کد خبر: ۲۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
در گرماگرم مشغول بودن ذهن‌ها به وقایع هفته آخر آبان، عده‌ای درصدد برآمدند اساس را زیرسوال ببرند و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را بی‌فرجام و بی‌سرانجام جلوه دهند. تعدادی از این افراد، که عمدتاً در فضای مجازی فعال هستند.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
در گرماگرم مشغول بودن ذهن‌ها به وقایع هفته آخر آبان، عده‌ای درصدد برآمدند اساس را زیرسوال ببرند و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را بی‌فرجام و بی‌سرانجام جلوه دهند. تعدادی از این افراد، که عمدتاً در فضای مجازی فعال هستند، بدون آنکه دقت و تامل کافی به خرج داده باشند نسبت به فلسفه انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن به سوال و تردیدافکنی پرداختند و تعدادی نیز با سوءاستفاده از فرصت پیش آمده، درصدد عقده‌گشائی برآمدند.
تکلیف دسته دوم روشن است و بحث کردن با آنها و توسل به استدلال و شواهد و تجربیات، تاثیری ندارد. بنابراین، نباید برای این افراد وقت را تلف کرد. اینکه آنها هم حرف‌هایشان را بزنند و به شبهه‌افکنی‌هایشان ادامه دهند، نه‌تنها عیبی ندارد بلکه اگر ما فعال باشیم و درصدد پاسخگوئی به آنها با تکیه بر استدلال برآئیم باید از کارشان استقبال هم بکنیم، زیرا با همین نقد و ردهاست که می‌توان ذهن‌ها را روشن کرد و نسل حاضر و آینده را آگاه ساخت. از وجود شبهه‌افکنان هرگز نباید ترسید بلکه باید به آنها میدان داد هرچه دارند مطرح کنند تا زمینه برای رفع شبهه و روشنگری توسط افراد صاحب منطق فراهم شود.
باقی می‌ماند دسته اول که به‌ دلیل صداقت و دلسوزی برای کشور و آینده مردم احساس‌ نگرانی می‌کنند و در شرایط اوج‌گیری نگرانی‌ها حتی نسبت به اصل انقلاب و نظام هم دچار سوال و ابهام می‌شوند. اصل نگرانی کاملاً بجاست و باید از آن استقبال کرد. با این افراد، قطعاً می‌توان به تفاهم رسید بشرط آنکه مواجهه با آنها همراه با منطق و استدلال باشد.
طبیعی است که عملکردهای غلط یا ضعیف در زمینه‌های حقوق شهروندی، کرامت انسانی و به‌ویژه مسائل اقتصادی، شرایط را برای برافروخته شدن احساسات افرادی که با این امور مواجه می‌شوند مساعد می‌کند و آنها را به بدبین شدن نسبت به اصل و اساس انقلاب و نظام می‌کشاند. این، یک برخورد احساسی است، اما همین افراد اگر به امور اساسی و ریشه‌ای توجه کنند، چنین قضاوتی نخواهند کرد و در عین حال که به عملکردها انتقاد می‌کنند، اساس را زیرسوال نمی‌برند.
ایران در زمان رژیم پهلوی بطور کامل وابسته به غرب بود و استقلال نداشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران به یک کشور مستقل تبدیل شد و اکنون که چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی گذشته این استقلال محفوظ است. این، یعنی کشورمان با انقلاب از چنگ استعمار داخلی نجات پیدا کرد، موهبتی که بسیاری از کشورها از آن برخوردار نیستند.
خواسته دیگر ملت ایران، رهائی از استبداد داخلی بود که آنهم با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد. تاسیس نظام جمهوری اسلامی با آراء مردم و شکل گرفتن اندام‌های آن با انتخابات که در طول چهل سال گذشته تقریباً به تعداد هر سال یکبار مراجعه به آراء مردم انجام شد، برآورده شدن این خواسته بود. اینکه بسیار زود توطئه‌های گوناگون از قبیل شورش‌های قومی تجزیه‌طلبانه، جنگ تحمیلی، تحریم‌ها، طرح کودتا و فشارهای سیاسی به سراغ جمهوری اسلامی آمد، به‌دلیل این بود که این نظام کاملاً مستقل است و زیر بار تحمیل‌های بیگانگان نمی‌رود.
استقلال بطور طبیعی آزادی از یوغ بیگانگان را نیز به‌ همراه دارد و انصاف اینست که در داخل نیز انقلاب اسلامی توانست آزادی را به ارمغان بیاورد. اگر امروز در اثر بی‌تدبیری‌ها، دخالت‌های بیجا، قدرت‌طلبی‌ها و جنگ قدرت میان جناح‌ها احساس می‌شود آزادی در معرض خطر است و احتمال بازگشت استبداد وجود دارد، این یک آفت است که به سراغ تمام انقلاب‌ها و تمام نظام‌های حکومتی می‌آید و طبعاً خود مردم باید با آن مقابله کنند و اجازه بازگشت به خفقان و استبداد را ندهند کمااینکه مشکلات اقتصادی را نیز باید با ایجاد تغییر در مسئولیت‌ها و تغییر کارگزاران برطرف ساخت.
مبارزه با این آفات، فقط با حفاظت از اصل نظام امکان‌پذیر است و باید به این واقعیت توجه داشت که ریشه‌کن ساختن رژیم منحط شاهنشاهی توسط امام خمینی و مردمی که با ایشان همراهی کردند بزرگ‌ترین رویداد تاریخ ایران و مهم‌ترین دستاورد ملت است. با حفاظت از این دستاورد است که می‌توان با آفت‌ها نیز مبارزه و از گردنه‌ها عبور کرد.
نام:
ایمیل:
* نظر: