کد خبر: ۲۴۲۳
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
وقت تنگ است؛ هم برای تهران و هم واشنگتن. دو طرف تا زمان باقی است باید تکلیف پرونده اختلاف‌ها و دشمنی‌های خود را روشن کنند. به‏زودی در ایران انتخابات برگزار می‌شود.

جلال‌خو ‌ش چهره 

وقت تنگ است؛ هم برای تهران و هم واشنگتن. دو طرف تا زمان باقی است باید تکلیف پرونده اختلاف‌ها و دشمنی‌های خود را روشن کنند. به‏زودی در ایران انتخابات برگزار می‌شود. از حالا این گمان هست که اکثریت راه‏یابندگان به مجلس یازدهم الزاماً با سیاست‌های دولت کنونی همسو نخواهند بود. همین مهم صحنه جدیدی را برای تصمیم‏سازی درباره شکل‌دهی به فرایند مربوط به برجام و به تبع آن، پرونده روابط ایران و آمریکا ایجاد خواهد کرد.
موضوع وقتی برجسته‌تر می‌شود که تهران وعده کرده، در دهه نخست ژانویه 2020 گام پنجم را برای کاهش تعهداتش در برجام برخواهد داشت؛ اگر دیگر اعضای گروه باقی‏مانده از برجام به وعده‌های خود در تامین مطالبات ایران عمل نکنند. اصلی‌ترین خواست‌های تهران؛ لغو تحریم فروش نفت و حذف موانع بانکی و مبادلات مالی است.
تروئیکای اروپایی به جای پاسخ روشن و عملی به این خواست، با پرهیز از رودررویی با سیاست «فشار حداکثری» واشنگتن، سنگینی مطالبات خود را متوجه تهران کرده است.
این وضع هیچ تفاوتی را برای انتخاب نزد تهران چه دولت «حسن روحانی» بر سرکار باشد یا هر دولت دیگر باقی نمی‌گذارد. چنین وضعی به معنای دعوت از تهران برای تسلیم در برابر فشارهاست.
بدیهی است با آنچه از نتایج انتخابات آینده مجلس ایران و سرانجام رقابت‌های انتخابات ریاست‏جمهوری در آمریکا پیش‌بینی می‌شود، عرصه برای هر دو طرف در اتخاذ تصمیم نهایی به مراتب سخت‌تر از آنچه هست خواهد بود. علاوه‌براینکه هزینه استمرار و تشدید تنش‌ها زیان دوسویه و بلکه گسترده‌ای را در سطح منطقه و جامعه جهانی دارد.
اوضاع درحالی همچنان بلاتکلیف است که تروئیکای اروپایی به جای ارائه نقشه راه و بسته پیشنهادی قابل قبول و تعدیل‏کننده در تشدید بحران، اکنون و به‌رغم محافظه‌کاری در ادبیات خود، از بکارگیری «سیستم ماشه» علیه ایران می‌گویند. این درحالی است که تجربه آنچه پس از خروج دولت ترامپ از برجام به دست آمده، نشان می‌دهد اروپائیان و به‌ویژه تروئیکای اروپایی نه قادر است و نه تمایل دارد بیش از «واکنش‌‌های اعلامی» به مخالفت «عملی» با رویکرد یکجانبه‌گرای دولت ترامپ در این‌باره بپردازد و نه مخالفت صادقانه‌ای با سیاست فشار حداکثری علیه ایران کرده است. به عبارت روشن‌تر، تروئیکای اروپایی در حالی به تهدید «سیستم ماشه» پرداخته‌ که کمترین تعدیل را در سیاست‌های واشنگتن ایجاد نکرده ‌است. در‌ست‌تر این است که پذیرفته شود، اتحادیه اروپا رفته رفته ـ و ‌به‌زعم خود آبرو‌مندانه ـ تسلیم دیپلماسی «اراده مبتنی بر قدرت» واشنگتن می‌شود. در این میان، نباید فراموش کرد که بریتانیا پس از پیروزی شگرف حزب محافظه‌کار و تسریع در خروج از اتحادیه اروپا، کفه سیاست‌ها را به نفع رویکرد دولت ترامپ در برجام و پرونده تنش روابط ایران و آمریکا سنگین کرده است.با این‌حال هم تهران و هم واشنگتن برای ایجاد چشم‌اندازهای آتی هنوز فرصت دارند. اگر دولت ترامپ همچنان به بازی با حاصل جمع صفر و صد ادامه دهد، راهی جز مقاومت برای تهران باقی نخواهد ماند. این وضع بی‌تردید در ماه‌های آینده نه‏تنها استمرار می‌یابد؛ بلکه می‌تواند بر شدت آن بیفزاید. سرخوردگی و شکست تلاش دولت «حسن روحانی» در ایجاد توافق برای کاستن از شدت تنش‌ها نه به نفع برجام است و نه ایجاد آرامش در منطقه‌ای که ثبات در آن، منافع جهانی را در بردارد. همانگونه که لازم است تهران سیاست‏ روشن و با‏ثباتی را در قبال هرنوع تصمیم در سیاست خارجی خود اتخاذ کند، واشنگتن نیز باید اراده روشن و مفهومی را در رویکرد خود به آینده روابط با ایران و سیاست راهبردی خود در منطقه بروز دهد. اگرچه میانجیگرانی چون ژاپن یا فرانسه و برخی دیگر از دولت‌ها در نزدیک کردن مواضع طرف‌های مخاصمه می‌توانند تاثیر‏گذار شوند، ولی متغیر اصلی همانا اراده تهران و واشنگتن برای عبور از بازی با حاصل جمع صفر و صد خواهد بود. وقت برای تصمیم‌سازان ایرانی و آمریکایی با نگاه به آینده نزدیک، تنگ است.
نام:
ایمیل:
* نظر: