هر چه سخن از نظام آموزشی و ضرورت آن بگوییم، کم گفته ایم. به ویژه روز نخستین سال تحصیلی بهترین مجالی است که میشود درباره نظام آموزشی کشور و مشکلات فراوانش گفت و شنید.
هر چه سخن از نظام آموزشی و
ضرورت آن بگوییم، کم گفته ایم. به ویژه روز نخستین سال تحصیلی بهترین
مجالی است که میشود درباره نظام آموزشی کشور و مشکلات فراوانش گفت و شنید.
از تکرار هزار باره این نکات غم بار گریزی نیست که هنوز در کشور ما
امکانات آموزشی به گونه مطلوب در سراسر کشور گسترده نمیشود،خیلی از دانش
آموزان ما هنوز
در کپرها و چادرها درس میخوانند
وصد البته که خشونت هم در میان مدارس ما کم نیست و
برای
خود معضل بزرگی است و با آمدن این دولت و آن دولت همچنان پابرجا مانده اند
و سوگمندانه خیالِ برچیده شدن هم ندارند. نظام آموزشی در آموزش حقوق
شهروندی نقش بنیادی دارد. به عبارت دیگر، در مدارس است که می شود کودکان را
با حق و حقوق شان از یک سو، و از سوی دیگر با تکالیف شان در جامعه آشنا
کرد. در کشورهای پیشرفته، وسواس بسیاری برای به کارگیری نیروی آموزشی به
کار می برند و درخواستکنندگان کار در پهنه آموزش باید از بسیاری جهات مثل
اخلاق، سلامت روان و دانش کافی محک بخورند. از همه اینها گذشته، مسئله
بغرنجی که نظام آموزشی ما را در برگرفته، فقدان شادی و نشاط است. این روزها
کافی است، گشتی در رسانه های مجازی بزنیم تا با حجم بالای شوخی ها و کنایه
هایی از بزرگسالان رو به رو شویم که خوشحالی شان را از آسوده شدن از روز
اول مهر نمی توانند پنهان کنند و بر حال کودکان برگشته بخت رقت می آورند که
ناگزیرند یک سال تحصیلی را در کلاس های ناشاد و تنگ و با برخی معلمان خسته
و بی حوصله بگذرانند و وقت شان را با درسهای حافظه آزاری تلف کنند که نه
به درد دنیایشان می خورد و نه ذخیرهای برای آخرت شان فراهم می آورد! نظام
آموزشی ما چنانکه بارها گفته اند، از شادی و البته ورزش وخیلی چیزهای دیگر
تهی است. حقوق شهروندی و آداب زندگی جمعی نه فقط به درستی و به صورت
کارآمد درس داده نمی شود که در کلاس های شلوغ و پلوغ که بچه ها از سر و کول
همدیگر بالا می روند، به بچه ها نوعی سودجویی فردی و زرنگی را برای گذران
امور به گونهای غیرمستقیم میآموزاند و شاید از در این نکته هیچ گزاف
نباشد که بچه ها از همان ابتدای ورود به مدرسه با مفهوم نابرابری در جامعه
آشنا میشوند. چرا که کودک وقتی میبیند همسایه دیوار به دیوارش به سبب
درآمد بهتر والدینش در مدارس خلوت تر و با شرایط بهتر درس میخواند، با
رنجش و دلآزردگیای و حتی نفرت میبالد که آثارش را بی هیچ شک و شبههای
در آتیه آشکار خواهد کرد. دولتهای محترم هم که سرک کشیدن به نظام آموزشی و
مدارس را فقط منحصر به روز نخست مهرماه کردهاند و تنها زنگ مدارس را به
صدا درمیآورند و در طول سال تحصیلی اگر کلاهشان به مسیر مدرسهای بیفتد
برای برداشتنش از آن گذر نمیکنند! توسعه و کامیابی زندگی جمعی بی آموزش و
جامعه پذیر کردن کودکان خواب و خیالی بیشتر نیست و نه صدا و سیما و نه
رسانه های دیگر نمیتوانند خلاهای فراوان نظام آموزشی در کشور ما را پُر
کنند. پرسش اساسی اما اینجا است: جناب رییس جمهور و معاونان و همکاران شان
که در سراسر کشور زنگ شروع آغاز سال تحصیلی را با لبی خندان به صدا
درمیآورند، آیا به راستی می شنوند صدای زنگ خطری را که به سبب نابرابری
آموزشی در کشور حتی به سنگینترین گوشها رسیده و هر روز متاسفانه نزدیک تر
و گوش آزارتر میشود؟