بسمربالشهدا والصالحین و بسمربالمنتقمین.
جناب آقای حمید رسایی، مانند خودت که غیر از بدی و زشتی نمیبیند و جستوجو نمیکند، با تو سخن نمیگویم.
ولیالله شجاعپوریان
بسمربالشهدا والصالحین و بسمربالمنتقمین.
جناب آقای حمید رسایی، مانند خودت که غیر از بدی و زشتی نمیبیند و جستوجو نمیکند، با تو سخن نمیگویم.
با ذهن پاکان و مصلحان و با ذهن و زبان رزمندگان، شهدا، جانبازان و ایثارگران با تو سخن میگویم.
روزی که لشگر کفر در پشت اهواز و در فولیآباد رسید.
روزی که شهر اهواز با خمپاره ۶۰ میلیمتری زیر آتش رفت.
روزی که بچههای اهواز با کوکتل مولوتف با تاکسی به خط مقدم میرفتند.
روزی که مردم برای عبور از عرض یک کوچه ۶۰ متری چند بار به زمین میافتادند و بلند میشدند.
روزی که مادر و خواهر تورج صبحانه و ناهار بچههای مدافع اهواز را میدادند.
روزی که مهمات لشگر منفجر شد و کلانتریها خالی شد و بچههای اهواز به میان آتش رفتند تا بقیه مهمات را جدا کنند.
روزی که بچههای اهواز با اسم شب شهر را کننرل میکردند.
روزی که پروانه سلحشوریها برادران و پدران خود را راهی خطمقدم میکردند.
با تو با این زبان سخن میگویم.
اگر
حرفت را پس نگیری و عذرخواهی نکنی، نیمهجانی ازآن زمان داریم،که از زمان
صدام باقی مانده است وآنرا برای ساکت کردن تو و امثال تو که در مقابل ایثار
و شهادت قد علم کردهای به درگاه حق تقدیم میکنیم.
تورج سلحشور،
برادران انصاری، برادران عالم سعید، برادران حقیقی، برادران و پسرعموهای
جعفری، برادران معرفی، برادران بختیاری و صدها برادر و خواهر اهوازی که
سنشان بین ۱۰ تا ۲۰ سال بیشتر نبود در دفاع از اسلام و امام و کشور
جنگیدند.
شهید شدند، جانباز شدند و آنها که نیمهجانی دارند، همچون کوهی مستحکم از آرمانهای امام و رهبری و انقلاب ایستادهاند.
اگر به یکی از این جمع که مصداق ستونی از انقلاب و نظام است، توهینی شود همه آنها در دفاع از دیگری به میدان خواهند آمد.
در پایان حدیثی از امام صادق (ع) را یادآوری می کنم:
اَلْمُوْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَهً مِنَ اَلْکَعْبَهِ .
احترام مومن بیشتر از کعبه است.