ايران و آمريکا مناسبات بسيار پيچيدهاي را به لحاظ کلامي حداقل يا در گفتار دارند به توضيح و تصوير ميکشند و فهم اين کلمات و عباراتي که رد و بدل ميشود در اين حجمي از بياعتمادي که طي 40 سال گذشته انباشه شده، براي ناظران و کساني که اطلاعات دقيق از پشت صحنه و پرده ندارند، آسان نيست.
ايران و آمريکا مناسبات
بسيار پيچيدهاي را به لحاظ کلامي حداقل يا در گفتار دارند به توضيح و
تصوير ميکشند و فهم اين کلمات و عباراتي که رد و بدل ميشود در اين حجمي
از بياعتمادي که طي 40 سال گذشته انباشه شده، براي ناظران و کساني که
اطلاعات دقيق از پشت صحنه و پرده ندارند، آسان نيست. البته آمريکا باز
مسالهاش تا حدي روشنتر است چون حکومتي است که منافع برايش اهميت دارد و
در چارچوب منافع خودش عمل ميکند، برنامهريزي ميکند و پيش ميرود و الان
هم به لحاظ وضعيت دو طرف اگر بخواهيم ايران و آمريکا را در ترازو بگذاريم،
آمريکا در موقعيت بهتري قرار دارد براي اينکه ابتکار عمل در دست اوست و به
ايران تحريمهايي تحميل کرده که مشکلات زيادي در حوزههاي اقتصادي و
اجتماعي ايجاد نموده است. از آن طرف ايران در وضعيت خاصي قرار دارد و بعد
از تحريمها مشکلاتي که در حوزههاي تامين بودجه، رفع کسري بودجه، مسائل
اجتماعي، شکافطبقاتي و مشکلاتي که هر بخش آن ناشي از تحريم هاست، در يک
وضعيت خاصي قرار دارد. آمريکاييها در چارچوب آن جستجوي منفعت و تامين
منفعت خودشان هر کاري را در هر شرايطي مناسب بدانند در راستاي منافع خودشان
عمل ميکنند و بهاصطلاح نه تابع نظام ارزشي هستند و نه از مسائل خاص
اخلاق تبعيت ميکنند. دستشان براي تصميمگيريها و گرفتن امتياز باز است.
ايران وضعيت متفاوتي دارد. يک نگاه انقلابي به مسائل و مناسبات بينالمللي
دارد. گفتمانش بيشتر گفتمان انقلابي است و اين با گفتمان منفعتطلبي هميشه
سازگار نيست و از دو منطق مختلف پيروي ميکند ولي در هر صورت وقتي شرايط به
صورتي در ميآيد که هر دو طرف ادامه مسير را به ضرر ميدانند به گونهاي
که چه با گفتار انقلابي مسائل را تحليل بکنيد چه با گفتمان منفعت طلبي يا
نتيجهگرايي، ممکن است به جايي برسيد که يک منافع همدوشي وجود داشته باشد
که روي آن بشود يک حداقل توافقهايي انجام داد. مثل مبادله زندانيان که يک
بخش است و کاهش سطح تنش در منطقه ميتواند بخش ديگر باشد و اگر ادامه پيدا
کند و گام به گام به طرف جلوتر رود، حل و فصل پرونده هستهاي مهم است.
ايران در چارچوب برجام تمام تعهداتش را انجام داده و آمريکاييها واقعا نقض
تعهد کردهاند و اکنون با توجه به اينکه دنيا هم انتظار دارد اگر توافقي
در اين سطح انجام شده، اجرايي شود. ممکن است گشايشهايي ايجاد شود براي
اينکه از بنبست برجام و تحريمها بتوان دور شد. از طرفي ما نميدانيم که
استيضاح ترامپ چقدر ميتواند تاثيرگذار باشد چون وزن دقيقش را نميتوانيم
بسنجيم. خود دستگاه ترامپ ميداند با توجه به اکثريتي که در سنا دارند، اين
استيضاح ممکن است يک دغدغههاي فکري ايجاد کند ولي نهايتا تا آنجا
نميتواند پيش رود که ترامپ را از کار برکنار کند. ولي به هر حال ترامپ
نشان داده که به يکسري تصويرسازيهاي هيجاني در سطح جهاني و در سطح آمريکا
علاقهمند است؛ مثل عکس گرفتن با رهبر کرهشمالي و از اين دست حرکات هيجاني
هم بهره ميبرد. ممکن است ايران را هم در اين چارچوب هم ببيند. بهعلاوه
اينکه وقتي به انتخابات نزديک ميشود برايش اهميت داشته باشد که سطح اين
تنشها با ايران را کاهش دهد ولي ما بايد بيشتر از دريچه منافع و مصالح
خودمان نگاه کنيم. حالا آمريکا در راستاي منافع خودش ممکن است هر لحظه
رفتارش را تغيير دهد. ما بايد ببينيم که منافع ما نهايتا در چيست و در مسير
حفظ منافعمان بايد رفتارمان را سازماندهي کنيم. حالا اگر اين رفتار با
منافع آمريکا همپوش باشد، آمريکا خود بخود در مسير منافع همپوش حرکت
ميکند.