کد خبر: ۱۵۰۳
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
در نشان دادن ضرورت و فضیلت عدالت نیاز به هیچ احتجاجی نیست. به نوعی می‏توان آن را مادر سایر فضایل نامید. میزان تحقق آن در هر جامعه‏ای، سطح سعادت آن جامعه را نشان می‏دهد. مهم‏ترین بانیِ اجرای آن، حکومت‏ها هستند.

محمدعلی وکیلی

در نشان دادن ضرورت و فضیلت عدالت نیاز به هیچ احتجاجی نیست. به نوعی می‏توان آن را مادر سایر فضایل نامید. میزان تحقق آن در هر جامعه‏ای، سطح سعادت آن جامعه را نشان می‏دهد. مهم‏ترین بانیِ اجرای آن، حکومت‏ها هستند. حکومت بیشترین مسئولیت را پیرامون اجرای عدالت دارد. به همین سبب اعمال حکومت، مورد بیشترین قضاوت از حیث عادلانه بودن یا نبودن قرار می‏گیرد. به نوعی قضاوت پیرامون اعمال حکومت، بیشترین سهم را در ساختن احساس عدالت یا احساس بی‏عدالتی در جامعه دارد.
تبعات احساس بی‏عدالتی، بیش از خود بی‏عدالتی می‏تواند به سامانِ جامعه آسیب بزند. جامعه‏ای که احساس مداومِ بی‏عدالتی کرد، امنیت روانی این جامعه به مخاطره می‏افتد. در واقع، اگر حس تبعیض و بی‏عدالتی در یک جامعه‏ای ایجاد شد، نمی‏توان به آن جامعه احساس امنیت کامل داد. احساس امنیت با حس امکان پیشرفت و امکان صیانت بخشی از داشته‏ها نسبت مستقیم دارد. در وضعِ بی‏عدالتی، اکثریت جامعه این دو «امکان» را شهود نمی‏کنند. از این روی، احساس ناامنی در پی احساس بی‏عدالتی خواهد آمد. شاید این اصلی‏ترین دلیل له این نظر است که منبع اصلی تولید امنیت در وضعیت درونی هر کشور است.
عدالت خود مراتب دارد. گاه در معنای رقیق می‏توان آن را در عدالتِ سلبی دید؛ بدان معنی که جامعه در نداشته‏ها و نرسیدن‏هایش تبعیضی ندارد! وضعیتی که فرصت‏ها در آن به طور عادلانه از همه سلب می‏شود! به عبارتی، توزین عادلانه فقر روی می‏دهد. این عدالت، اگر هم عدالت باشد، چندان امنیت نمی‏سازد. شاید حس تبعیض نیاورد اما احساس فقر و ناتوانی خواهد آورد. عدالت سلبی درست است که از بی‏عدالتی احتمالاً بهتر است و شاید ستم نسازد، اما سرخوردگی و خمودگی خواهد ساخت.
هرچه در فضیلتِ عدالت گفته‏اند، پیرامون «عدالتِ اثباتی» است؛ عدالتی که در آن فرصت‏ها و منابع به طور عادلانه توزیع می‏شود. فرصت تولید ثروت به همه داده می‏شود و برای عادلانه کردنِ توزیع فرصت‏ها، آن را از برخوردارها سلب نمی‏کنند بلکه آن را برای محرومین بیشتر می‏کنند. برای عدالت اثباتی، فرصت‏ها را برنمی‏چینند بلکه آن را می‏بخشند. آن چیزی که امنیت روانی جامعه را ارتقا می‏بخشد عدالت اثباتی است. وضعی عادلانه که در آن همه احساس کنند امکان پیشرفت دارند؛ همه احساس کنند که داشته‏های مشروع‏شان، در مصونیت است. این وضعیت، امنیت‏‏ساز است.
فساد اثباتی اما توانِ ساختنِ حسِ عدالت اثباتی را ندارد؛ بلکه شاید ازیادِ آن، عکسِ آن را هم بسازد! در واقع، رشد آمار کشف فساد، وقتی از حد فراتر رود، دیگر حس عدالت نمی‏سازد؛ بلکه حکایت از کشور بیمار و ساختار فسادپرور می‏کند که حکمرانانِ آن راهی جز داغ و درفش برای جلوگیری از فساد نمی‏دانند. همه هم می‏دانند که علاج آن ایجاد شفافیت است و با برخورد پلیسی، هیچ فسادی از بین نمی‏رود؛ از این روی، نه‏تنها فساد اثباتی احساس عدالت و امنیت نمی‏آورد بلکه ضد آن را هم می‏تواند بسازد. فساد اثباتی، هم حکایت از فساد می‏کند، هم حکایت از ناتوانی در جلوگیری از آن و هم حکایت از سلطه نگاه عدالت سلبی می‏کند.
در واقع، عدالت و فساد رابطه متعاکس دارند؛ همانقدر که عدالت اثباتی امنیت روانی جامعه را ارتقا می‏دهد به همان هم میزان فساد اثباتی امنیت روانی جامعه را مختل می‏کند.
نام:
ایمیل:
* نظر: