يکي از انتظاراتي که در اين مقطع زماني مردم از مسئولان دارند، تحليل درست اتفاقاتي است که رخ داده است و طبيعتا براي پاسخ مناسب دادن به آنچه اتفاق افتاد که تقريبا ميتوانيم بگوييم يک آزردگي ايجاد شد، برداشتن اولين گام توسط مسئولان در تمام سطوح است.
يکي از
انتظاراتي که در اين مقطع زماني مردم از مسئولان دارند، تحليل درست
اتفاقاتي است که رخ داده است و طبيعتا براي پاسخ مناسب دادن به آنچه اتفاق
افتاد که تقريبا ميتوانيم بگوييم يک آزردگي ايجاد شد، برداشتن اولين گام
توسط مسئولان در تمام سطوح است. دليلش هم اين است که پاسخ به موقع و شفاف
به نيازهاي مردم حق آنهاست و پاسخگويي هم وظيفه مسئولان است. آنچه در اين
شرايط اتفاق افتاد- که البته محدود به اين مقطع زماني نيست- مطالباتي است
که از قبل هم بوده و با بهانههايي سر باز ميکند و خودش را به شکلهاي
اعتراض و آنچه ديديم و ميشناسيم، نشان ميدهد. به نظر ميرسد آنچه بيش از
همه نياز داريم و در طول اين اتفاقات آسيب ديد، اعتماد اجتماعي است که خدشه
دار و تضعيف شده است. تصميمي که ظاهرا قانوني بود ولي روش اجراي نادرستي
داشت که در قبال آن واکنشهايي را شاهد بوديم. از آن طرف نوع برخورد آقاي
رئيس جمهور که عنوان کرد خود من هم جمعه صبح متوجه شدم! واقعيت اين است که
در چنين شرايطي جلب اعتماد مردم کار خيلي سختي است که اتفاقا الان بايد روي
اين موضوع بيش از هر موضوع ديگري کار شود چون اگر مردم پاسخ شفاف نگيرند و
قانع نشوند، ممکن است الان به خاطر اينکه صف شان را از کسان ديگر که
ميخواستند از اين اعتراضات بحق سوءاستفاده کنند جدا کرده باشند ولي همچنان
منتظر يک پاسخ شفاف و صريح به آنچه اتفاق افتاد، هستند. هرچند برخي از
نمايندگان هم اين مطالبات را به نوعي اعلام کرده بودند. فراموش نکنيم در
تمام جوامع هر چقدر بين دولت و ملت فاصله ايجاد شود، اين فاصله روي بي
اعتمادي بين اين دو گروه اثر دارد لذا اين آزردگي موجود بايد به گونهاي
ترميم شود که مردم همچون گذشته به تصميماتي که گرفته ميشود، احترام
بگذارند، بپذيرند و در اجرا همراهي و همکاري بکنند. درغيراينصورت ما صداي
اعتراضات را به شکلهاي مختلف خواهيم شنيد. اين عاقلانه ترين کاري است که
ميشود انجام داد تا اين آزردگي تبديل به يک بغض در جامعه نشود.