کد خبر: ۲۲۷۹
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
قریب به یک هفته است که بیشتر ساعاتِ روزِ من را مناظره و یا سخنرانی در دانشگاه‏ها گرفته است. از شانزده آذر تا کنون شاید بیش از بیست‏مرتبه در دانشگاه‏های تهران مناظره کرده‏ام. همه البته به دعوت بسیج دانشجویی و یا انجمن اسلامی مستقل بوده است.

محمدعلی وکیلی
قریب به یک هفته است که بیشتر ساعاتِ روزِ من را مناظره و یا سخنرانی در دانشگاه‏ها گرفته است. از شانزده آذر تا کنون شاید بیش از بیست‏مرتبه در دانشگاه‏های تهران مناظره کرده‏ام. همه البته به دعوت بسیج دانشجویی و یا انجمن اسلامی مستقل بوده است. در واقع، اصلاً خبری از برنامه سایر تشکل‏‏های اصلاح‏طلب دانشگاه‏ها نیست. گویا در یک خواب، بی‏رمقی و بی‏انگیزگی فرو رفته‏اند. شانزده آذر اصولاً متعلق به تشکل‏های اصلاح‏طلب و روشنفکر بود، ولی اکنون انگار دانشجویان تحول‏خواه دل و دماغی برای بزرگداشت این روز ندارند. این امر بسیار خطرناک است و عواقب بدی دارد. این روز به لحاظ نشانه‏شناسی مهم‏ترین نشانه جنبش دانشجوی است. سردی دانشجویان در این روز حکایت از وضع وخیم جنبش دانشجویی می‏کند. بنیاداً جنبش دانشجویی، یک جنبش اصلاح‏طلب و تحول‏خواه است. لذا وقتی در روز منتسب به این جنبش، شاهد رخوت دانشجویان و تشکل‏های تحول‏خواه هستیم، یعنی جنبش دانشجویی به کما رفته است. این روزها که شاهد بحران کارکرد و بحران اعتماد نهادهای اجتماعی هستیم، این اتفاق نشانه بسیار بدی است. در واقع، تو گویی در این میانه هجوم بحران، هر‏از‏گاهی یکی از نهادهای اجتماعی ما فرو می‌ریزد. اکنون انگار نوبت «نهاد دانشجویی» است. بحران کارکرد و بحران اعتماد وقتی جمع شوند و ادامه یابند، هیچ معنایی جز فرو‏ریختن نمی‏دهد! اکنون نیز نوبت نهاد اجتماعیِ جنبش دانشجویی است.
از چند جهت این اتفاق یک زنگ خطر جدی است. اول اینکه رخوت دانشگاه، حکایت از رخوت سیاسی جامعه می‏کند؛ هرچند که پیش از این هم نشانه‏های این رخوت پیدا بود. دوم اینکه همیشه دانشگاه در سقف مقبولات یک جامعه قرار دارد. درجهان مدرن، آخرین سنگرِ اعتماد، دانشگاه است. اگر نهاد دانشگاه و نهاد دانشجویی از اقبال افتاد، معنایش این است که سایر نهادها در وضع فوقِ بحرانی هستند. از این روی، باید افول و بحران جنبش دانشجویی را یک زنگ خطر جدی به حساب آورد. اگر دانشجویان تحول‏خواه و اصلاح‏طلب، در صدر جنبش‏های دانشجویی نباشند یک‏ جای کار می‏لنگد. ناگفته پیداست که این رخوت هم حاصل ناامیدی اجتماعی است که بر کل جامعه حاکم است و هم محصول بحران‏های درونی نهاد دانشگاه و جنبش دانشجویی است و هم سختی‏ها و سخت‌گیری‏هایی است که بر دانشجو می‏رود در این امر موثر است!
این عوامل اکنون باعث شده که بی‏تفاوتی سنگینی نسبت به سیاست، در دانشگاه‏ها و میان دانشجویان حاکم باشد. این بی‏تفاوتی، خزان سیاسی کنونی در جامعه را تعمیق می‏کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: