رقبای انتخاباتی، روشنفکران و فیلسوفان امریکایی در چند ماه گذشته کراراً ترامپ را «دیکتاتور» و «پادشاه» نامیدند که فراموش کرده است امریکا مهد لیبرالیسم است و باید تسلیم قانون و رأی نمایندگان مردم باشد.
رقبای انتخاباتی،
روشنفکران و فیلسوفان امریکایی در چند ماه گذشته کراراً ترامپ را
«دیکتاتور» و «پادشاه» نامیدند که فراموش کرده است امریکا مهد لیبرالیسم
است و باید تسلیم قانون و رأی نمایندگان مردم باشد. ظاهراً ظهور یک پادشاه
در امریکا بیش از هر چیز دیگری برای لیبرالیسم، سخت و سنگین و ناباورانه
است. چه کسانی که لیبرالیسم را دربست و بیکم و کاست پذیرفتهاند و چه
کسانی که نقدهایی به آن دارند، اما نظریه لیبرالیسم را واجد امتیازات
بیشمار و منطبقترین نظریه با عقلگرایی میدانند، نمیتوانند بپذیرند که
یک پادشاه در نظام لیبرالیستی ظهور کند.
پیش از آنکه به شماری از
اظهارات و نگرانیهای اخیر در امریکا در اینباره اشاره کنم، تعریفی از
لیبرالیسم را هم از قول آقای دکتر عبدالکریم سروش میآورم. با این انتظار
که درباره سرنوشت نامیمون لیبرالیسم در امریکا و بسیاری دیگر از کشورهای
جهان نیز باید تبیین صورت گیرد. دستکم باید ببینیم چه توجیهی برای این
وضعیت وجود دارد.
ایشان میگوید: «لیبرالیسم یعنی هیچکس و هیچچیز،
هیچگاه مقدس نبوده و نیست، ما را از شرّ مقدسات رها کنید. هیچ شخصیت یا
هیچ عقیدهای را مطرح نکنید که فقط وظیفه ما تقدیس و تجلیل آن باشد و بس.
ما از این پس، اهل تحلیلیم، نه اهل تجلیل. این است مفهوم دقیق لیبرالیسم.
راسیونالیسم به معنای عقلگرایی که همزاد لیبرالیسم است، از همینجا
برمیخیزد. عقل اهل تحلیل است، نه اهل تقدیس. آن عاطفه است که اهل تقدیس
است و به همین دلیل است که شما میبینید که به طور ناخواسته، در مکتب
لیبرالیسم، عاطفه تحقیر میشود... لیبرالیسم از آنجا آغاز میشود که آدمی
میکوشد خودش را از شرّ مقدسات آزاد کند. اما فقط ولایت کلیسا نبود که مقدس
بود. ولایت شاهان (سلطنت) نیز مقدس بود. ولایت متفکران پیشین نیز مقدس
بود. شوریدن در برابر هرگونه ولایت، چه ولایت دینی چه ولایت سلطنتی چه
ولایت فکری از ارکان لیبرالیسم است؛ لذا وقتی گفته میشود لیبرالیسم نقش
سلطنت و حکومت و دولت را به شکل محدود میخواهد به همین نکته بازمیگردد.
او هیچ آقابالاسری را نمیپسندد؛ هرکه میخواهد باشد، خواه خدا، خواه سایه
خدا، خواه در عرصه فکر و نظر و مذهب، خواه در عرصه حقوق و امتیازات مادی و
معنوی. به این ترتیب لیبرالیسم نفی قدرتهای مقدسی بود که جامعه آن روز
اروپا را نظراً و عملاً به طور کامل در تسخیر خود داشت.»
هرچند معتقدم
لیبرالیسمی که نه خدا و نه سایه خدا، هیچ یک را تحمل نمیکند، پستترین
ضدارزشها را در نظامهای سرمایهداری به اربابی و خدایی پذیرفته است و
مشغول عبادت و بندگی و چاکری آنهاست، اما باید توضیح داد این لیبرالیسمی که
اهل تحلیل است و ولایت هیچ پادشاهی را نمیپذیرد، چرا و چگونه یک پادشاه
را بالای سرخود در امریکا میبیند؟!
اکنون بحث بر سر اینکه لیبرالیسم
در اندیشه نظریهپردازان اولیه چه بوده و در کتابها درباره آن چه
نوشتهاند، نیست. الان باید توضیح دهیم چرا لیبرالیسم به چنین سرانجامی
رسیده است.
برخی افراد سیاسی و علمی در امریکا چنین نگرانی عمیقی دارند:
پولیتزر، تاریخدان معروف: ترامپ عملاً همچون پادشاه عمل میکند. قدرتمندترین رئیسجمهور تاکنون!
سناتور
الیزابت وارن: اعمال و رفتار ترامپ با رژیمهای دیکتاتور دنیا همراه است.
او همه دیکتاتورها را در آغوش میگیرد. او در کنار ناسیونالیستهای سفید
قرار گرفته است. او آزادی مطبوعات را زیرپا گذاشته و محرک خشونت علیه
ژورنالیستها است.
جرولد نادلر، رئیس کمیته قضایی مجلس نمایندگان: ما
با هر تلاش ترامپ برای تبدیل شدن به یک پادشاه و دیکتاتور مخالفت خواهیم
کرد، رئیسجمهور اختیار ندارد قدرت بودجه کنگره را غصب کند. استیضاح آخرین
پاسخ قانون اساسی به رئیسجمهوری است که خود را با یک پادشاه اشتباه گرفته
است!
نشریه فارین پالیسی: عشق امریکاییها به دیکتاتورها شبیه عشق آنها به شیرینی پای سیب است!
جاناتان
فریدلند (نشریه انگلیسی گاردین): دونالد ترامپ در حال ایجاد یک دیکتاتوری
است، ولی ما نباید به رفتارهای استبدادی او که امریکا و جهان را تهدید
میکند، فقط بخندیم. نمادها و نشانههای دیکتاتوری را رسم کنید و میبینید
که ترامپ همه را دارد. او با صدای بلند درباره رئیسجمهوری برای تمام عمر
حرف میزند و میگوید، این خیلی خوب است. او اغلب بیان کرده که نتیجه
انتخاباتی را که در آن شکست خورده، نمیپذیرد. او تهدید کرده که مخالفان
سیاسیاش را به زندان میاندازد. او رویکرد مستبدانهای در قبال حقیقت
دارد.
فرید زکریا، استراتژیست: ترامپ بارها و بارها سازوکارهای
قانونی را که ناظر رفتار او بوده دور زده است. با ادامه وضع موجود سمت
رئیسجمهور امریکا از «پاسخگو» به «دیکتاتور منتخب» تبدیل میشود.
جرالد
نادلر، نماینده دموکرات نیویورک در کنگره امریکا در چهارمین روز بررسی
روند استیضاح: ترامپ دیکتاتور است و باید از قدرت برکنار شود.
کلوبچار،
سناتور دموکرات: ما درخواست حضور چهارشاهد را برای بررسی استیضاح
کردهایم. اگر جمهوریخواهان با این مسئله موافقت نکنند، باید برای ترامپ یک
تاج بفرستند، چون او را تبدیل به یک شاه کردهاند!
البته خود ترامپ
نیز خود را نه فقط پادشاه که «مسیح دوم» مینامد، یعنی چیزی در همان حدود
خدا و سایه خدا! او با نقل قول از روت (یک یهودی تغییر دین داده و مسیحی
انجیلی شده و نویسنده کتابی با عنوان «مرد سفید پوست خشمگین: چگونه پدیده
دونالد ترامپ در حال تغییر دادن امریکاست») این پیام را منتشر کرد: من
(ترامپ) بزرگترین رئیسجمهور برای یهودیان و برای اسرائیل در تاریخ جهان
هستم. مردم یهودی اسرائیل به گونهای من را دوست دارند که گویی پادشاه
اسرائیل هستم و حتی آنها من را به گونهای دوست دارند که گویی «دومین ظهور
خدا» هستم!
به نظر میرسد اندیشمندان جهان متواضعانه در پی یافتن
پاسخ این پرسش بر آمدهاند که «شکاف لیبرالیسم کجاست که امریکا به ترامپ
ختم میشود؟» و آیا میتوان این نقص را صرفاً یک شکاف دانست؟! کسانی که
میخواهند به این پرسش، پاسخی واقعبینانه و بیغرض بدهند، نباید فرآیند
استیضاح ترامپ را از نظر دور بدارند؛ جایی که در همین نظام دموکراتیک
امریکا جناح اکثریت محافظهکار در سنا اجازه حضور شاهدان و شهادت علیه رئیس
جمهور جناح خود را نمیدهند!
امریکا یک انتظار حداقلی از دموکراسی را برآورده نمیکند و یک پادشاه را در عصر لیبرالیسم پسندیده است!