خبری که این هفته در فضای مجازی توانست توجه زیادی را به خود جلب کند، مربوط به جیکوان فالکنر، نوجوان 13 ساله اهل مینهسوتای آمریکا بود. جیکوان اوایل تابستان امسال دکه کوچکی برای فروش هاتداگ روبه روی خانه برای خودش دست و پا کرده بود.
نرگس عزیزی- خبری که این هفته در فضای مجازی توانست
توجه زیادی را به خود جلب کند، مربوط به جیکوان فالکنر، نوجوان 13 ساله
اهل مینهسوتای آمریکا بود. جیکوان اوایل تابستان امسال دکه کوچکی برای
فروش هاتداگ روبه روی خانه برای خودش دست و پا کرده بود. هنوز از راه
افتادن دکهاش خیلی نگذشته بود که کسی فعالیت او را به اداره بهداشت به
عنوان موردی که بدون مجوز در حال فعالیت است، گزارش داد. بازرس اداره
بهداشت اما در عوض پلمب دکه، به جیکوان نه تنها آموزشهای لازم بهداشتی را
ارائه کردکه حتی هزینه 87 دلاری برای دریافت مجوز اولیه را نیز پرداخت
کرد. در کنار آن پلیس محلی هم برای او دکهای جدید در نزدیکی اداره پلیس
که مکان بهتری بود، دست و پا کرد. بعد از آن حمایت چند چهره تلویزیونی باعث
معروفیت بیشتر او شد. در نهایت جدیت خودش در کار، در کنار این حمایتها،
باعث شد تا او در نیمه دوم تعطیلات تابستانی روزانه تا 150 هاتداگ در کنار
چیپس، نوشابه و آب بفروشد، اما چطور نوجوانی در این سن و سال میتواند
چنان جدیتی در کار کردن از خود نشان دهد که مقامات محلی نیز تحت تاثیر قرار
گیرند و در عوض جمع کردن بساط او، برای راهاندازی کار به او کمک کنند؟
محمد دلاوری هم در کتاب «976 روز در پس کوچه های اروپا» درباره توجه به
کسب و کار بچه ها در مدرسه می نویسد: «در زمانی که جلسه والدین با معلمان
برگزار می شود برخی والدین با فرزندان شان غرفه هایی را در مدرسه اجاره می
کنند و مثلا هات داگ یا شکلات می فروشند. این جا والدین از هر فرصتی
استفاده می کنند تا علاوه بر پول در آوردن، خرید و فروش را به فرزندان خود
بیاموزند.» در بخش دیگری می نویسد: «ماه آگوست که برابر با مرداد و شهریور
ماست، اروپا تقریبا تعطیل است و بخش عمده ای از کارکنان همه نهاد ها،
سازمان ها و فروشگاه ها به سفر می روند. در این ماه فروشگاه ها برای جبران
نیروی کار خود از دانشجویان استفاده می کنند.» برخی از این دانشجویان روی
لباس شان اتیکت «من دانشجو هستم» می چسبانند تا مردم صبورانه ناشی بودنشان
را تحمل کنند.
تشویق نوجوانان به کار کردن در کشورهای غربی
در دو مسیر صورت میگیرد. بخشی از این توجه تاریخچهای طولانیتر دارد و
به عنوان بخشی از فرهنگ کار کردن در این مناطق است؛ این که نوجوانان در
تابستانها یا دیگر زمانهای آزاد خود، کار پارهوقتی را انجام دهند، اما
در کنار این موضوع، طی سالهای اخیر آموزش مهارتهای کارآفرینی در مدارس
نیز مورد توجه قرار گرفته و در برخی کشورها بازآموزی معلمان برای تسلط بر
این مفاهیم آغاز شده است. در این مطلب نگاهی به این دو روند انداختهایم.
کسب تجربه از سالهای نوجوانی
کار کردن همراه با درس خواندن، فرهنگی است که از قدیم در برخی کشورهای
غربی، به ویژه در آمریکای شمالی وجود داشته است. شاید برای شما جالب باشد
بدانید اولین آمار آمریکا در این باره به سال 1948 باز میگردد که نشان
میدهد در طول سال تحصیلی آن سال نزدیک به 44 درصد دانشآموزان 16 سال به
بالا در ساعات آزاد خود کار میکردند و این میزان در تابستان و تعطیلی
مدارس تا حدود 56 درصد افزایش یافت. البته در این سالها عوامل متعددی از
جمله وضعیت اقتصادی و در دسترس بودن موقعیتهای شغلی مناسب نوجوانان باعث
شد تا این آمار فراز و فرود زیادی را به خود ببیند. آخرین آمارها نشان
میدهد حدود 30 درصد دانشآموزان آمریکایی در طول سال تحصیلی 2018 کار
میکردهاند. در تابستان 2018 اما نزدیک به 34 درصد دانشآموزان، در بازار
کار مشغول بودهاند.
در کانادا اما آخرین آمار مربوط به تابستان همین
امسال است که نشان میدهد حدود 28 درصد دانشآموزان 15 و 16 ساله کانادایی
در تابستان 2019 مشغول به کار بودهاند.
در انگلیس اما هر چند
استقبال از کار پاره وقت در کنار تحصیل، به اندازه آمریکای شمالی نیست اما
این موضوع آن قدر در فرهنگ انگلیس جا افتاده است که به این نوع کار کردن
«شغل روز شنبه» میگویند. دانشآموزانی که در انگلیس تمایل به کار دارند،
برای کار باید از مقامات محلی اجازه کار دانشآموزی بگیرند. آمار مربوط به
سال 2016 نشان میدهد حدود 4.4 درصد نوجوانان 13 تا 15 سال متقاضی مجوز کار
بودهاند.
دانشآموزان بیشتر دنبال چه کارهایی هستند؟
بیشترین تقاضا برای کار از سوی دانشآموزان در این کشورها، اشتغال به
عنوان کارگر رستوران یا نیروی خدماتی است. البته در تابستان تقاضا برای کار
در مراکز اقامتگاهی به عنوان نیروی خدماتی نیز افزایش زیادی مییابد. بعد
از فعالیتهای خدماتی، فروشندگی موقعیتی است که نوجوانان زیادی سراغ آن
میروند. در رتبه سوم نیز کارآموزی در کارهای اداری قرار دارد.
آموزش کارآفرینی در مدارس
اما جدا از تجربه عملی کار کردن، توجه به مهارتهای لازم برای تربیت
فردی کارآفرین از موضوعاتی است که طی سالهای اخیر مورد استقبال قرار گرفته
است. این آموزشها ابتدا و از چند دهه قبل در دانشگاهها و مراکز آموزش
عالی آغاز شد. اما آرام آرام مشخص شد که برای دستیابی به اهداف، لازم است
آموزشها از سنین پایینتر آغاز شود. گزارش اتحادیه اروپا درباره وضعیت
آموزش کارآفرینی در مدارس کشورهای اروپایی در سال 2017 نشان میدهد تا این
سال حداقل سه کشور دانمارک، استونی و لاتویا برنامه آموزش معلمان دبستان در
این زمینه را جزو برنامههای اجباری خود قرار دادهاند. در مقاطع بالاتر
البته تعداد کشورهایی که به این موضوع توجه نشان داده و آن را اجباری
کردهاند، بیشتر است. البته جدا از این برنامههای اجباری، بسیاری از مدارس
این آموزشها را به عنوان فعالیتی جانبی و با برنامهریزی خود ارائه
میکنند، اما این آموزشها شامل چه مواردی میشود؟
نگرش، آگاهی و تمرین
بسیاری آموزش کارآفرینی را شبیه آموزش رشتهای ورزشی در نظر میگیرند.
به این معنا که آموزش نظری تنها بخش بسیار کوچکی از این فرایند است و برای
به نتیجه رسیدن، تمرین عملی در کنار توجه به نگرشها، باورهای شناختی و
وضعیت روانشناختی فرد ضروری است. بر این اساس آموزشها در این زمینه بسیار
گسترده و شامل آموزشهای نظری و عملی در کنار یکدیگر است. فعالیتهای زیر
نمونههایی از کارهایی است که مدارس و دیگر مراکز آموزشی برای آموزش
کارآفرینی از آنها استفاده میکنند.آشنا کردن دانشآموزان با نمونههای
موفق کارآفرینی از طریق معرفی در کلاس، ملاقات با افراد کارآفرین در قبال
بازدید یا معرفی کتابهایی با محوریت زندگی نامه این افراد و درخواست از
دانشآموزان برای انجام پروژههای مرتبط مانند راهاندازی کسب و کاری کوچک
در بازارچه مدرسه. نکته مهم در این فعالیتها اصرار غالب کشورها بر تشویق
دانشآموزان به انجام فعالیتها به صورت گروهی است.تقویت مهارتهای
روانشناختی متناسب مانند تصمیمگیری، تابآوری در سختیها، مدیریت هیجان
ها و توان کنار آمدن با افراد متفاوت از دیگر آموزشهای این حوزه
است.آشنایی با فناوریهای جدید و آموزش استفاده از این فناوریها با هدف
گسترش ایدههای کارآفرینی از دیگر حوزههایی است که در سالهای اخیر مورد
توجه زیادی بوده است.یکی دیگر از موارد مهم در بحث کارآفرینی، توانایی
معرفی خود، فعالیتها و جلب نظر افراد است. مسئلهای که درباره جیکوان
فالکنر، پسر هاتداگ فروش اهل مینهسوتا، چشمگیر است، این که برخورد او به
شکلی بوده که نه تنها توانسته اعتماد مقامات محلی را به خود جلب کند که
آنها را به همراهی با او واداشته است.