وقتی ماجرای «ابتکار صلح هرمز» به عنوان پیشنهاد قابل طرح از سوی حسن روحانی در مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد، ناخودآگاه متن قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد در نظرم آمد آن هم بند هشتم!
آفتاب
یزد ـ رضا بردستانی: وقتی ماجرای «ابتکار صلح هرمز» به عنوان پیشنهاد قابل
طرح از سوی حسن روحانی در مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد،
ناخودآگاه متن قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد در نظرم آمد آن هم
بند هشتم!
یک منبع آگاه در گفتوگو با خبرنگار روزنامه آفتاب یزد ضمن
طرح این موضوع در ادامه میگوید: «هرچه منتظر ماندم تا رئیس جمهوری اسلامی
ایران یا یکی از مطلعینِ چگونگی تدوین و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت
درباره نقش محوری مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی، درباره بند به بند
قطعنامه 598 شورای امنیت توضیحی هر چند گذرا ارائه کند، بیفایده بود در
حالی که یکی از بندهایی که مرحومهاشمی روی آن دقت نظر علیحدهای داشت و در
تدوین نهایی آن وسواس عجیبی به خرج میداد همین بند هشتم بود زیرا به
اعتقاد ایشان، این بند میتوانست آینده صلح در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس
را به یک موضوع قانونی و پایدار بدل سازد.»
وی که اصرار دارد نامی از
وی برده نشود، میگوید: «با مداقه در مقدمه قطعنامه 598 و نیز بند هشتم،
نُهم و دهم به خوبی متوجه خواهیم شد که جمهوری اسلامی ایران و مسئولان
عالیرتبه آن زمان، ضمن پیگیری حقوق ایران در این تجاوزگری آشکار به دنبال
آن بودند تا صلحی پایدار و همه جانبه در این منطقه نهادینه و مصوب شود.» وی
میگوید: «حتی خودِ آقای روحانی میدانند که بند هشتم همان بندی بود که
تفکرات صلح طلبانه و آینده نگرانه مرحومهاشمی را به خوبی نمایان میسازد.»
در مقدمه قطعنامه 598 شورای امنیت میخوانیم:
«شورای
امنیت با تایید مجدد قطعنامه1986میلادی(582) خود، ضمن ابراز نگرانی عمیق
از اینکه به رغم درخواستهایش برای آتش بس منازعه بین ایران و عراق به شدت
سابق با تلفات شدید انسانی و تخریب مادی ادامه دارد با ابراز تاسف از آغاز و
ادامه منازعه همچنین با ابراز تاسف از بمباران مراکز صرفا مسکونی
غیرنظامی، حملات به کشتیرانی بیطرف یا هواپیماهای کشوری، نقض قوانین بین
المللی انسان دوستانه و دیگر قوانین ناظر بر درگیری مسلحانه به ویژه کاربرد
سلاحهای شیمیایی برخلاف الزامات پروتکل 1925 ژنو، با ابراز نگرانی عمیق
نسبت به احتمال تشدید و گسترش بیشتر منازعه مصمم شد به تمامی اقدامات نظامی
بین ایران و عراق خاتمه بخشد، معتقد شد که باید یک راه حل جامع، عادلانه،
شرافتمندانه و پایدار بین ایران و عراق به دست آید.»
بند هشتم:
8
-همچنین از دبیرکل درخواست می کند که با مشورت با ایران و عراق و دیگر
کشورهای منطقه راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
>قطعنامه 598 و چند مسئله قابل تامل:
در
چند سال اخیر، برخی از افراد و شخصیتهای سیاسی و نظامی، هر از گاهی در
مورد قطعنامه ۵۹۸ به تجزیه و تحلیل میپردازند و نظریاتی ارائه میکنند و
با استفاده از برخی مطالب و اسناد سالهای پایانی جنگ نتیجه میگیرند که از
سوی مسئولان و فرماندهان اصلی جنگ، برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ برنامه ریزی و
زمینهسازی شد و سرانجام این مسئله بر امام تحمیل گردید! آنان در جای جای
مطالب و اظهارات خود، در مورد قطعنامه، از تعابیری چون: «قطعنامه ۵۹۸ بر
امام تحمیل گردید»، «امام مجبور به سر کشیدن جام زهر شد!»، «گزارشهای غلط
موجب نوشیدن جام زهر از سوی امام شد!» و… استفاده میکنند.
جمعی دیگر،
در مقابلِ این گروه هستند و بر این باورند که پذیرش قطعنامه درست ترین و
منطقی ترین تصمیم در زمان خودش بوده؛ زیرا گرچه این تصمیم برای حضرت امام
بسیار سخت و ناگوار و همچون نوشیدن جام زهر بود اما از آنجا که ایشان
فرمانده کل قوا بودند و پیوسته در جریان جزئیات جنگ قرار میگرفتند و به
مسئولان دفاع مقدس اعتماد کامل داشتند، پس از مشاوره با مسئولان نظامی و
سیاسی جبهه و جنگ به این نتیجه رسیدند که مصلحت بقای انقلاب در قبول
قطعنامه است و ناگزیر آن را پذیرفتند.
>«ابتکار صلح هرمز» یکی از اهداف بلند مدت
قطعنامه598؟!
محمدعلی
صمدی از پژوهشگران تاریخ دفاع مقدس و انقلاب، در مصاحبهای که اوایل مرداد
98 با رسانهها انجام داده، در پاسخ به این پرسش که: «پذیرش قطعنامه 598
برای ایران شکست محسوب میشود یا پیروزی؟» میگوید: «ابتدا باید دید که
تعریف شکست و پیروزی چیست. این مفاهیم در ادبیات عمومی کشور ما به خوبی جا
نیفتاده است. باید واقعگرایانه به این موضوع نگاه کرد. اینکه ما یک
قرارداد تحمیلی را بپذیریم، قطعاً یک پیروزی نظامی نیست. همچنین بنده قائل
به این نیستم که پذیرش قطعنامه 598 را شکست بدانم؛ مگر اینکه بخواهیم تسویه
حساب سیاسی بکنیم که متاسفانه این موضوع در کشور رایج شده است. آنانی که
قائل به نظریه شکست در پایان جنگ هستند و یا اینکه نشان میدهند قائل به
این نظریه هستند، معمولاً در حال تسویهحسابهای سیاسی با جناحهایی هستند
که آن زمان عهدهدار مسئولیت جنگ بودند. سخن آنان این است که ما در دفاع
مقدس به اهداف خاصی دست پیدا نکردیم. اگر معطوف به اهداف بلند مدت به
قطعنامه 598 نگاه بکنیم، پذیرش قطعنامه قطعاً شکست نبود و کامیابیهایی
برای ما داشت. پیروزی هم نبود، چراکه هدف ما در نیمه جنگ به بعد سرنگونی
صدام، رژیم صدام و یا حتی تغییر خود صدام بود. ما معتقد بودیم که رژیم بعث
هم میتواند باشد، اما صدام باید برود. ادله خوبی هم داشتیم و آنهایی که
میگویند علت این تصمیم احساس قدرت ایران بود، بیانصافی است. گذشت زمان
نیز نشان داد که حرف ما صحیح است.»
صمدی در قسمت دیگری از این مصاحبه
میگوید: «قطعنامه 598، هشتمین قطعنامهای بود که سازمان ملل با موضوع جنگ
ایران و عراق منتشر کرد. این قطعنامه آخرین قطعنامه نبود و قطعنامههای
دیگری نیز صادر شد؛ اما این قطعنامه تفاوت عمدهای با دیگر قطعنامهها
دارد. قطعنامه 598، طولانیترین و جزئینگارترین قطعنامه است و دیگر
قطعنامهها مختصر و دعوت طرفین به حفظ آرامش بود، بدون اینکه موضوع مقصر،
تعیین غرامت و تعیین تکلیف طرفین جنگ مطرح شود.»