کد خبر: ۲۷۰۸
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
کمتر از سه هفته تا انتخابات مجلس یازدهم زمان باقی است. با این حال، فضای سیاسی کشور تا کنون چندان رنگ و بوی انتخابت نگرفته است. من تصور می‏کنم هنوز چشم‏انداز این انتخابات، نه میان مردم و نه در حاکمیت، افق واضحی ندارد.

محمدعلی وکیلی 

کمتر از سه هفته تا انتخابات مجلس یازدهم زمان باقی است. با این حال، فضای سیاسی کشور تا کنون چندان رنگ و بوی انتخابت نگرفته است. من تصور می‏کنم هنوز چشم‏انداز این انتخابات، نه میان مردم و نه در حاکمیت، افق واضحی ندارد. ما (یعنی همه گروه‏های سیاسی) همچنان به راهبرد واحدی برای این انتخابات نرسیده‏ایم و به گمانم اهمیت راهبردی آن را درک نکرده‏ایم. اگر اهمیت این انتخابات را درمی‏یافتیم، احتمالاً گذشته از هدف و غرض «پیروزی» هر کدام‏مان در انتخابات، همه به یک «کلان راهبرد مشترک» نیز چشم می‏دوختیم. همان کلان راهبردی که باعث شد شخصی چون احمد توکلی به شورای نگهبان نامه بنویسد و به ردصلاحیت گسترده طیف سیاسی رقیبش اعتراض کند. احمد توکلی حتماً می‏دانست که ردصلاحیت این‏چنینیِ اصلاح‏طلبان، به طور طبیعی باعث پیروزی اصولگرایان در یک زمینِ بی‏رقیب می شود، اما این امر را با کلان راهبردِ نظام مغایر دید و درنهایت خیرِ عمومیِ کشور را بر خیرِ جریان مطبوعش ترجیح داد. کاربردِ «کلان راهبردها» همین است؛ راهبردهای دیگر باید نسبت‏شان را با این راهبردِ بالادستی رعایت کنند.
امروز فقدان حضور این کلان راهبردها در میان بسیاری از تصمیم‏گیران و غالب گروه‏های سیاسی دیده می‏شود. غیبت این عنصرِ ضروری در سپهر سیاسی، به سردرگمی و درنهایت یاسِ مردم دامن زده است. ملت نیز کلافه و ناامید شده است و نمی‏داند در میان این همه مشکل و ناکارآمدی، با تکیه بر کدام عناصر قویِ معنایی، دوباره خود را قانع کند که به صف رای‏دهندگان بیاید. با یک تحلیل سرانگشتی، به‏راحتی می توان گفت که در بیشتر حوزه‏ها، تنها حداکثر برای ذائقه سی‏درصد مردم کاندیدا وجود دارد؛ به عبارتی هفتاد درصد مردم کاندیدایی مطابق با سلیقه خود ندارند.
این روزها شاید بیش از هر زمان دیگری در این چهل‏سال، به یک انتخابات با مشارکت بالا نیاز داریم. آمریکا هیچ‏گاه این‏گونه که اکنون شمشیرش را با ما از رو بسته است با کشور دیگری تخاصم نورزیده است. رئیس‏جمهورش نیز نشان داده که هیچ خط قرمزی در برخورد با ایران ندارد. هدفش نیز اکنون وضوح بیشتری یافته است؛ نه جنگ و نه مذاکره! معنای این راهبرد نیز روشن است؛ نگه داشتنِ ایران در حالت تعلیق. این تعلیق، هم و ایران و هم منطقه را سال‏ها به عقب می‏بَرَد. او از وقتی نیاز انرژی کشور خود را از خاورمیانه بریده و نفتش را وارد بازارهای جهانی کرده، تصمیمش مشخص‏تر شده است؛ به گمانم ترامپ نمی‏خواهد اجازه دهد از کاربری نظامی خلیج‏فارس کاسته شود و کشورهای منطقه از سقف ظرفیت خلیج، استفاده تجاری کنند. از همین روی باید آتش خاورمیانه روشن بماند. ترامپ هیچ عزمی برای صلح ندارد. برای این استراتژی کاخ سفید، هیچ حربه‏ای بهتر از شامورتی‏‏بازی‏های رسانه‏ای برای فعال‏کردن گسل‏های اجتماعی احتمالی در منطقه نیست. بهتر از این نمی‏توان آب را تا اطلاع ثانوی گل‏آلود نگه داشت. مطلوبِ استراتژی ترامپ این است که چند ده نفر در گوشه‏ای علیه شهید سلیمانی شعار بدهند و آن را در بوق و کرنا بکند و بگوید ببینید سیاست‏های من در ایران جواب داده است. البته این دغل و دلقک‏بازی‏های تیمش، با فعالیت سنگین تیم دیپلماسی ما برای همه آشکار شده، ولی تصور کنید یک انتخابات با مشارکت پایین برگزار شود؛ او دیگر بهتر از این نمی‏تواند دستاویزی بیابد. در چنین فضایی، بهترین راهبرد، انتخابات با مشارکت بالا است؛ چراکه مشارکت در انتخابات می‏تواند فشار را بر ترامپ بیشتر کند و تا مخالفانش بتوانند شکست سیاست‏های او را بیشتر به رخش بکشند. قطعاً برای ما دعوای داخلی آمریکا، هیچ نباید مهم باشد؛ اما فشار به ترامپ می‏تواند توان او را کاهش دهد و متحدین منقطه‏ای‏‏اش را ناامید کند. از این جهت، نشان‏دادنِ شکستِ راهبردهای ترامپ بهترین روش برای شکست او است! این روزها بهترین راهبرد برای نمایشِ شکست راهبرد فشار حداکثری کاخ سفید، انتخابات مشارکتی است. آمریکایی‏ها بسیاری از سناریوهای خود را متوقف بر انتخابات اسفند امسال کرده‏اند. لذا گذشته از اینکه در گفتمان جمهوری اسلامی، مشارکت بالا یک فضیلت سیاسی محسوب می‏شود و نشانی از مشروعیت است، این روزها این امر مزیت راهبردی دوچندان برای ما دارد.
با این توضیح، پرواضح است که اقدامات مشارکت‏سوز در این برهه تا چه اندازه می‏‏‏‏تواند آسیب راهبردی به کشور وارد کند. لذا شایسته است که همه جریان‏ها، «کلان راهبرد» خود در این انتخابات را مشارکت بالا قرار دهند. اما آنچه در برخی محافل اصلاح‏طلبی تحت عنوان «ندادنِ لیست» به گوش می‌رسد خطای راهبردی دیگری است. یک جریان سیاسی چون اصلاح‏طلبان مجبورهستند برای حفظ سازمان رایی خود در هر شرایطی لیست دهند واجازه ندهند محدودیت‏ها باعث اضمحلال و مصادره سازمان رایی آن‏ها شود.
نام:
ایمیل:
* نظر: