فرهنگ، هویت یک ملت است و حفظ آن راهی برای بقای تمدن، اما کم نیستند کسانی که بخواهند فرهنگ دیگران را به نام خود مصادره کنند.
فاطمه امینالرعایا
فرهنگ،
هویت یک ملت است و حفظ آن راهی برای بقای تمدن، اما کم نیستند کسانی که
بخواهند فرهنگ دیگران را به نام خود مصادره کنند. البته بعد از گذشت سالیان
دراز و اتفاقات تاریخی بیشمار ممکن است فرهنگی مشترک بین کشورهای گوناگون
وجود داشته باشد اما گاهی میبینیم در شرایطی که مسئولان ما چندان به فکر
نیستند، کشورهای دیگر پروندههایی در حوزه میراث ناملموس بینافرهنگی هستند،
تنها به نام خود ثبت میکنند. حالا شنیدهها حاکی از آن است که این بار
قرار است کشوری «تنبور» را به نام خود ثبت کند.
روز گذشته خبری منتشر شد
که در بخشی از آن رئیس انجمن موسیقی استان کرمانشاه از تلاشها برای ثبت
جهانی تنبور به نام ترکیه سخن گفت. او از تلاشهای ایران برای منع ترکیه از
این اتفاق گفت و از تلاش گروهی متشکل از ۶۰۰ نفر از تنبورنوازان کرمانشاه
با هدف ثبت و شناساندن تنبور سه اثر فاخر مقامی با صدای شهرام ناظری در
محوطه تاریخی و جهانی بیستون در این راستا خبر داد.
تنبور، کهنترین
ساز زهی زخمهای است، به این معنا که اولین سازی است که دستهای بلند به
همراه کاسه و وتر داشته. در کتب و رسالات زیادی در این مورد سخن گفتهاند.
کتاب دیکشنری گراو که در زمینهسازشناسی است، قدمت این ساز را پنج الی شش
هزار سال دانسته و مجسمههای سنگی در موزهها و آثار باستانی به جای مانده
در شوش و تپههای بنییونس در حوالی شهر موصل قدمت این ساز را ۱۵۰۰ الی
۲۰۰۰ سال قبل از میلاد نشان میدهد. البته تنبور تنها به ایران تعلق ندارد و
کشورهای همسایه از جمله ترکیه نیز همین ساز را با ساختاری متفاوت دارند و
به همین دلیل ثبت «تنبور» تنها به نام یک کشور، برای دیگر کشورهای اتفاقی
نامبارک خواهد بود. هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی در گفتوگو
با «ابتکار» ضمن بیان این نکته که ترکیه نیز ساز تنبور ترکی دارد و ممکن
است این کشور درصدد ثبت «تنبور ترکی» به نام خودش در فهرست میراث جهانی
باشد، میگوید: «تنبور» تنها متعلق به ما نیست. من نمیدانم چرا دقیقا در
دقیقه 90 به خبرهایی در این زمینه اهمیت میدهیم؟ اگر کسانی میدانستند که
ترکیه درصدد چنین کاری است و بیان نکردند، اشتباه است. از سوی دیگر
برانگیختن احساسات با استفاده از این ابزار هم اشتباه است. مقابله با این
اتفاق، یک راهکار قانونی دارد و آن این است که سازمان میراث فرهنگی و
دستاندرکاران ثبت میراث جهانی در کشور در این زمینه اقدام کند. ترکیه یا
هر کشور همجوار دیگری میتوانند با کمک ایران و یا ایران با کمک آنها
پروندهای مشترک با عنوان «تنبور» به ثبت برسانند که تنبور کردی، تنبور
ترکیهای و... زیرشاخههای آن باشد. همین حالا قزاقستان سازی به نام
«دامبورا» دارند که نوعی تنبور است که میتوان به آن گفت تنبور قزاقی.
او
میافزاید: من فکر میکنم ترکیه میخواهد «تنبور ترکی» را ثبت جهانی کند
که در چنین صورتی تعریف، ساخت و نواخت این ساز با تنبور ایرانی، خصوصا کردی
کاملا متفاوت است. متاسفانه همیشه احساسات» بر منطق پیشی میگیرد. راهکار
ثبت مشترک این ساز خیلی سخت نیست. ایران به راحتی میتواند از طریق دفتر
میراث فرهنگی به یونسکو اعتراض کند که این کار در حوزه ایران فرهنگی کهن
قرار میگیرد و ما و کشورهای همجوار هم تنبور داریم، ما حاضریم کمک کنیم که
همه اینها در کنار هم ثبت جهانی شوند.
جاوید درباره علت برخی
اهمالها در حوزه ثبت میراث ناملموس خصوصا در حوزه موسیقی میگوید: من
نمیدانم چر برخی این خبرها را پررنگ میکنند اما بهجایش یک نامه به میراث
فرهنگی کشور نمینویسد و اعلام نمیکند که این اتفاق میخواهد در ترکیه
بیفتد و ما هم چنین سازی را در این بخش داریم؟ من به جرئت میگویم زمانی که
موسیقی بخشیهای شمال خراسان به ثبت جهانی رسید و نماینده سازمان یونسکو
به ایران آمده بود، عنوان کردم که باید مقامهای تنبور کرمانشاهی به ثبت
ملی و جهانی برسند. نمیدانم این اتفاق رخ داده یا نه. هر نحلهای برای
خودش موسیقی خاصی دارد، آیا اینها ثبت ملی شدهاند؟ به طور مثال ساخت و
شیوههای نواخت تنبور صحنه یا ساخت و نواخت تنبور یادگار و... اینها با هم
متفاوتاند. آیا اقدامی برای ثبت ملی اینها صورت گرفته است؟ گاهی مسئولان
از پاسخ به همین پرسش هم بازمیمانند. بعد ناگهان وقتی کسی میخواهد سازی
را به نام خود ثبت کند، فریادمان بلند میشود که این ساز برای ما است! چرا
ندارد؟ وقتی خودمان اهمال میکنیم، نمیتوانیم کسی را زیر سوال ببریم. آیا
اقدامی برای ثبت مقامهای تنبورنوازی کرمانشاه انجام شده است؟
او ادامه
میدهد: اگر این اتفاقات صورت گرفته باشد، در جریان ثبت جهانی تنبور، ایران
یک گام جلو میافتد و بر اساس همین شماره ثبتها میتواند به یونسکو اعلام
کند که ما اینها را با این شمارهها و بر اساس این مدارک ثبت ملی
کردهایم. افرادی هم در این زمینهها فعالیت کردهاند، کسانی مثل سید آرش
شهریاری که در زمینه تنبور پژوهش کرده است. سازمان میراث میتواند این
افراد با بزرگانی مثل استاد پورناظری و... را به عنوان افراد شاخص این
زمینه معرفی کند و از آنها برای دفاع از خود در یونسکو استفاده کند. در
مورد پرونده های زیادی ایران اعتراض کرد و توانست روند ثبت ساز به عوان یک
کشور را متوقف کرد. نیازی به دلهره یا فضاسازیهای آنچنانی نیست. یک روند
اداری-علمی دقیق و به دور از هرگونه جوسازی این جریان را به درستی هدایت
میکند.
او در پایان سوالی مهم مطرح کرد: فرض کنید ساز را ثبت جهانی هم
کردیم. سوال من اینجا است که درنهایت دیوانیها و تنبورنوازان ما کجا
رفتهاند؟ هنر ساخت دوتار ایرانی در جهان ثبت شده و جهان قبول کرده این هنر
دارای معنویت است اما در کشور ما آیا میشود این ساز را در تلویزیون نشان
داد؟ دنیا به ما نمیخندد؟
ثبت میراث ناملموس، تلاشی برای حفظ هویت ملی است و در صورت اهمال در این بخش، آیندگان در مورد ما قضاوت خواهند کرد.