کد خبر: ۲۷۲۶
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
حاتمی‌کیا با فیلم‌ تازه‌اش به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آمد
ابراهیم حاتمی‌کیا را شاید بتوان یکی از جنجالی‌ترین کارگردانان سینمای ایران دانست. کسی که در کارنامه‌اش فیلم‌های متفاوت و گاهی پر حاشیه‌ای دیده می‌شود اما جنجالی بودن حاتمی‌کیا تنها به فیلم‌هایش محدود نمی‌شود. اظهارنظرهای او هم به حاشیه‌هایش می‌افزاید.

گروه فرهنگ و هنر - ابراهیم حاتمی‌کیا را شاید بتوان یکی از جنجالی‌ترین کارگردانان سینمای ایران دانست. کسی که در کارنامه‌اش فیلم‌های متفاوت و گاهی پر حاشیه‌ای دیده می‌شود اما جنجالی بودن حاتمی‌کیا تنها به فیلم‌هایش محدود نمی‌شود. اظهارنظرهای او هم به حاشیه‌هایش می‌افزاید.
حاتمی‌کیا نامی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. حتی اگر طرفدار آثارش هم نباشید، باز هم حتما حداقل یکی از کارهایش را دیده‌اید. بعضی حاتمی‌کیا را به عنوان فیلمسازی نزدیک به حاکمیت می‌شناسند که حتی بودجه فیلم‌هایش هم توسط برخی نهادهای خاص تامین می‌شود. اما در هر صورت چه این گفته‌ها را بپذیریم چه نه، آنچه درمورد او قطعیت دارد، وفاداری به آرمان‌هایش است.
امسال او دوباره با یک فیلم دیگر در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت که احتمالا بسیاری منتظر اکران آن هستند. به همین مناسبت نگاهی می‌اندازیم به کارنامه 33 ساله حرفه‌ای او در سینما.
حاتمی‌کیا در سال 1365، اولین فیلم بلندش را با نام «هویت» ساخت. فیلمی که چندان خودش هم از آن رضایت نداشت. داستان این فیلم درباره یک پسر جوان است که در راه بازگشت از شمال تصادف می‌کند و آمبولانسی که قرار است او را به بیمارستان برساند خراب می‌شود و او با آمبولانس مجروحان جنگی راهی تهران می‌شود. او که هویت خود را به خاطر نمی‌آورد، در اثر همراهی با رزمنده‌های زخمی دچار تغییر و تحولاتی می‌شود... او در مصاحبه‌ای درباره این فیلم گفته بود: «همیشه «هویت» جزو بچه‌های ناخوانده من تعریف شد. یعنی آن فضا خوب درنیامد و عناصر روی آب ماندند. والا این آشی بود که همه مواد لازم برای یک آش خوب را داشتم و می‌خواستم در آن بریزم. حالا یک چیزی را خوب رعایت نکردم. مثلا در یک قابلمه لعابی نباید این پخته می‌شد. اما من آنها را در آن ظرف قرار دادم و این ظرف، قصه من را به خطر انداخت و همه چیز یک رنگ ناآشنا گرفت. فیلم اولم سیلی بزرگی به من زد.» البته این فیلم هیچگاه به صورت عمومی اکران نشد.
اما پس از این سیلی محکم، حاتمی‌کیا توانست با دومین فیلم بلندش خودش را به خوبی به سینمای ایران معرفی کند. «دیده‌بان» در دوران پایانی جنگ ساخته‌ شد. این فیلم به دنیای درونی و باورهای شخصی یک رزمنده ساده و معمولی پرداخته بود که با قهرمان‌های آثار جنگی در آن سال‌ها، بسیار متفاوت بود. در این فیلم، رزمنده‌ای برای رسیدن به برج دیده‌بانی باید از زیر آتش سنگین دشمن می‌گذشت. «دیده‌بان» اولین فیلم دفاع مقدسی سینمای ایران بود که قدری از چهره رزمنده‌ها تقدس‌زدایی می‌کرد و رزمنده فیلم را نه قهرمانی بدون ایراد که انسانی با ایرادات و جدال‌های درونی ترسیم می‌کرد. حاتمی‌کیا با «دیده‌بان» برنده جایزه ویژه هیئت داوران از هفتمین جشنواره فیلم فجر و سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم در بخش فیلم‌های اول و دوم شد.
یک سال بعد، «مهاجر» او روی پرده سینما آمد. او در این فیلم همچنان سبک و سیاقش را در «دیده‌بان» ادامه داد و قهرمانی را به تصویر کشید که انسانی بود با همه ضعف‌های انسانی. حاتمی‌کیا با «مهاجر» توانست پنج سیمرغ بلورین را در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر از آن خود کند.
حاتمی‌کیا در سال 1370، فیلم «وصل نیکان» را روی پرده برد. در این فیلم امیر و مریم قرار است با هم ازدواج کنند اما روز عروسی، شهر توسط دشمن موشک باران می‌شود و مردم شهر را خالی می‌کنند. اما مریم با وجود خطرات ناشی از موشک باران ترجیح می‌دهد که عروسی برگزار شود. امیر بعد از انجام ماموریتش برای مراسم عقد به خانه برمی‌گردد. اما برخلاف تصورش همه کسانی که شاهد خنثی کردن موشک‌های عمل نکرده بودند در مراسم حضور پیدا می‌کنند. این فیلم البته نتوانست موفقیت «مهاجر» و «دیده‌بان» را ادامه دهد.
یک سال بعد، یعنی سال 1371، حاتمی‌کیا یکی از مهم‌ترین آثارش را روی پرده برد که توانست برای او شهرتی بیش از پیش را رقم بزند. «از کرخه تا راین» هنوز هم یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های ژانر دفاع مقدس است. این فیلم ملودرام به سرنوشت قربانیان بمب‌های شیمیایی در جنگ ایران و عراق می‌پردازد. هنوز هم موسیقی این فیلم به مناسبت‌های مختلف از صدا و سیما پخش می‌شود. او درباره بازخوردهای این فیلم گفته است: «با این فکر که این فیلم شکست خواهد خورد هی در خیابان‌های اطراف می‌چرخیدم و می‌ترسیدم به داخل سینما بروم. دقایق پایانی فیلم دیگر تحمل نکردم و یواشکی توی سینما خزیدم. دقایق آخر بود که من وارد سالن شدم. دیدم همه ساکت هستند. گفتم این سکوت نشانه شکست محض است. بعد آمدم بیرون و در راهرو منتظر ایستادم. فکر می‌کردم از سالن که خارج بشوند از بغلم رد خواهند شد و محلی نخواهند گذاشت و اعتنا نمی‌کنند. اما دیدم نفر به نفر بیرون آمدند و چشم‌ها خیس اشک است. همه من را بغل می‌کردند و هق‌هق می‌زدند. والله من گفتم اینها اهالی رسانه هستند دارند از این کارها می‌کنند. یک عده هم تهدید می‌کردند. همین‌طور که بغلم می‌کردند می‌گفتند تو کار زشتی کردی و بچه‌های جنگ را تحقیر کردی، باید محاکمه بشوی. یادم است در آن وضعیت یکی گردن من را گرفت و رها نمی‌کرد و می‌گفت تو نسبت به آرمان‌های بچه‌های جنگ خائن هستی و با این فیلم خیانتت را نشان دادی. تو خون این شهدا را فروختی. در لحظه‌ای که او من را رها کرد کس دیگری می‌گرفت و می‌گفت تو عالی گفتی و آرمان شهدا را حفظ کردی. و من با هر دوی این برخوردهای موافق و مخالف ماندم.»
حاتمی‌کیا برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
این کارگردان پرکار، سال بعد «خاکستر سبز» را ساخت. برخی این فیلم را شخصی‌ترین فیلم حاتمی‌کیا می‌دانند. فیلمی که البته در گیشه چندان موفق عمل نکرد و حضور در جشنواره‌ها هم برایش دستاوردی نداشت.
سال 74، حاتمی‌کیا با دو فیلم به سینما برگشت. یکی فیلمی درباره اسرای جنگ هشت ساله ایران و عراق. در «بوی پیراهن یوسف» دایی غفور که علی نصریان با بازی درخشانش ایفاگر نقش است، تلاش می‌کند به دنبال پسر مفقودالاثرش بگردد که بسیاری معتقدند شهید شده. در این راه شیرین با بازی نیکی کریمی را می‌بیند که به‌دنبال برادر اسیرش خسرو است. درنهایت زمانی که شیرین به دنبال خسرو به مرز رفته، به صورتی اتفاقی پسرش را پیدا می‌کند.
فیلم دیگر حاتمی‌کیا در سال 74 «برج مینو» بود، فیلمی که به نقش زنان در جنگ می‌پردازد. که البته در گیشه چندان موفق نبود.
سال 76، سال مهمی برای حاتمی‌کیا به حساب می‌آید. او در این سال «آژانس شیشه‌ای» را ساخت. یعنی یکی از مهم‌ترین و پرحاشیه‌ترین فیلم‌هایش. فیلمی که صدور پروانه ساخت آن مدت‌ها طول کشید و درنهایت با نامه رهبری و تغییر در پایان‌بندی اجازه تولید این اثر داده شد.
«روبان قرمز» اثر بعدی حاتمی‌کیا که درباره یک زن جنگ‌زده و مشکلاتش با اتفاقات پس از جنگ است، نظر منتقدان را در جشنواره فیلم آن سال جلب کرد اما به دلیل حواشی‌اش از جشنواره بیرون کشیده شد.
حاتمی‌کیا همچنان با قدرت به فیلمسازی ادامه می‌داد و همچنان هر سال یک فیلم را روانه صفحه نقره‌ای می‌کرد. او سال 79، «موج مرده» را ساخت و سال 80 با «ارتفاع پست» در عرصه سینما حاضر شد. فیلمنامه این اثر را اصغر فرهادی براساس یک ماجرای واقعی نوشت. فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب و درنهایت بازی خوب بازیگران اصلی لیلا حاتمی و حمید فرخ‌نژاد باعث شد تا این فیلم که در بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر حاضر بود دو جایزه مهم، یعنی سیمرغ مشترک بهترین فیلم و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به خود اختصاص دهد. همچنین در ششمین دوره جشن خانه سینما جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کرد تا به یکی از صفحه‌های درخشان کارنامه حاتمی‌کیا تبدیل شود.
سال 83، حاتمی‌کیا فیلم «به رنگ ارغوان» را ساخت، فیلمی که برای 5 سال توقیف شد و در سال 88 توانست مجوز اکران را به دست بیاورد. این فیلم ماجرای یک فراری سیاسی است که بعد از سال‌ها به کشور برگشته تا دخترش را ببیند. یک مامور امنیتی در پوشش یک دانشجو به دختر او نزدیک می‌شود تا بتواند به پدر دست پیدا کند اما در این میان رابطه‌ای عاطفی میان او و دختر شکل می‌گیرد.
این کارگردان سال 84، «به نام پدر» را ساخت، فیلمی که برخی آن را فیلمی ضدجنگ نامیدند. داستان این فیلم درباره چالش‌های مردی است که باید به سوال‌های دختر دانشجویش درباره جنگ و علت جنگیدنش پاسخ بدهد.
«دعوت» اولین فیلم حاتمی‌کیا پس از ورودش به سینما بود که ارتباطی با جنگ نداشت. او در سال 87، این فیلم را با دستمایه قرار دادن سوژه «سقط جنین» ساخت. این فیلم نتوانست نظر منتقدان را جلب کند.
پس از اینکه در سال 88، اولین فیلم توقیف‌شده حاتمی‌کیا مجوز اکران گرفت، او به سراغ ساخت فیلم دیگری رفت که به سرنوشت همان فیلم دچار شد. «گزارش یک جشن» که در سال 89 ساخته شد، هنوز هم نتوانسته رنگ پرده سینما را به خود ببیند. برخی ارتباط میان بعضی وقایع آن با حواشی سیاسی سال ۸۸ را علت توقیف آن می‌دانند. حاتمی‌کیا در یک مصاحبه درباره این فیلم گفته است: «خجالت می‌کشم از اینکه چرا جلوی پخش فیلمی مثل «گزارش یک جشن» را گرفته‌اند و از این بابت افتخار نمی‌کنم که در جمهوری اسلامی فیلمی دارم که پخش نشده است.»
حاتمی‌کیا پس از توقیف فیلمش، تا سه سال فیلمی نساخت. اما بازگشت او با فیلمی پر هزینه بود. «چ» داستان دو روز از زندگی شهید چمران در پاوه که دارای جلوه‌های ویژه و صحنه‌های جنگی کم‌نظیری در سینمای ایران است.
این فیلم در جشنواره سی‌ودوم فجر حاضر بود که علاوه بر نامزدی در سه رشته بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین طراحی صحنه و لباس، موفق شد شش سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد برای بابک حمیدیان (مشترک با رستاخیر)، بهترین تدوین، بهترین جلوه‌های ویژه بصری، بهترین جلوه‌های ویژه میدانی (مشترک)، بهترین صدا و همچنین سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی را به دست آورد.
از سال 94، حاتمی‌کیا با موسسه «اوج» برای ساخت فیلم‌هایش شروع به همکاری کرد و اولین محصول این همکاری مشترک «بادیگارد» بود. این فیلم، داستان فردی که شغلش حفاظت از مقام‌های رده‌بالای نظام است اما آرمان‌خواهی‌هایش باعث می‌شود با تضادهایی در شغلش روبه‌رو شود. او درنهایت حفاظت از یک فرزند شهید که حالا یکی از دانشمندان هسته‌ای کشور است را برعهده می‌گیرد. «بادیگارد» هم مانند دیگر فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا با نظرات موافق و مخالف بسیاری روبه‌رو شد اما صحنه‌های اکشن شهری آن و سکانس پایان‌بندی غافلگیرکننده‌اش از مواردی بود که این فیلم را با بیش از ۸ میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان، به یکی از پرفروش‌های سال ۹۵ تبدیل کرد.
دو سال بعد، در همکاری دوباره «اوج» و حاتمی‌کیا «به وقت شام» ساخته شد. داعش و حضورش در سوریه دستمایه ساخت این فیلم بود. فیلمی که گرچه نظرات منتقدان را چندان جلب نکرد اما کم هم حاشیه نداشت، تا جایی که او در اختتامیه جشنواره فیلم فجر با فریاد خود را «وابسته» خواند تا جوابی به منتقدانش باشد.
او امسال سومین حاصل همکاری‌اش با «اوج» را در جشنواره فیلم فجر شرکت داده است. کامبیز دیرباز که یکی از بازیگران «خروج» است، آن را وسترن ایرانی نامیده است. او دراین‌باره گفته است: «اسم قهرمان فیلم رحمت بخشی است و به نظرم قابل مقایسه با هیچ‌کدام از فیلم‌های حاتمی‌کیا نیست. می‌توانم بگویم یک وسترن ایرانی است. در فیلم خروج کاملا با مولفه‌های فیلم وسترن روبه‌رو هستیم. فیلم بسیار جذابی است، مدت‌هاست فیلم‌های ما در‌مورد شهرنشینی است و لوکیشن‌ها اکثرا داخل تهران و نهایتا حول‌ و حوش جنوب تهران است. اما در این فیلم دوربین حاتمی‌کیا به یک شهرستان رفته است. کاراکتر آقای قریبیان در این فیلم خیلی کاراکتر خاصی است و شبیه هیچ‌کدام از قهرمان‌های قبلی حاتمی‌کیا نیست.»
داستان این فیلم زندگی گروهی پنبه‌کار شهرستانی را روایت می‌کنند که محصول‌شان بر اثر بارش شدید باران، آب خورده و وعده‌هایی که به آنها داده شده، پوچ درآمده‌اند. این گروه تصمیم می‌گیرند که برای اعتراض به وضعیت‌شان نزد هیئت دولت در نهاد ریاست‌جمهوری بروند. در توضیح رسمی درباره فیلم آمده است: «خروج داستان ۸ تا ۱۰ مرد است که از دزفول سفر خود را آغاز کرده و راهی تهران می‌شوند، این افراد دو ماه و نیم در مسیر هستند و در این راه با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌شوند.»
فرامرز قریبیان، پانته‌آ پناهی‌ها، جهانگیر الماسی، گیتی قاسمی، محمدرضا شریفی‌نیا، مهدی فقیه، سام قریبیان، محمد فیلی، آتش تقی‌پور، اکبر رحمتی، فرزاد حسنی، رامین پور‌ایمان و محسن صادقی نسب در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته‌اند.
محمدرضا زائری فعال فرهنگی اصولگرا نیز در توئیتی در‌این‌باره نوشته است: «فیلم «خروج» واقعا دیدنی بود! وسط خبر‌های تلخ این روز‌های سخت، تماشای کار جدید حاتمی‌کیای عزیز خستگی از جانم بدر برد! فقط نگرانم قضاوت بدبینانه برخی تنگ‌نظران گرفتارش کند! وضو گرفتن کنار سگ یا مچ‌بند سبز یا حصر و زندان جوانان را بهانه کنند و نشانه‌های سیاسی بدانند و... خدا رحم کند!»
آنچه از مرور کارنامه حاتمی‌کیا بر می‌آید حرکت قطار آثارش بر محور آرمان‌های او است اما باید منتظر ماند دید که آیا همچنان این قطار روی ریل پیشین حرکت می‌کند یا نه؟
نام:
ایمیل:
* نظر: