پس از حوادث آبان ماه بر سر سهميهبندي بنزين حالا که گردوغبار آن بلوا رفتهرفته مينشيند تازه ميزان خسارتها، پيامدها، عيبها و خصوصا شدت نابسامانيها آشکار ميشود و حالا بايد کمکم منتظر عوارض سياسي آن رخداد بزرگ و تلخ باشيم.
پس از حوادث آبان ماه بر
سر سهميهبندي بنزين حالا که گردوغبار آن بلوا رفتهرفته مينشيند تازه
ميزان خسارتها، پيامدها، عيبها و خصوصا شدت نابسامانيها آشکار ميشود و
حالا بايد کمکم منتظر عوارض سياسي آن رخداد بزرگ و تلخ باشيم. دولت که
اصليترين متولي شئون اجرايي کشور است از هر طرف خصوصا از سوي افراطيون
مورد حمله است و شوربختانه از درون هم آنچنان مستحکم و آماده و با انگيزه و
صاحب خطومشي روشن نيست که با سرعت و دقت حملات را دفع کند و درعين حال از
وظايف مهم، حساس و حياتي خود باز نماند. اينکه گفته شده که برخي از وزرا
هم به کنارهگيري دولت فکر کردهاند ضمن اينکه نگران کننده است خبر از عمق
مشکلات ميدهد و نوعي از قفل شدن امور را به ذهن متبادر ميسازد. لابد
آنها محاسبه کردهاند که با مجلس کنوني که اکثريت اسمي آن مدافع دولت
هستند اين همه مشکل داشتهاند، با مجلسي که از هماکنون ترکيب احتمالي
ديگرگونهاش مشخص است، موانع و مشکلاتشان مضاعف خواهد شد و امکان کار يا به
حداقل خواهد رسيد يا در فضايي کاملا يک سويه رئيسجمهور استيضاح و در
وضعي نامناسب کنار گذاشته ميشود. اکنون اين سوال مطرح است که با همه
سختيهايي که همه دولتها با آن روبهرو بودهاند (بجز چند دولت ابتداي
انقلاب که بهواسطه شرايط خاص آن زمان عمري کوتاه داشتهاند) همه آنها
ظرفيت زماني خود را پر کردهاند و نظام هم بر اين معنا اصرار داشته است تا
از اين ناحيه بحراني ايجاد نشود اکنون چرااين موضوع در جامعه مطرح ميشودو
چرا استدلال موافقان انتخابات زودرس رياست جمهوري خالي از قوت نيست؟ واقعيت
آن است که شدت تحريمهاي آمريکا که اقتصاد کشور را در تنگناي کم سابقهاي
فرو بردهاست از طرفي و ناکارآمديها و اوجگيري نابسامانيها و مخالفتها و
مانعتراشيها و اعتراضها و برخي سهل انگاريها وعدمدريافت حمايت لازم و
ضعف پايگاه اجتماعي وضع خاصي را متوجه قوهاجرائيه کرده است و شايد تاکنون
هيچ دولتي با اين ميزان از موانع و مشکلات روبهرو نبوده است. اکنون و پس
از اعتراضهاي آبان ماه درشرايط خطيري که بايد تصميمات بزرگ و حساس اتخاذ
شود عملا دولت امکان، توان و اختيار لازم براي اتخاذ سياستهاي ضروري را
دارا نيست و براثر هر تصميمي ممکن است عواقب منفي ايجاد شود و بحراني پديد
آيد. بيتصميمي و انفعال هم خطر ديگري است که به انباشت خسارتها منجر
ميشود و عنصر زمان از دست ميرود، لذا کاملا روشن است که ادامه چنين وضعي
خود مسالهساز است و هرچه سريعتر بايد براي آن چارهاي انديشيده شود.
استعفاي رئيسجمهور البته يک راه پر مخاطره و پرابهام است و معلوم نيست چه
عواقبي خواهد داشت و چه عوارضي ايجاد کند؟ اگرهمه جناحهاي سياسي التزام
خود را به منافع ملي به اثبات برسانند و پيگيري اهداف خاص سياسي را تا
نقاط خطرخيز دنبال نکنند يک راه آسانتر و معقولتر و مطمئنتر وجود دارد
که دولت برخاسته از روند دمکراسي مورد حمايت جدي و واقعي قرار گيرد و حملات
گسترده نسبت به او ريشهاي و بنيانکن نباشد تا بار خود را به مقصد برساند
و در فضادي همدلانه بتواند دستاوردهاي بزرگي هم حاصل کند. مسلما دولتي با
اين حجم از مشکلات به صرف حمايتهاي لفظي نميتواند وظايف حساس خود را
بهخوبي انجام دهد، حمايتهايي که دولت لازم دارد و ميتواند از آن طريق
کاري براي مردم انجام دهد حمايتهاي عملي و نافذ و موثر است. مثلا اگر دولت
در زمينه رفع برخي از تحريمها داراي اختيارات لازم شود و بتواند
ميانجيگري چون ژاپني را مثمرثمر سازد هم فضايي تازه متوجه اقتصاد کشور
ميشود و هم مجموعه قوه اجرائيه انگيزه بسيار بيشتري براي کار و تلاش
خواهد يافت و هم مردم دلگرمي جديد پيدا ميکنند. نرمش قهرمانانه براي عبور
از گردنههاي سخت و نفسگير يک استراتژي است، نه يک توصيه صرف و تاکتيک
مقطعي.