خبرهای بد این روزها در کشور کم نیستند. از مرگ دو کولبر تا تنفروشی یک زن به خاطر یک لقمه نان یا آبگرفتگی شهرهای خوزستان و... که همه با واکنش رسانهها همراه بود.
ژوبین صفاری
خبرهای بد این روزها در
کشور کم نیستند. از مرگ دو کولبر تا تنفروشی یک زن به خاطر یک لقمه نان یا
آبگرفتگی شهرهای خوزستان و... که همه با واکنش رسانهها همراه بود. واکنشی
که البته در شبکههای اجتماعی ابعاد وسیعتری به خود میگیرد و البته
واکنش مسئولان در حد باید رسیدگی شود یا حتی باید صحت و سقم آن بررسی شود
که در این مورد واکنش استانداری تهران نسبت به زندگی در گورها از این دست
بود. با این همه به نظر میرسد این خبرها تنها یک موج کوتاهمدت در
رسانهها ایجاد میکند و درنهایت در بایگانی ذهن افکار عمومی خاک میخورد.
این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته عموماً انتشار چنین اخباری در
رسانهها میتواند یک مقام مسئول را تا پای استعفا هم پیش ببرد.
اما در
کشور ما معضلات پیشآمده هرچند تازگی ندارد، اما تنها به یک واکنش کوتاه
از یک مقام مسئول منتهی میشود. موضوع کولبرها و یا گورخوابها که بار قبل
حتی در سخنرانی رئیسجمهوری کشور (البته پیش از انتخابات دور دوم
ریاستجمهوری) منعکس شد همچنان بر قوت خود باقی است و خبری از رسیدگی و حل
ریشهای این معضلات نیست. گو اینکه انتشار این دست از اخبار در رسانهها و
واکنشهای تکراری و بیحاصل تبدیل به یک رویه شده است و این مسئله از این
جنبه خطرناک است که وجه پاسخگویی مسئولان را در برابر این دست از مشکلات از
معنا تهی میکند.
به عبارت دیگر، رسانهها که باید نماینده مطالبات
مردم در مواجهه با حاکمیت و کجرویهای احتمالی آن باشند، تنها تبدیل به یک
بلندگوی بیخاصیت از مشکلات شده که هیچ اهرمی حتی انتخابات نیز نمیتواند
آنها را وادار به پاسخگویی در برابر مشکلات کند.
رسانههایی که بازوی
اصلی ترویج مردمسالاری در هر کشوری هستند حالا در مرداب انفعالی فرو
رفتهاند که گاه برخی از محدودیتها هم آنها را از بیان برخی از این
معضلات بازمیدارد. از سوی دیگر، نهادهای سیاسی و مدنی کشور نیز در برابر
هرگونه فشار رسانهای دچار نوعی سِرشدگی هستند. این در حالی است که به
گفته محققان رسانهای، قابلیت رسانهها در به دوش گرفتن مسئولیتپذیری
رسانهای تابعی است از اینکه نهادهای سیاسی تا چه حد ساختارها و رویههای
دموکراتیک را اخذ کرده باشند. در این راستا با نگاهی به دستاوردهای
روزنامهنگاری تحقیقی در جمهوری چک، این نتیجه حاصل میشود که موفقیتآمیز و
نتیجهبخش بودن جنگ علیه فساد، مستلزم تلاش مشترک مجموعهای از نهادهای
مسئول، جامعه مدنی، دادگاهها و مسئولان اجرایی است. لذا بدیهی است فشار
رسانهای صرف، هرگز برای پاسخگوسازی و حمایت از تحولات سیستماتیک کافی
نخواهد بود.
این تجارب نشان میدهد که در کشور ما نیز فشار رسانهای
مانند افشا و یا بیان معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به تنهایی نمیتواند
اثربخش باشد. آنچه باید گفت این است که مجموعه حاکمیت باید خود را در
برابر افکار عمومی نه با بیان جملاتی مانند «باید بشود»، که با ارائه
راهکار عملی خود را در برابر مردم پاسخگو بداند. پیگیری این عدم پاسخگویی
هر چند باز هم بر عهده رسانههاست، اما خیال راحت مسئولان از عدم تحقق
وعدهها بیتردید نشئتگرفته از به بلوغ نرسیدن مفاهیمی چون جامعه مدنی،
مردمسالاری و پاسخگویی به افکار عمومی در سپهر سیاسی کشور است.