خواهند بود؟ درباره این موضوع طبیعتاً اسمهای بزرگتر بیشتر مورد
علاقه اصولگرایان خواهد بود. با توجه به اینکه یکی از محورهای اصلی گفتمانی
در این جریان سیطره پوپولیسم است آنها قطعا دوست دارند برای به رخ کشیدن
اینکه مجلس اصولگرا با تمام قوا آمده و میخواهد اقداماتی تاثیرگذار انجام
دهد احتمالا دو وزیر را در صدر لیست قرار خواهند داد، محمدجواد ظریف و بیژن
زنگنه وزرای خارجه و نفت که از قضا در شرایط امروز کشور این دو وزارتخانه
بیش از همیشه در موقعیتی استراتژیک برای کشور هستند. نگاه منفی به ظریف در
میان محافظهکاران به حدی است که آنها در بسیاری از موارد نه خواستار
استیضاح بلکه فراتر از آن خواستار محاکمه او هم شدهاند. وب سایت مشرقنیوز
که به محافظه کاران نزدیک است در آذر 97 در واکنش به یک مصاحبه از ظریف که
در آن درباره پولشویی و لزوم پیوستن به افایتیاف برای مبارزه با
پولشویی سخن گفته بود، در گزارشی نوشت: «انتظار افکار عمومی از دستگاه قضا
این است که با توجه به اظهارنظر نسنجیده و بدون سند ظریف و به موجب «افترا و
تهمت دروغ» و «تشویش اذهان عمومی» و «تشویق دشمن به تحریم بیشتر» و «تهیه
خوراک برای محکومیت ایران»، وزیر امور خارجه به قوه قضاییه احضار شده و با
تشکیل پرونده و برگزاری دادگاه، حکم نهایی برای وی صادر شود.» درباره
استیضاح ظریف نیز بارها اصولگرایان که البته اقلیت مجلس دهم بودند
تلاشهایی داشتند. در آخرین مورد حدود یک ماه پیش محمدرضا پورابراهیمی
نماینده مردم کرمان از هیئت رئیسه مجلس خواست استیضاح وزیر امور خارجه در
خصوص اظهار نظر سخیفش درباره مذاکره با آمریکا را در دستور کار صحن علنی
مجلس قرار دهد. نماینده مردم کرمان همچنین خطاب به حسن روحانی، تصریح کرد:
آقای رئیس جمهور این چه نوع سیاست خارجی است؟! پیش از آن در آذر 97 نیز
برای استیضاح ظریف کار به امضا هم کشیده شد و علی نجفی خوشرودی سخنگوی
کسیون امنیت ملی گفته بود:«درخواست استیضاح ۲۴ نماینده از وزیر خارجه مطرح
شد. نمایندگان استیضاح کننده محورهای استیضاح را بیان کرده و آقای ظریف نیز
پاسخ داد. در نهایت قرار شد تا دو هفته آینده نشستهای مشترکی برای بررسی
موضوع برگزار و تصمیمگیری شود.» البته این استیضاح بعدا به دلیل از حدنصاب
افتادن تعداد امضاها به نتیجهای نرسید بنابراین تلاشها در همین مجلس نیز
علیه ظریف انجام شد اما طبیعتاً مجلس دهم میدان مانوری برای آنها نبود.
بنابراین شاید حالا که در مجلس یازدهم پشتشان به تعداد زیادشان گرم است به
سمت استیضاح بروند. اما اگر آنها چنین موضوعی را دنبال کنند فضای سیاسی و
افکار عمومی چقدر حامی مجلس اصولگرا خواهد بود. ظریف روزگاری با امضای
برجام با القابی چون امیرکبیر و مصدق خطاب میشد البته امروز دیگر خبری از
روزهای اوج نیست اما او همچنان در میان افکار عمومی با اقبال مواجهه است.
مثلا در نظرسنجی دانشگاه مریلند که پاییز امسال برگزار شد محمدجواد ظریف در
رتبه دوم محبوبترین چهرههای ایرانی قرار گرفت. ۶۷درصد از شرکتکنندگان
مجموعا دیدگاه مثبتی به ظریف داشتهاند. بنابراین این ظرفیت افکار عمومی
برای نمایندگان اصولگرا در استیضاح ظریف چالشی مهم خواهد بود. این موضوع زا
آن جهت اهمیت دارد که هدف اصلی اصولگرایان بدون شک انتخابات ریاست جمهوری
سال 1400 است بنابراین آنها احتمالا در مواجهه با افکار عمومی بسیار با
احتیاط رفتار میکنند که بتوانند پیروزی خود را در 1400 تکمیل کنند.
بنابراین سیاست صبر استراتژیک اصولگرایان نسبت به ظریف تا 1400 بیشتر محتمل
است. طبیعی است که آنها مایل خواهند بود ظریف را از مدار خارج کنند اما
اگر چنین کنند اهداف کوتاه مدت را فدای هدف بلند مدت کردهاند. با توجه به
هشت سال دوری از پاستور چنین ریسکی از محافظه کاران بعید خواهد بود. نکته
تکمیلی در این زمینه هم این است که وضعیت دیپلماسی کشور در موقعیتی بسیار
پیچیده است، ظریف از ابتدای پازل فعلی نبرد دیپلماتیک حضور داشته و در این
نقطه اگر قرار باشد او برود و دیگری بیاید وضعیت ایران در این پازل بسیار
مبهم میشود چرا که نفر جدید قطعا از بسیاری از ریزه کاریهای وضعیت فعلی
دیپلماسی کشور دور خواهد بود. این موضوع باعث میشود بدنه سیاسیون کشور در
سطوح میانی و بالایی نیز موافق استیضاح ظریف نباشند و مانعی بر سر راه مجلس
یازدهم بگذارند.
>آتش به نفت؟
دومین وزیر مورد توجه، بیژن زنگنه
وزیر نفت است. او هم بارها مورد انتقادات شدید اصولگرایان قرار گرفته است.
حدود سه ماه پیش با افزایش قیمت بنزین یکی از جدیدترین مواردی بود که
اصولگرایان تلاش کردند زنگنه را استیضاح کنند. در همان زمان احمد امیرآبادی
نماینده قم از جمع آوری ۵۰ امضا برای استیضاح زنگنه خبر داد. محورهای
استیضاح زنگنه به دو دسته تقسیم میشوند. بخشی مربوط به انتقادات دو سال
اخیر از او است و بخشی هم مربوط به اصلاح قیمت بنزین است. محورهای بالا و
بلندی که آنها برای استیضاح زنگنه اعلام کردند عبارت بودند از: «علت حذف
کارت سوخت و راهاندازی مجدد آن، افزایش قاچاق سوخت، ارائه اطلاعات غلط
درباره افزایش قیمت بنزین، عدم صداقت درباره علت گران شدن نرخ بنزین، وجود
دستگاه کارتخوان در دفتر وزارت نفت، نا کارآمدی در انعقاد قراردادهای
میادین مشترک گازی و نفتی، اتخاذ برخی تصمیمات نادرست در واگذاریها و
همچنین عدم توجه به توسعه پالایشگاهها و پتروشیمیها و فرآوردههای نفتی.»
روزنامه
وطن امروز که به ارائه گزارشهای بسیار تند و تیز علیه دولت روحانی شهره
است درباره زنگنه نوشت:«در بین مسببان اصلی گرانی یک شبه بنزین، نام یک
نفر، اما در هیاهوی رسانهای گم شد؛ کسی که میتوان او را اصلیترین عامل
تمام اتفاقات روی داده دانست؛ شخصی که به بهانههای واهی در سال ۹۴ کارت
سوخت را بهعنوان اصلیترین ابزار کنترل مصرف بنزین حذف کرد. این شخص کسی
نیست جز بیژن نامدار زنگنه.» در طول مجلس دهم بارها اصولگرایان از عزم خود
برای استیضاح زنگنه گفتند اما ترکیب دهمیها مانع از این خیال محافظه کاران
شد. در مجلس یازدهم اما آیا حذف زنگنه شدنی است؟ او بیشترین سابقه وزارت
نفت را در کارنامه دارد. همین تجربه موجب شده بسیاری از راه و بیراههای
بازار نفت جهان، سازمان اوپک و چگونگی مواجهه با تحریمها را بداند. این
موضوع وقتی اهمیت دوچندان مییابد که بدانیم نفت ایران در شرایط کاملا
تحریم از سوی ایالات متحده است و حتی کشورهایی مانند هند که به سیاست خارجی
مستقل مشهور شدهاند نیز از بیم تحریمهای ایالات متحده از خرید نفت ایران
صرف نظر کردهاند. در این بازار کاملا رقابتی که کشورهای دیگر منتظر فرصت
هستند تا بازارهای بیشتری را نصیب خود کنند اما زنگنه همچنان با چنگ و
دندان در میانه تحریمها میجنگد تا نفت صادر کند. موضوع توان او در شرایط
تحریم موجب شده تا وقتی سخنگوی دولت بخواهد از او دفاع کند نیز از همین
دریچه بگوید. علی ربیعی گفته بود:« موضع دولت درباره شخص آقای زنگنه این
است که ایشان یک وزیر کارا و کاربلد است. ایشان وزیری است که در شرایط
تحریم، بهترین کس برای اداره امور نفت از تولید تا فروش است.» در ماه
ژانویه 2020 در اوج تحریمها سمیر مدنی از موسسان سایت تانکرتراکر موسسه
ردیابی نفتکشها و نظارت بر بازار نفت گفته که ایران توانسته است با وجود
تحریم نفتی آمریکا روزانه یک میلیون بشکه نفت خام صادر کند. این درحالی است
که براساس سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ هدف صفر کردن صادرات نفت ایران
بود. زنگنه را باید در دورانهایی مرد اول دیپلماسی اوپک دانست. مردی که
خوب میداند با همتایان خود در کشورهای دیگر چگونه برخورد کند و سیاستهای
نفت در حوزه بینالملل را بسیار خوب میشناسد. او در بسیاری از موارد
توانسته نتیجه اوپک را تغییر دهد.
با این کارنامه و این اوضاع کشور
مجلس یازدهم برای حذف زنگنه با چالشهایی جدی مواجهه خواهد بود. وقتی
بدانیم او بدون تولید «بابک زنجانیها» توانسته در شرایط تحریم نفت بفروشد
قطعا عقلای اصولگرایی مانع از این خواهند شد که استیضاح زنگنه در مجلس بعدی
رنگ واقعیت بگیرد. در واقع فعلا فروش نفت چیزی است که شوخی بردار نیست و
با دخل و خرج کشور در این شرایط تحریمی ارتباط موثر دارد بنابراین نهادهای
مختلفی که در کشور حضور دارند و هرکدام دستی بر قدرت دارند سیگنالهایی را
به مجلس یازدهم خواهند داد که فعلا فرصتی برای ریسک روی درآمد کشور وجود
ندارد. بنابراین باید گفت مجلس یازدهم استیضاح این دو وزارتخانه را
میخواهد اما نمیتواند!
به عبارت دیگر در مواجهه با دست کم این دو وزیر
مجلس یازدهم دست آنچنان بازی نخواهد داشت. وزرای خارجه و نفت در شرایطی
سکاندار وزارتخانهها هستند که درواقع شرایط به قدری پیچیده است که اگر از
خودشان بود ترجیح میدادند میز وزارت را در این برهه ترک کنند چرا که میدان
نبرد تحریمها بسیار پرفشار است و برای این چهرههایی که بعد از سالها
حضور در عرصه سیاستمداری اعتباری کسب کردهاند شاید اگر به فکر منافع
خودشان بودند رفتن بهتر از ماندن بود!
مجلس یازدهم و مواجهه با دو وزیر
صادق
زیباکلام- با توجه به اینکه پیش از انتخابات نیز معتقد بودم بدنه اصلاح
طلبان در انتخابات حضور همیشگی خود را نخواهد داشت و این انتخابات بیشتر
رقابتی درونی میان اصولگران است،
با این حال میان خود آنها نیز رقابت
چندانی نبود چرا که حامیان اصولگرایان کلاسیک نظیر چهرههایی چون علی
لاریجانی، احمد توکلی یا محمدرضا باهنر نیز دچار دلسردی شده بودند بنابراین
تنها بخشی که پایگاه خود را در این انتخابات حفظ کرده بود محافظه کاران،
جبهه پایداری و حامیان احمدی نژاد بود و عملا هم شاهد پیروزی این گروه در
انتخابات دوم اسفند بودیم. فارغ از اینکه ریاست مجلس به کدام سمت خواهد رفت
اما بدون تردید باید گفت در مجلس آینده جریان خاصی از طیف راست محافظه
کاران همچون جبهه پایداریها از نفوذ بالایی برخوردار خواهند بود و
بنابراین مجلس یازدهم با آهنگ تندی علیه دولت روحانی دست به اقدام خواهد
زد. هرچند گمانه زنیهایی درباره اینکه این مجلس علیه خود روحانی نیز
فرآیندی را آغاز کند وجود دارد البته با توجه به مصلحت کشوری بعید است این
موضوع شدنی شود اما در مورد وزرا قطعا آنها با همه توان ظاهر خواهند شد که
البته باید از دو وزیر نام برد که بیشتر مورد حملات سیاسی قرار خواهندگرفت.
محمدجواد ظریف به واسطه اینکه سمبل سیاست تعاملی شناخته شده اما محافظه
کاران سیاستی مقابل تعامل را دوست دارند بنابراین تلاش میکنند رویهای
علیه ظریف را کلید بزنند. در مورد زنگنه نیز موضوعی که مهم است اینکه او
وزیری واقع گرا و واقع بین است و تلاش نمیکند در راستای خوش آمد برخی
جریانها تنها به شعارهایی بپردازد و اینکه تحریمهای بین المللی را مطابق
با واقعیتها بیان میکند بنابراین مایل هستند وزیری در وزارت نفت برسر کار
بیاید که در راستای ایدئولوژیهای آنها شعار دهد. اما درباره اینکه تا
آنجا جلو بروند که این وزرا را در نهایت کنار بگذارند بعید است. به هرحال
حمایتهایی از بخشهای مختلف کشور از این وزرا وجود دارد. مثلا ظریف شخصیت
فراجناحی است و بعید است مجلس بتواند او را کنار بگذارد. در مورد زنگنه هم
خود اصولگرایان میدانند زنگنه دو مزیت مهم دارد، اول عملکرد او است که
وزیر موفقی بوده و در حوزه نفت و انرژی انصافا خوب عمل کرده، به ویژه در
شرایط بسیار پیچیدهای که آمریکا ایجاد کرده اصلا قابل مقایسه با وزرای
احمدی نژاد به لحاظ توانایی و مدیریت نیست. دومین مزیت زنگنه این است که او
فوق العاده پاک دست بوده، این همه مسائل فساد مطرح شده و به ویژه با توجه
به طبیعت فروش نفت که مخفیانه است و معلوم نیست بشکهای چند میفروشند اما
با این حال هیچ ابهامی درباره زنگنه نبوده است. چنین مواردی باعث میشود
احتمالا با رفتن او نیز موافقت چندانی وجود نداشته باشد.