این روزها در فضای مجازی مقالات و مطالب متعدد و متنوعی دیده میشود که حاوی گلایه و انتقاد از حوزههای علمیه، روحانیت و حتی مراجع تقلید بهخاطر عدم واکنش نسبت به حوادث اخیر بهویژه وضعیت معیشتی مردم هستند.
یادداشت مدیرمسئول
بسمالله الرحمن الرحیم
این
روزها در فضای مجازی مقالات و مطالب متعدد و متنوعی دیده میشود که حاوی
گلایه و انتقاد از حوزههای علمیه، روحانیت و حتی مراجع تقلید بهخاطر عدم
واکنش نسبت به حوادث اخیر بهویژه وضعیت معیشتی مردم هستند. هیچیک از
نویسندگان یا تهیهکنندگان این مطالب را متهم به برخورد منفی با روحانیت
نمیکنیم لکن ارائه نکات توضیحی درباره گلایهها و انتقادهایشان را لازم
میدانیم.
انتقاد از حوزه علمیه و روحانیت در ماجرای هفته آخر آبانماه،
دو بخش دارد؛ یک بخش به عملکرد مسئولان نظام مربوط میشود و بخش دیگر مربوط
به شرایط سختی است که مردم گرفتار آن شدهاند.
در بخش اول، چند نفر از
مراجع تقلید، جمعی از فضلای حوزههای علمیه و تعدادی از روحانیون نقاط
مختلف کشور انتقادهای صریح و روشنی را در قالبهای مختلف پیام، بیانیه و
سخنرانی مطرح کردند ولی متاسفانه گوش شنوائی پیدا نشد و مسئولان نظام حاضر
نشدند به پیشنهادهای آنان عمل کنند. مدعی نیستیم که در این بخش، روحانیت به
وظایف خود بهصورت کامل عمل کرده ولی قطعاً کسانی که میگویند هیچ صدائی
از حوزههای علمیه در این زمینه و در اعتراض به عملکرد مسئولین بلند نشده،
سخن درستی نمیگویند.
برخلاف بخش اول، واقعیت اینست که از حوزههای
علمیه، قاطبه روحانیت بهویژه از مراجع معظم تقلید این انتظار وجود دارد که
با توجه به سختی شدید وضعیت معیشتی مردم، حتی لحظهای سکوت نکنند و با
تلاش و پشتکار مستمر برای حل مشکلات مادی مردم اقدام نمایند. این درست است
که حضرات مراجع معظم تقلید همواره به مسئولینی که به دیدارشان میروند با
تاکید درباره رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم سفارش میکنند، ولی حالا که
میبینیم به دلیل شرایط بد اقتصادی و یا به هر دلیل دیگر، گرهی از کار مردم
باز نمیشود و هر روز مشکلات مردم بیشتر میشود، انتظار از علمای دین
اینست که راههائی برای حل مشکلات اقتصادی مردم پیدا کنند و اجازه ندهند
این وضعیت ادامه پیدا کند.
روحانیت در طول تاریخ، پناهگاه مردم بود و
علمای بزرگ همواره از نفوذ خود برای حل مشکلات معیشتی مردم اقدام میکردند.
قابل انکار نیست که وظیفه اصلی روحانیت، هدایت فکری و دینی مردم است ولی
در زمانی که مردم دچار مشکلات معیشتی باشند، اصولاً نمیتوانند به سراغ حل
مشکلات فکری و دینی بروند. به همین دلیل، در شرایط دشوار اقتصادی، وظیفه
اول روحانیت، حل مشکلات معیشتی مردم است تا با فراغت از مشکلات مادی
بتوانند به سراغ وظایف دینی و اخلاقی و معنوی خود بروند.
مردم ما اکنون
در شرایط بسیار سخت اقتصادی قرار دارند. بسیاری از خانوادهها زیر خط فقر
بسر میبرند. خانوادههای زیادی گرفتار بیکاری هستند. دخترها و پسرهای
جوان زیادی به دلیل نداشتن امکانات اولیه زندگی نمیتوانند ازدواج کنند.
بیکاریها باعث روی آوردن جوانها به موادمخدر شده. اعتیاد اکنون در کشور
بیداد میکند. بسیاری از پدران، در برابر اعضاء خانواده بهدلیل عدم
توانائی تامین هزینههای اولیه زندگی شرمنده هستند. عدهای از فقر و
تنگدستی به خودکشی پناه میبرند. چهبسا خانوادههائی که بهدلیل فقر از هم
پاشیدند...
اینها برای یک جامعه اسلامی آنهم جامعهای که قرار است عدل
علی در آن حاکم باشد، فاجعه است. متاسفانه سیاست اشتباه افزایش جهشی قیمت
بنزین، این فقر و گرفتاریهای معیشتی مردم را افزایش داده و آنها را به
عصیان کشانده است. وعدههای مسئولان برای کنترل قیمتها و جلوگیری از
تاثیرگذاری افزایش قیمت بنزین بر کالاها و خدمات، از همان اول معلوم بود که
عملی نیست و اکنون کاملاً مشخص شده که نهتنها نتوانستهاند جلوی افزایش
قیمتها را بگیرند بلکه خود نیز درصدهائی از افزایش را مجاز اعلام میکنند.
موردی را سراغ دارم که مسئولین یک وزارتخانه به یک صنف گفتهاند بروید نرخ
هایتان را فلانقدر افزایش بدهید. این، یعنی زندگی مردم را به تندباد حوادث
سپردن!
لازم است بزرگان دین و روحانیت از این واقعیت مطلع باشند که
نارضایتی اقشار ضعیف و مستضعف بسیار زیاد است و هر روز نیز افزایش مییابد.
قشر مرفه از این افزایش قیمت بنزین ضرر نمیکند و درنهایت آسودگی به زندگی
اشرافی خود ادامه میدهد. کسانی که زیر چرخ گرانی له میشوند پابرهنهها
هستند. بترسید از روزی که پابرهنهها به خیابانها بریزند. آن روز، روزی
است که به فرموده امام خمینی «باید فاتحه را بخوانیم». تا دیر نشده به داد
مردم مستضعف برسید. کسانی که به داد خلق خدا نرسند، جوابی هم برای خدا
نخواهند داشت.