پیش از هر چیز باید مشخص شود که چرا ما به طور ویژه از کردها سخن میگوییم و آنها چه جایگاه و اهمیتی در سیاست و جامعه ایران دارند. جمعیت کردها چیزی قریب به 40 میلیون است، نزدیک 20 میلیون از این تعداد در ترکیه هستند، 10 میلیون در ایران، هفت میلیون در عراق و 3 میلیون هم در اروپا و مخصوصا در آلمان و سوئد زندگی میکنند.
صادق زیباکلام
پیش از هر چیز باید مشخص
شود که چرا ما به طور ویژه از کردها سخن میگوییم و آنها چه جایگاه و
اهمیتی در سیاست و جامعه ایران دارند. جمعیت کردها چیزی قریب به 40 میلیون
است، نزدیک 20 میلیون از این تعداد در ترکیه هستند، 10 میلیون در ایران،
هفت میلیون در عراق و 3 میلیون هم در اروپا و مخصوصا در آلمان و سوئد زندگی
میکنند.
اولین مشکل همین مسئله جمعیتشان است. مثلا اگر از مسئولان
ترکیه بپرسید، میگویند که نه، تعدادشان 20 میلیون نیست، 10 میلیون است. در
ایران هم همینطور. اگر بپرسید، میگویند که نصف این تعداد هم نیستند. در
عراق نیز به همین منوال؛ نکته جالب اینجاست که در عراق مدت زیادی است که
سرشماری انجام نشده است.
دلیلش هم مشخص نشدن جمعیت است؛ در این کشورها
سعی بر آن است که کلا کردها را به عنوان یک قوم و اقلیت نادیده بگیرند و
برایشان حقوقی قائل نشوند. این در حالی است که همیشه کردها بر فرهنگ و
قومیت خودشان اصرار ورزیدهاند. به تعبیر دیگر، ناسیونالیسمی که در ایران
در زمان رضا شاه، در عراق زمان عبدالناصر و در ترکیه زمان آتاتورک وجود
داشته و در دوره اردوغان در حال احیا شدن است، همیشه حقوقو کردها را نادیده
گرفته و با آن مخالفت کرده است.
در سوریه کردها اقلیت بسیار کمی هستند و
فکر نمیکنم جمعیتشان به یک میلیون نفر هم برسد. مستقل و خودمختار شدن
کردهای سوریه، برای 20 میلیون نفر ساکن در ترکیه، خطر محسوب میشود.
خودمختاری کردهای عراق هم تهدیدی برای ایران به حساب میآید؛ با این اوصاف،
عراق، ترکیه و سوریه و... همه اختلافاتشان را کنار میگذارند تا از
اختیارات کردها از جمله تشکیل پارلمان، تکلم به زبان خودشان و انتخاب
مسئولان منطقه به دست خودشان، جلوگیری کنند. هر کدام از این کشورها نگاهی
امنیتی به کردها دارند.
من معتقدم که بزرگترین مبارزهای که کردها می
توانند انجام دهند، نه در جهت خودمختاری بلکه در جهت رسیدن به دموکراسی
باید باشد. اگر دموکراسی در جامعهای به وجود بیاید، دیگر نیاز نیست که هر
قومیت به دنبال تحقق حقوقش برود بلکه به صورت اتوماتیک به آن حقوق دست پیدا
خواهد کرد.
مثلا رفراندومی در انگلستان برگزار شد که بر طبق آن گفته
شد که اسکاتلندیها میخواهد جزئی از انگلستان باشند یا از آن جدا. نتیجه
رای اسکاتلند هم اینطور شد که با انگلستان بمانند. حالا تصور کنید این
رفراندوم برای کردهای این کشورها برگزار شود. آن وقت میتوانند تصمیم
بگیرند که دولت محلی خود را شکل دهند یا خیر.
اگر فرض بگیریم که در
ایران دولتی محلی وجود داشته باشد، آن وقت مثلا هر خانوادهای میتواند
تصمیم بگیرد که فرزندش در مدرسه کردی درس بخواهند یا فارسی. میتواند
فرماندارش را خودش انتخاب کند. آن وقت چه لزومی دارد که مثل اسکاتلند تصمیم
بگیرند با کشور خودشان بمانند یا از آن جدا شوند. این سرکوب دموکراسی است
که باعث میشود اقلیتها به دنبال خشونت باشند، مثلا در هند تعداد زیادی
اقلیت وجود دارد. چرا آنها نمیخواهند که از هند جدا شوند و پرچم خودشان
بالا بگیرند؟ چون دموکراسی دارند و میتوانند در انتخاب نماینده خودشان
آزاد باشند و حقوقشان رعایت میشود.
بنابراین، من معتقدم ریشه همه
مشکلاتی که این چهار کشور با کردها دارند، نبود دموکراسی در آن کشورها است.
همچنین به طور مشخص، باید از دولت خود بخواهیم که همانطور از یمن، فلسطین
و مخالفان بحرین حمایت میکند، از کردهای سوریه هم حمایت کند. مگر کردها
زرتشتی هستند که از آنها حمایت نمیکنند؟ آنها مسلمان و نیازمند حمایت
هستند.