اسمش «رسانه ملی» است، اما رفتارش هیچ شباهتی به رفتاری انسجامبخش ندارد. یک روز به شخصی توهین میشود، روز دیگر بخشی از جامعه را نادیده میگیرد و این رفتار ادامه مییابد تا درنهایت مجریش بگوید: «اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند از ایران برود»!
فاطمه امینالرعایا
اسمش
«رسانه ملی» است، اما رفتارش هیچ شباهتی به رفتاری انسجامبخش ندارد. یک
روز به شخصی توهین میشود، روز دیگر بخشی از جامعه را نادیده میگیرد و این
رفتار ادامه مییابد تا درنهایت مجریش بگوید: «اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع
کند از ایران برود»! رفتاری که نهتنها دودش در چشم رسانه میرود که جامعه
را نیز دچار آسیبهای فراوان میکند. به واقع آیا کسی نظارتی بر این رسانه
ندارد که اینگونه به اعتبار خود و اعتماد جامعه لطمه میزند؟
صدا و سیما
بزرگترین رسانه رسمی کشور است، رسانهای که نام «ملی» را یدک میکشد و
نه تنها باید به وظایف خود به عنوان یک رسانه به درستی عمل کند بلکه باید
رفتاری فراجناحی در پیش بگیرد تا در میان جامعه همچنان حکم رسانه مرجع را
داشته باشد اما در سالیان اخیر به دلیل برخی سیاستگذاریها عملکرد این
رسانه با انتقادهای بسیاری از سوی مردم و کارشناسان روبهرو شده است. در
روزهای اخیر شدت این انتقادات بسیار بالا گرفته و این انتقادات ناشی از
عملکرد این رسانه است. سه اظهارنظر جنجالی در این چند روز باعث شده تا
کاربران شبکههای اجتماعی اعم از کارشناسان و مردم عادی به تندی بر این
رسانه بتازند. در برنامه «جهانآرا» که از شبکه افق پخش میشود، محمد صادق
کوشکی و نادر طالبزاده دو فعال فرهنگی اصولگرا اظهارات عجیبی را مطرح
کردند. کوشکی در واکنش به فراخوان رخشان بنیاعتماد برای تجمعی درخصوص
سقوط هواپیمای ایران- اوکراین گفت: «۵۰ نیروی سپاه در مرزهای شرق کشور
هدف ترور قرار گرفتهاند، خانمی که فراخوان میدهی، اگر آن بچههای سپاه در
مرز نبودند، دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت میرسید. شاید هم
خوشش میآمد، شاید دوست داشتی...» طالبزاده اما به طور کلی اهمیت این سقوط
و واکنشها به آن را زیر سوال برد. او گفت: «از این اتفاقات ده تا دیگه هم
بیفته، در مقابل اون اتفاق اصلی (حمله به پایگاههای آمریکا) هیچه! صحنه
را گم نکنیم. قاطی پاتی نکنیم، چهار نفر جمع شدهاند میگویند چه و چه و
اینها. از این موضوع عبور خواهیم کرد حواسمان باشد تصویر واقعه را فراموش
نکنیم».
در برنامه دیگری که آن هم از شبکه افق پخش شده است، زینب
ابوطالبی مجری شبکه افق در جریان برنامه سخنانی گفت که روز گذشته واکنشهای
بسیار تندی به همراه داشت. او گفت: «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند از
ایران برود، اگر هم اعتقاد دارد باید جدی وارد میدان شود. امروز همه
ایرانیان به نوعی زندگی سلحشورانه احتیاج دارند».
این در حالی است که هنوز اظهار نظر عجیب یک کارشناس مذهبی درخصوص حوادث آبانماه از ذهنها فراموش نشده است.
تکرار
چندباره این اظهارنظرهای عجیب، آن هم در شرایطی که مردم داغدار سقوط
هواپیمای مسافربری و حواشی پس از آن هستند این پرسش را در ذهنها به وجود
میآورد که آیا نظارتی بر این سازمان وجود ندارد که اینگونه با شتاب به سوی
تکقطبی کردن فضای رسانهای پیش میرود که قرار بود رسانه ملی باشد؟ چنین
رفتاری چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟ داوود صفایی، استاد ارتباطات
دراینباره به «ابتکار» میگوید: رفتاری که صدا و سیما درپیش گرفته،
بسیار مخرب است و ما تخریب آن را در چندین سال اخیر دیدهایم و هرچه پیش
میرویم این آسیب بیشتر میشود. در اثر این یکسویهنگری، ارتباط این رسانه
و مخاطب از بین رفته است و این بدترین اتفاقی است که برای تلویزیون و
جامعه میافتد. قرار بر این بود که تلویزیون همبستگی اجتماعی را تقویت کند،
آگاهیبخشی و شناخت را بالا ببرد اما چنین رفتاری پیش نگرفته است. یکی از
مسائلی که کارشناسان و جامعهشناسان میگویند این است که ایمنی جامعه با
رشد آگاهی توام است و اگر آگاهی کم باشد، ایمنی و بهرهوری جامعه کاهش
مییابد و تضادها افزایش پیدا میکنند و بالا رفتن تضاد یعنی هزینه زیاد.
او
میافزاید: متاسفانه مدیریت تلویزیون در 10-15 سال اخیر نتوانسته این روند
را اصلاح کند و حتی گاهی شرایط را حادتر کرده است. در شبکههایی حتی شاهد
این هستیم که کارشان شده ایجاد تضاد، تفرقهافکنی و نمک پاشیدن بر زخم
برخی از قشرهای جامعه. یک ضربالمثل مهمی با قدمتی دیرینه وجود دارد که
میگوید: «عذر بدتر از گناه آوردن». متاسفانه تلویزیون همینکار را میکند.
توجیه بد از عمل بد، بدتر است. یک اتفاقی مثل سیل میافتد، کسی که آن را
بد توجیه و تفسیر میکند لطمه بسیار بدتری را حداقل به گروه ناظر وارد
میکند. بیشتر مردم هم در همین گروه ناظر قرار میگیرند. متاسفانه
کارشناسانی که تلویزیون از آنها بهره میگیرند تخصصشان در این است که هر
چیزی را خرابتر از اصل موضوع میکنند. این اتفاق رخ داده و تلویزیون بهتر
است یا برنامههایش را قطع کند یا فقط تصاویر طبیعت را نشان دهند. این
بهترین و کمآسیبترین نوع برنامه است. متاسفانه تلویزیون در مسیری اشتباه
گام برداشته که صدمات بسیاری را به دنبال دارد.
صفایی درباره
اظهارنظرهای اخیر کارشناسان و مجریان صداوسیما و عکسالعمل جامعه نسبت به
این رسانه میگوید: همانطور که گفتم کار تلویزیون شده عذر بدتر از گناه.
صدا و سیما رفتارش باعث میشود که آسیب ناشی از خطاها و اشتباهات چند برابر
شود. اگر تلویزیون سکوت کند و چیزی نگوید شاید اثر تخریب، گناه یا
اشتباهات بسیار کمتر باشد و مردم را آزار ندهد.
او با انتقاد از عملکرد
کارشناسان و مجریان در رسانه ملی میگوید: آن کارشناس یا مجریای که در
تلویزیون چنین اظهارنظرهایی میکند، چه جایگاهی برای خودش متصور شده که
چنین حرفایی میزند؟ این افراد جایگاهی ندارند که مردم را تهدید کنند یا
بگویند مردم کشور را ترک کنند. این حرف را شاه 45 سال پیش زد و بسیار هم
تقبیح شد و حالا بعد از این همه تجربه که جامعه به دست آورده دوباره همان
حرفها را فرد دیگری تکرار کرده است. مدیریت پخش هم که این حرف خطا را
تکثیر میکند، در این نادانی شریک است.
اما آسیبهای این رفتار که
نتیجهاش روی برگرداندن افکار عمومی از صدا و سیما است، چه صدماتی به جامعه
وارد خواهد کرد؟ صفایی میگوید: هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی
بسیاری با این رفتار به کشور تحمیل میشود و این مردم هستند که اینجا آسیب
میبینند. صدمهای که صدا و سیما به فرهنگ، اقتصاد، همبستگی اجتماعی و
سیاسی زده بسیار بسیار قابل توجه است.
بارها و بارها درباره رویه
نادرستی که صدا و سیما پیش گرفته است، صحبت شده اما همچنان همان روند پیشین
ادامه دارد. آیا مدیران صدا و سیما سرانجام به این نتیجه میرسند تا
رفتاری دیگر را در پیش بگیرند یا تا انتهای راه از دست دادن کامل مرجعیت
خود پیش میروند؟