فرایند برگزاری انتخابات مجلس یازدهم به روزهای تعیینکننده خود نزدیک شده و رقابت لیستهای انتخاباتی برای کسب اقبال عمومی بیش از همهچیز رخ مینماید.
فرایند برگزاری
انتخابات مجلس یازدهم به روزهای تعیینکننده خود نزدیک شده و رقابت
لیستهای انتخاباتی برای کسب اقبال عمومی بیش از همهچیز رخ مینماید. آنچه
شرایط انتخابات در دوره اخیر را به کلی با ادوار گذشته متفاوت نموده، وجود
لیستهای متعددی است که از سوی طیفهای جریانات سیاسی و حتی اشخاص و
چهرههای ذی نفوذ اجتماعی ارائه شده است. به نظر میرسد عدم تفاهم طیفهای
گوناگون جبهه انقلاب در مسیر رسیدن به لیست واحد، ناپختگی لازم در برخی
طیفهای جوانتر این جریان و در عین حال تخت شدن جامعه (عبور از سلسله
مراتب نخبگانی) به وسیله رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی در شکل گیری
این وضعیت مؤثر است. این آش تا حدی شور شده که برخی صفحات نامعروف در
شبکههای اجتماعی نیز به «لیستسازی» روی آورده و به تصور خود «قربه الی
الله» خواه ناخواه به تشتت موجود دامن میزنند.
اما به نظر میرسد با
توجه به دلایل زیر این تشتت در مجموع به نفع کلان انقلاب اسلامی نبوده و در
شرایط کنونی آثار زیانبار خاص خود را به همراه دارد. چراکه تکثر لیستهای
انتخاباتی موجب سردرگمی مردم در هنگام رأی دادن شده و عملاً به دلیل اشتراک
کم لیستهای اصلی، پراکندگی آرا رقم میخورد و در نتیجه احتمال دو
مرحلهای شدن انتخابات افزایش مییابد. شایان ذکر است که نامزدها تنها در
صورتی در مرحله اول موفق به راهیابی به مجلس میشوند که حداقل ۲۰ درصد آرا
را کسب کنند که در صورت تکثر لیستها تعداد بسیار کمی از چنین ویژگیای
برخوردار میشوند. در چنین شرایطی اولاً هزینه قابل توجهی برای برگزاری
مجدد انتخابات در شهرهای بزرگی، چون تهران به بیت المال تحمیل میگردد و
ثانیاً نامزدهای راهیافته نیز از «رأی سدید»ی برای تأثیرگذاری و
نقشآفرینی در ادامه کار برخوردار نیستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در
سال ۱۳۹۲ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری فرمودند: «هر کسی که انتخاب
خواهد شد - که تقدیر الهی را ما نمیدانیم - اگر چنانچه آرای بیشتری از
مردم را داشته باشد، در صورتی که دارای رأی سدید و خوبی باشد، بهتر
میتواند از آن رأی دفاع کند؛ میتواند در مقابل معارضین کشور بایستد. کشور
ما دشمن دارد، معارض دارد.... در مقابل دشمن بینالمللی، با ارادهی قوی،
با احساس عزّت، با اعتماد به این ملت - به این ملت باید اعتماد کرد.»
معظم
له در دیدار مردم آذربایجان یکی از بایستههای ایران قوی را، شکل گیری
«مجلس قوی» بر شمرده و فرمودند: «یکی از مصادیق قویشدن همین است که یک
مجلس قوی داشته باشیم؛ مجلسی که در مقابل توطئههای دشمن، با وضع قوانین
لازم، با هدایت دولتها به سمت مطلوب، بتواند کشور را مصونیت ببخشد؛ یک
مجلس قوی این جوری است.»
از برآیند بیانات رهبر معظم انقلاب که در
بالا مورد اشاره قرار گرفت، به نظر میرسد تحقق «مجلس قوی» نیازمند راهیابی
نمایندگانی مؤمن، انقلابی و شجاع با «رأی سدید» مردم است. رأی سدید در
اینجا به مفهوم میزان آرای قابل توجهی است که پشتوانه نماینده انقلابی در
تصمیمات مهم در مسائل داخلی و بین المللی است. با تشتت آرایی که اکنون
مشاهده میشود، تحقق «رأی سدید» و «مجلس قوی» با، اما و اگرهای بسیاری
مواجه است.
اکنون پرسش این است که در شرایط کنونی چه باید کرد؟ تا
دقایقی که نگارنده این سطور را به رشته تحریر در میآورد، هنوز امکان وحدتی
که به لیست فراگیری در جبهه انقلابی بینجامد تحقق عینی نیافته و به اخبار و
گمانهها محدود شده است. اگر وحدت تحقق یافت، تکلیف تقریباً مشخص است، اما
اگر -به هر دلیل- چنین نشد، چه؟
در شرایطی که نقدهایی به لیستهای
ارائه شده، وارد است، آیا ارائه لیستهای «تلفیقی» و به اصطلاح «مِنعندی»
راهگشا است؟ عقل و تجربه سیاسی میگوید تولید و تکثر لیست نه تنها کمکی به
حل مسئله نمیکند، بلکه به سود افرادی خارج از جریان انقلابی خواهد بود.
پراکندگی و تقسیم آرای حامیان انقلاب، عملاً به سود دیگران خواهد بود و
نتیجه آن چرخیدن در روی پاشنههای کنونی و تداوم رنجها و مصائب ناشی از
تصدی غربگرایان دور از مردم در کنار بی تفاوتی خانه ملت خواهد بود.
معمولاً
یکی از نقاط مورد نقد در مورد لیستهای اصلی انتخاباتی، وجود افراد پا به
سن گذاردهای است که رأی دادن به آنها برای برخی جوانان انقلابی قدری
دشوار است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشتر فرمودهاند
که «جوانگرایی به معنای پیرزدایی نیست» و طبیعت نهاد قانونگذار و
سیاستگذاری مثل مجلس است که طیف وسیعی از کارگزاران نظام از پیران با تجربه
گرفته تا جوانان بانشاط در آن حضور یابند. نمیتوان توقع داشت که
«جوانگرایی» در مجلس به معنای حذف ناگهانی تجربههای ذیقیمت باشد.
حتی
اگر بر فرض محال جوانگرایی افراطی (به معنای حذف همه باتجربهها) را
هدفگذاری کنیم، «تشتت آرا»ی کنونی این هدف را دور از دسترس خواهد کرد.
تجربه نشان میدهد تکثر لیستها، به پیروزی مشاهیر و معاریف میانجامد و
معمولاً بخت جوانان در این شرایط (به دلیل کمتر شناخته شدن) به مراتب کمتر
است. واقعیت آن است که تولید لیستهای انقلابی بیشتر خصوصا با نام جوانان
انقلابی، به پیروزی پابه سن گذاردههای غیرانقلابی کمک خواهد کرد!
با
این تفاصیل، همچنان باید به وحدت و یا حداقل نزدیک شدن لیستهای اصلی
انقلابی امیدوار بود. باید عقلای جریان انقلابی را به عبور از سیمخاردار
نفس و پرهیز از پنهان شدن پشت توجیهات دینی و انقلابی برای تکروی دعوت کرد،
شاید مفید واقع شود. در کنار آن دعوت به خودانصرافی نامزدها به نفع
پیروزی جبهه انقلابی نیز مؤثر است. حتی آنان که تصور میکنند که در حق شان
ظلم شده، بدین گونه مناعت طبع و رجحان منافع انقلاب و مردم بر تمایلات شخصی
را اثبات میکنند.
اگر فرآیندهای فوق به نتیجه نرسید، آخرین راه
مبنا قرار دادن لیستی که احتمال پیروزی بیشتری دارد، است. اینجا ممکن است
این پرسش مطرح شود که آیا برای رأی دادن به افرادی که نمیشناسیم حجتی
داریم؟ بهترین پاسخ در بیانات رهبر معظم انقلاب یافت میشود. معظمله در
سال ۱۳۹۲ درانتخابات شوراها راه استفاده از تمام حق رأی را، «اعتماد به
فهرست» اعلام کرده و فرمودند: «من به ۳۱ نفر برای شورای شهررأی دادم.
البتّه بعضی ازاین حضرات رااز نزدیک میشناختم، بعضی راهم نمیشناختم، لکن
اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند.» و دو سال
بعد در انتخابات مجلس دهم نیز فرمودند: «به نظر بنده اینجور میرسد که،
چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم -خود بنده هم وقتی این فهرستها را
میآورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمیشناسم،
امّا اعتماد میکنم به آن کسانی که [اینها را]معرّفی کردهاند، و نگاه
میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کردهاند چه کسانی هستند؛
اگر دیدم اینها آدمهای متدین و مؤمن و انقلابیای هستند، به حرفشان
اعتماد میکنم و به [فهرست]آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این
فهرست را دادهاند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل
استقلال کشور خیلی اهمّیتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف امریکا و غیرامریکا
است، به حرفشان اعتماد نمیکنم؛ به نظر من این راه خوبی است ...
اگرچنانچه کسانی اینجور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را
انجام دادهاند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه
هم اتّفاق بیفتد. مثلاً آن کسی که من خیال کردم آدم خوبی است و به او رأی
دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کردهام و خدای متعال
اجر خواهد داد.»