چرا در شرايطي که ساحت خانواده در معرض آسيبهاي جدي قرار گرفته و تلاطمهاي اجتماعي تشديد شده موضوع چندهمسري در جامعه مطرح شده است؟
چرا در شرايطي که ساحت
خانواده در معرض آسيبهاي جدي قرار گرفته و تلاطمهاي اجتماعي تشديد شده
موضوع چندهمسري در جامعه مطرح شده است؟
در سالهاي گذشته وزير کشور
گزارشي را در مجلس قرائت کردند که نشان ميداد آسيبهاي اجتماعي در ايران
در حال افزايش است. يکي از اين آسيبهاي جدي نيز مربوط به خانواده بود. در
شرايط کنوني بنيان خانواده در ايران به شدت آسيبپذير شده است. در گذشته سن
ازدواج در ايران پايين بود اين در حالي است که روزبهروز سن ازدواج
بالاتر رفته و امروز شکل بحراني به خود گرفته است. در چنين شرايطي جامعه
ايران با بحران خانوادههاي يک نفره مواجه شده است. اين خانوادههاي يک
نفره نيز هم شامل زنان ميشود هم مردان. در آمريکا و کشورهاي اروپايي
خانوادههاي يک نفره با يک فرزند وجود دارد. در آن کشورها و بنا به فرهنگي
که دارند، زن يا مرد با فرزند خود زندگي ميکنند. خوشبختانه جامعه ايران
فرهنگ بسيار متفاوتي دارد، با اين وجود عوامل مختلفي در جامعه ايران دست به
دست هم داده تا ميزان پسران و دختران مجرد در ايران روزبهروز افزايش پيدا
کند. متاسفانه کساني که براي جامعه نسخه ميپيچند با حذف مردان عنوان
ميکنند که بايد براي زنان مجرد تعيين تکليف شود. بدونشک اگر وضعيت مردان
مجرد را هم در نظر ميگرفتند هيچگاه موضوع چندهمسري در سطح جامعه مطرح
نميشد. در شرايط کنوني مهمترين موانع ازدواج نکردن جوانان نداشتن شغل و
شرايط مالي مناسب است. برخي به جاي اينکه بر شغل و آينده جوانان با
برنامهريزي تاکيد کنند، با پاک کردن صورت مساله چندهمسري را مطرح ميکنند.
دليل آن نيز اين است که مطرح کردن چنين موضوعاتي نياز به برنامهريزي و
منابع مالي ندارد. به همين دليل نيز برخي در صداوسيما در زمينه ترويج
چندهمسري صحبت ميکنند تا قبح اين موضوع را در جامعه از بين ببرند. کساني
که چنين مسائلي را مطرح ميکنند به جاي اينکه براي مردان و زنان مجرد و در
آستانه ازدواج برنامهريزي کنند براي مردان متأهل که هزينه کمتري براي آنها
دارد و نياز به برنامهريزي خاصي ندارد نسخه ميپيچند. بنده معتقدم مطرح
کردن چنين موضوعاتي در جامعه ترويج هوسراني ميکند.
چرا چنين اعتقادي داريد؟
ازدواج داراي فلسفه و هدف است که مورد نظر پيامبر اسلام بوده است. هدف
اصلي ازدواح نيز آرامش انسان و بقاي نسل بوده است. اگر قصد افراد جامعه از
ازدواج آرامش و بقاي نسل باشد که اين اتفاق در ازدواج اول رخ داده است. در
نتيجه نياز به ازدواح دوم نيست. کساني که از ساحت خانواده عدول ميکنند و
تلاش ميکنند زن دوم بگيرند با هدف هوسراني اين کار را انجام ميدهند. در
غيراين صورت همه فلسفه و هدف ازدواج در ازدواج نخست تامين شده است.
استدلال
کساني که مروج چندهمسري هستند اين است که ميتوان شرايطي را در نظر گرفت
که زنان بين35 تا49 سال که مطلقه، بيوه يا مجرد هستند با مرداني که داراي
تمکن مالي هستند ازدواج کنند. آيا اين استدلال داراي پايههاي جامعهشناختي
و مبتني بر مباني اسلامي است؟
اين ادعا احياي حرمسرا براي
طبقه مرفه جامعه است. اين ادعا به کساني که داراي سن بالايي هستند و داراي
تمکن مالي هستند اجازه ميدهد که براي خود حرمسرا درست کنند. اين فرمول
هيچکمکي به وضعيت پسران و دختران مجرد در جامعه نميکند. سوالي که در اين
زمينه مطرح ميشود اينکه آيا هدف کساني که چنين موضوعي را مطرح ميکند رفع
نياز جنسي است؟ رفع نياز جنسي کدام گروه از جامعه؟ در شرايط کنوني که اغلب
مردم با مشکلات اقتصادي مواجه هستند موضوع چندهمسري تنها براي طبقه مرفه
جامعه مصداق پيدا ميکند. اين موضوع به معناي رجعت جامعه به عهدي است که
خوانين براي خود حرمسرا ايجاد ميکردند. اگر قرار است آسيبهاي جامعه را
کاهش بدهيم بايد اين نکته را در نظر بگيريم که چنين مسائلي نه تنها به
جامعه کمک نميکند بلکه آسيبهاي بيشتري به جامعه ميزند. هنگامي که بسياري
از جوانان که در آستانه ازدواج قرار دارند بهدليل نداشتن شغل و وضعيت
مالي مناسب توانايي ازدواج ندارند چه ضرورتي دارد کساني که در گذشته ازدواج
کردهاند دوباره ازدواج کنند؟
کساني که موضوع چندهمسري را
در جامعه مطرح کردهاند با توجه به مباني اسلامي اين موضوع را مطرح
کردهاند. آيا در اسلام چندهمسري وجود دارد و توصيه ميشود؟
براساس فرمول اسلامي در جامعه ما نميتوان چندهمسري را اجرا کرد. در صدر
اسلام زنان معمولا در خانه حضور داشتند و مردان به جنگ يا تجارت ميرفتند.
به همين دليل ميزان آسيبپذيري مردان بيشتر از زنان بود و مردان زيادي در
جنگها از بين ميرفتند. به همين دليل توصيه ميشد کساني که از تمکن مالي
برخوردار هستند با زنان شوهر از دست داده ازدواج کنند. توجه داشته باشيم که
اين موضوع در صدر اسلام اتفاق ميافتاده و نه امروز. در شرايط کنوني جامعه
تحت هيچشرايطي نميتوان براساس فرمول اسلامي ازدواج دوم انجام داد. شرط
اصلي ازدواج دوم رعايت عدالت است. در چنين شرايطي چگونه ممکن است فردي که
سالها با يک زن زندگي کرده با زن جوان ديگري زندگي کند و بين اين دو عدالت
را برقرار کند؟ الگوي ما در زندگي پيامبر اسلام و حضرت علي(ع) است. اين دو
بزرگوار تا زماني که همسران آنها در قيد حيات بودند با هيچزن ديگري
ازدواج نکردند. طرح موضوع چندهمسري در جامعه ما بنيان خانواده را هدف قرار
داده و آسيبپذيري ساحت خانواده را به شدت افزايش ميدهد. اگر اين اتفاق رخ
بدهد علاوه بر اينکه بين همسران دشمني و کينهتوزي ايجاد ميشود بين
فرزندان نيز اين اتفاق رخ ميدهد و فرزندان با کينه و حسادت نسبت به يکديگر
بزرگ ميشوند. نکته ديگر اينکه زنان از آسيبپذيري جسمي بيشتري نسبت به
مردان برخوردار هستند. به همين دليل نيز در سنين بالاتر با مشکلاتي مانند
پوکي و نرمي استخوان مواجه ميشوند. طرفداران چنين ديدگاهي بايد پاسخ دهند
که چگونه ميتوان زني را که جواني و عمر خود را به پاي يک مرد گذاشته کنار
گذاشت و زن جوان اختيار کرد؟ آيا اين نمک نشناسي و بيانصافي نسبت به همسري
که در سختيها با مرد همراه بوده نيست؟
جوامع مختلف جهان چه ديدگاهي نسبت به مقوله چندهمسري دارند؟
در جوامع غيراسلامي مرد دو زنه وجود ندارد. البته ممکن است روابط
غيررسمي با جنس مخالف وجود داشته باشد اما اينکه يک مرد در يک زمان با دو و
يا چند زن زندگي کند در اغلب جوامع جهان مذموم شمرده ميشود و وجود ندارد.
امکان ندارد در يک جامعه توسعه يافته يک مرد وجود داشته باشد که دو زن
داشته باشد. از نظر اسلام يکي از اهداف اصلي ازدواج ايجاد آرامش بين زن و
مرد است. اين در حالي است که در شرايط کنوني جامعه ايران از نظر شرعي
هيچامکاني وجود ندارد که يک مرد زن دوم اختيار کند و آرامش داشته باشد.
الگوي ما حضرت علي(ع) است. تا زماني که حضرت زهرا(س) در قيد حيات بودند
حضرت علي(ع) ازدواج دوم نکردند. در سيره هيچکدام از بزرگان نيز مقوله
چندهمسري توصيه نشده است.
صداوسيما در برنامههاي خود موضوع
چندهمسري را به بحث گذاشته است. آيا طرح چنين موضوعاتي در سطح ملي
پيامدهاي منفي براي جامعه به همراه نخواهد داشت؟
يکي از
مهمترين آسيبهايي که در شرايط کنوني جامعه ايران با آن مواجه شده پيرسالي
در ازدواج است. اين موضوع به خصوص درباره زنان مصداق پيدا ميکند. در
گذشته دختران به يک سن خاص که ميرسيدند موضوع ازدواج درباره آنها مطرح
ميشد. اين در حالي است که امروز سن ازدواج دختران نسبت به گذشته افزايش
چشمگيري داشته است. کساني که موضوع چندهمسري را مطرح ميکنند بهدنبال
تشکيل خانواده براي زنان هستند. اين در حالي است که چندهمسري نه تنها سبب
تشکيل خانواده نخواهد شد، بلکه باعث تضعيف خانواده ميشود. چندهمسري سبب
شکست خانواده و حرمت مرد در محيط خانواده ميشود. هنگامي که مردي که داراي
داماد و عروس است تصميم ميگيرد يک زن ديگر اختيار کند حرمت خود را در پيش
اعضاي خانواده ميشکند. در چنين شرايطي دختران و پسران خانواده پدر خود را
فردي هوسران قلمداد ميکنند و ديگر مانند گذشته به وي احترام نميگذارند.
فرض کنيد يک استاد دانشگاه که از تمکن مالي نيز برخوردار است تصميم ميگيرد
زن دوم بگيرد. در چنين شرايطي دانشجويان چنين استادي که وي را الگوي خود
قلمداد ميکردند متوجه ميشوند که چنين فردي نميتواند الگوي مناسبي براي
زندگي آنها باشد. کساني که مورج فرهنگ چندهمسري هستند بايد به چند سوال
ساده پاسخ بدهند. نخست اينکه گروه هدف آنها چه کساني هستند؟ برخي از اين
افراد مدعي شدهاند که هدف آنها زنان بين35 تا 49 سال است که به هر دليلي
ازدواج نکردهاند و يا اينکه همسر خود را از دست دادهاند. با اين وجود نام
اين عمل را نميتوان ازدواج گذاشت، بلکه بايد نام آن را آوردن آقا بالاسر
براي اين زنان عنوان کرد. واقعيت اين است که حاميان اين موضوع بهدنبال از
بين بردن ازدواج سفيد و جنبه شرعي بخشيدن به اين مساله هستند. غافل از
اينکه اين افراد به خيال خود در حال ساختن خانه جديدي هستند در حالي که يک
خانه ديگر را ويران ميکنند. در شرايط کنوني اگر از هر زني در جامعه اين
سوال مطرح شود که آيا حاضر است همسرش با يک زن ديگر ازدواج کند قطعا پاسخ
منفي خواهد داد.
شما طرح موضوع چندهمسري را در واکنش به نگرانيها از بابت ازدواج سفيد ميدانيد؟
کساني که چنين موضوعي را مطرح ميکنند، چنين نگراني را به زبان
نميآورند. اين در حالي است که بخش عمدهاي از مطرح کردن چنين موضوعي همين
بوده است. امروز نگرانيهايي از بابت ازدواج سفيد به مسئولان هم رسيده، و
به همين دليل نيز برخي تلاش ميکنند دربرابر نگرانيهايي از اين دست، چنين
راهحلهايي ارائه و به موضوع جنبه شرعي بدهند اما بنده معتقدم اين راه
مناسبي نيست. بدون شک طرح موضوع چندهمسري واکنشي اشتباه به مشکل چنان
ازدواجهايي است. امروز جامعه ايران با بحرانهاي اجتماعي متعددي مواجه شده
است. يکي از اين بحرانها بالا رفتن سن ازدواج است که اغلب نيز بهدليل
فراهم نبودن زمينههاي ازدواج است. با اين وجود چندهمسري نميتواند پاسخ
مناسب و علمي به بالا رفتن سن ازدواج در جامعه باشد و بلکه کيان خانواده را
نيز تهديد ميکند. بنده توصيه ميکنم سازمان ثبت احوال آمار دقيقي از
مرداني ارائه کند که داراي دو همسر هستند. بدون شک اين آمار قابل توجه
نخواهد بود و بسيار انگشت شمار است. نکته ديگر اينکه کمتر دختراني وجود
دارند که حاضر باشند با يک مردي که قبلا ازدواج کرده ازدواج کنند. اگر اين
اتفاق رخ بدهد اين دختران بنيان زندگي پوشالي خود را روي ويرانههاي يک
زندگي ديگر بنا گذاشتهاند که در نهايت به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. در
شرايط کنوني آمار طلاق در جامعه ايران رو به افزايش است. در نتيجه مشکلات
خانوادهها نسبت به گذشته افزايش داشته است. سوال اينجاست در چنين شرايطي
آيا ميتوان به زندگي چندهمسري اميدوار بود و بقاي خانواده را تضمين کرد.
بدون شک پاسخ به اين سوال منفي است و چنين چيزي امکانپذير نخواهد بود.
استحکام خانواده به مسائل متعددي بستگي دارد که مهمترين آنها آرامش بين
همسران است. اين در حالي است که چندهمسري آرامش را از اعضاي خانواده
ميگيرد و همه را به جان هم مياندازد. نکته ديگر اينکه در هيچجاي تاريخ
ايران موضوع چندهمسري بهعنوان يک الگوي اجتماعي و فرهنگي مطرح نبوده است.
در گذشته در بسياري از مناطق ايران تنها تک همسري وجود داشته و موارد
محدودي وجود داشته که يک مرد با دو زن يا بيشتر زندگي کند. سوال اينجاست که
چرا ما ميخواهيم با طرح موضوع چندهمسري يک بدعت اشتباه را در جامعه ايران
به وجود بياوريم؟ طرح اين موضوع در حالي است که همه ما خروجي آن را
ميدانيم و متوجه هستيم که چه پيامدهاي خطرناکي براي جامعه به همراه خواهد
داشت. همه ما ميدانيم که چندهمسري بنيان خانواده را در ايران از بين
ميبرد و حرمت اعضاي خانواده را خدشهدار ميکند. به همين دليل نبايد در
مسيري حرکت کنيم که از هم اکنون به نتايج منفي و خطرناک آن آگاهي داريم.