کد خبر: ۲۳۶۹
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
امریکایی‌ها با شروع دولت ترامپ مواجهه با ایران را به عرصه اجتماعی ارجاع دادند و بر این باور بودند که با فشار اقتصادی- روانی، تقابل مردم و حاکمیت را رقم خواهند زد و به بی‌ثبات‌سازی سیاسی- امنیتی در ایران خواهند رسید.

امریکایی‌ها با شروع دولت ترامپ مواجهه با ایران را به عرصه اجتماعی ارجاع دادند و بر این باور بودند که با فشار اقتصادی- روانی، تقابل مردم و حاکمیت را رقم خواهند زد و به بی‌ثبات‌سازی سیاسی- امنیتی در ایران خواهند رسید. به‌رغم همه فشار‌ها با هوشیاری ملت ایران این راهبرد ابتر ماند. اما هدف اساسی آنان از فشار بر ایران چه بود؟ هدف اساسی این بود که بتوانند ایران را از منطقه غرب آسیا اخراج و سیستم بازدارنده موشکی آن را نیز بی‌خاصیت کنند و به‌رغم فشار بر ملت ایران با تهدیدات نظامی- اقتصادی و بستن بسیاری از ورودی‌ها و خروجی‌های ایران به این مهم دست نیافتند. در عین حال قدرت منطقه‌ای ایران را عامل اصلی بازدارندگی در مقابل خود شناختند و متوجه شدند اگر یک موشک به ایران شلیک کنند پاسخ به آنان از سراسر منطقه خاورمیانه محتمل خواهد بود. در این میان احساس کردند اگر جنگی آغاز شود، ۶ هزار نیروی نظامی امریکا در عراق نابود خواهند شد؛ بنابراین برای مواجهه با ایران از طریق تغییر در ریل انتخابات مردم عراق تلاش کردند، اما دولت برآمده از رأی ملت عراق آنان را ناامید کرد. عدم تمکین دولت جدید عراق به تحریم‌های امریکا علیه ایران، باز نمودن گذرگاه بوکمال در مرز سوریه، قانونی کردن حشدالشعبی، مبارزه با فساد و تلاش برای ایفای نقش منطقه‌ای از سوی دولت عادل عبدالمهدی، باعث گردید امریکایی‌ها روش مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در منطقه را تغییر دهند و با اقدامات اجتماعی نظیر ‌NGO سازی، اعطای بورس‌های تحصیلی و مسافرت‌های معنادار جوانان عراقی به امریکا، زمینه‌های اجتماعی ایران‌ستیزی در عراق را رقم بزنند و از سوی دیگر حرکت‌های اعتراضی در لبنان را در نقطه نهایی به سمت خلع سلاح مقاومت رهنمون شوند، بنابراین نبود زیرساخت‌های خدماتی در عراق پس از ۴۰ سال جنگ و نارضایتی‌های اجتماعی باعث حرکت‌های اعتراضی شد، اما پس از سه‌روز کسی دیگر صحبت از شغل، آب و برق نمی‌کرد. حمله به مراکز ایران و حشدالشعبی شروع شد. پول امارات و سعودی‌ها به میدان آمد و راهبرد «بی‌دولت‌سازی» در عراق به مطالبه اصلی تبدیل گردید. در لبنان نیز پس از حمایت علنی و غیرعلنی حزب‌الله از حریری، امریکایی‌ها بر نبود وی مصمم‌تر شدند و او را وادار به استعفا کردند. در اینکه امریکایی‌ها از طریق ۱۲۴ NGO اصلی و ۱۷۰۰ NGO فرعی و توزیع پول درصدد استمرار تجمعات در عراق شدند، تردیدی نیست و به‌رغم استعفای دولت مستقر، خشونت‌ها و تجمعات پایان نیافت. علت اصلی مداومت اغتشاشات این است که گزینه‌های بعدی نخست‌وزیری نیز باب میل امریکایی‌ها نیستند و امریکایی‌ها تصمیم گرفته‌اند به تحقیر ۱۶ ساله خود در عراق به هر صورت ممکن پایان دهند. این در حالی است که نفت، پول، بانک مرکزی و سیستم امنیتی عراق را نیز کنترل می‌کنند، اما هیچ موقع از طریق دموکراسی در عراق به اهداف خود نرسیدند. ممکن است آنان که اغتشاشات اخیر ایران را اعتراض به بنزین می‌دانند، در عراق نیز مردمی را ببینند که از مشکلات به تنگ آمده‌اند، اما روند نشان داد هیچ اصلاحی در عراق جز بی‌دولت‌سازی پایان‌دهنده به وضع موجود نیست. امریکایی‌ها پس از مدتی سکوت دم خروس خود را نشان دادند. وزیر خارجه این کشور رسماً اعلام کرد: «مردم عراق و لبنان به دنبال آزادسازی کشورشان از دست ایران هستند.»‌حال آنکه ایران جز جنگیدن برای مردم عراق هیچ اقدامی در عراق نکرده است، اما امریکا‌یی‌ها می‌دانند که جریان ضد امریکایی در عراق تعلقات عاطفی – اعتقادی به ایران دارد. نماینده امریکا در سازمان ملل کاملاً عریان به میدان آمد و صریحاً اعلام کرد: «تظاهرات و ناآرامی‌ها در لبنان، سوریه، عراق، یمن و هر جایی که ایران در آن حضور دارد، برقرار خواهد بود و این تظاهرات تا زمانی که فشار‌های حداکثری امریکا به نتیجه برسد ادامه پیدا می‌کند.» آیا او دروغ می‌گوید و می‌خواهد سفره پهن شده را از آن امریکا کند یا واقعیت صحنه را اعلام می‌کند؟ به میدان آوردن بعثی‌ها، کمونیست‌ها، تکفیری‌ها و... و اجماع دادن آن‌ها ذیل پرچم ایران‌ستیزی نشان می‌دهد که این هدف مشترک فراتر از درون عراق برنامه‌ریزی شده است و شکست منطقه‌ای از ایران و تحقیر تاریخی امریکایی‌ها در عراق، سوریه و لبنان آنان را به سمت جنگ‌های شناختی برده است که البته این گزاره در دکترین امنیتی جمهوری اسلامی باید بازنگری شود. یک هدف امریکایی‌ها از بی‌دولت‌سازی در عراق اجرای تحریم‌ها علیه ایران است، به صورتی که همان مردمی که به ظاهر مشکل دارند گزاره «بگذار بگندد» را برای کالا‌های ایرانی هشتگ کنند و میلیارد‌ها دینار به بازار‌های نجف، کربلا و بغداد در نبود زائران ایران لطمه وارد شود.   علت دوم تضمین امنیت سربازان امریکایی در عراق است، لذا به همین بهانه تعدادی از سران حشدالشعبی را نیز تحریم کردند. اما می‌توان حمله‌کنندگان به کنسولگری‌های ایران را ملت عراق دانست؟ می‌توان آنان را عصاره ملت عراق دانست که علیه ایرانی که در آزادسازی کشورشان از دست خون‌آشام تکفیری نقش داشته است، شعار دهند؟ اگر شاخص دموکراسی است باید وزن و جایگاه ایران در نزد ملت عراق را در خروجی‌های صندوق رأی جست‌و‌جو کرد. از سال ۲۰۰۳ (سرنگونی صدام) تاکنون ملت عراق به چه کسانی رأی داده‌اند؟ چرا به سکولار‌های همسو با امریکا رأی نمی‌دهند؟ در آخرین انتخابات عراق سه ائتلاف رأی‌آورنده اول دوستان انقلاب اسلامی نبودند؟ این شاخص و نگرش در جای خود باقی است و، چون امریکایی‌ها نتوانستند از طریق دموکراسی در عراق نان بخورند بازی را به هم زدند وگرنه مدعیان دموکراسی باید به دولت منتخب ملت عراق احترام می‌گذاشتند. امریکایی‌ها فشار خیابانی برای دولت‌سازی دلخواه را جایگزین صندوق رأی در عراق کردند و نخبگان عراق کاملاً بر این موضوع واقف هستند که بعثی‌ها، کمونیست‌ها و تکفیری‌ها پوستین اجتماعی پوشیده‌اند، اما رأی ملت عراق جهت آنان را معلوم می‌کند و امام حسین (ع) نیز پیوند برادری و عطوفت میان دو ملت را استمرار می‌بخشد. در هر صورت دومی را هیچ‌کس در هیچ زمانی نمی‌تواند از دو ملت ایران و عراق بگیرد و این رازی است که امریکایی‌ها از درک آن عاجزند.
نام:
ایمیل:
* نظر: