نسخه چاپی
حسن بهشتیپور
کارشناس مسائل روسیه
بحث اصلی در مورد مرگ اصلیترین مخالف کرملین این است که او در زندان روسیه درگذشت که در دوران تحمل مدت حبس خود این اتفاق برای وی رخ داده است. مقامهای زندانی که ناولانی در آنجا دوران حبس خود را طی میکرد، اعلام کردند که وی بعد از پیادهروی احساس ناراحتی کرده و در نهایت تیم پزشکی زندان هم نتوانسته او را احیا کند. اینکه او چگونه فوت کرده یا اینکه بخواهیم مرگ او را نوعی قتل در نظر بگیریم، فعلاً در هالهای از ابهام است اما واقعیت این است که ناوالنی در زندان متعلق به دولت روسیه از دنیا رفت و همین موضوع موجب میشود که مسئولیت، متوجه مسکو باشد. توجه داشته باشید که این مدل زندانیها و محکومیتها ما را به یاد دوران استالین میاندازد ولی باید توجه کرد که از یک دهه گذشته تاکنون بسیاری از مخالفان پوتین حذف شدند که آخرین آنها یوگنی پریگوژین، فرمانده سابق گروه واگنر بود که به کودتا متهم شد و پرونده حذف او همچنان مفتوح اما سر به مُهر است. نکته این است که ناوالنی با هیچکدام از مخالفان سابق پوتین که حذف شدند شباهتی نداشت؛ چراکه او صرفاً یک وبلاگنویس بود و به عنوان یک ملیگرا انتقادهایی را علیه پوتین و سیاستهای کرملین مطرح کرده بود. او میتوانست در سفر به آلمان دیگر به کشورش باز نگردد و حتی در این راه شاهد بودیم که او را مسموم کردند ولی باز هم به روسیه بازگشت که این نشان از اهمیت کشورش برای وی داشت. اگر فرض را بر حذف وی بگذاریم باید گفت که ناوالنی اولین و آخرین مخالف پوتین نبوده که حذف شده است بلکه بدون شک این چرخه ادامه خواهد داشت. او اگر انسان محبوبی در میان مردم روسیه نبود، اما بدون شک یک شخصیت مشهور در جهان به عنوان یک مخالف ضد دولتی به شمار میرفت و بیشتر بر عنصر ملیگرایی و اصلاح امور و برقراری دموکراسی تاکید داشت. نکته بسیار مهم دیگر این است که مرگ ناوالنی در موقعیت فعلی روسیه به نفع پوتین نبوده است و اساساً زنده ماندن او هم برای کرملین یک تهدید قوی به حساب نمیآمد. لذا به نظرم مرگ او در مقطع فعلی نمیتواند به نفع حاکمیت روسیه باشد و به همین دلیل حتی ممکن است که او از سوی کرملین حذف نشده باشد؛ چراکه در شرایط کنونی مرگ وی واقعاً نفعی برای مسکو و پوتین نداشته و همین موضوع ابهامات موجود در این پرونده را دوچندان میکند. ناوالنی با دست خالی و تنها با یک وبلاگ توانست در میان انبوهی از رسانهها خود و گفتمانش را مطرح کند و از هیچ، به شهرت رسید و جوانان روسیه را به سمت خود جذب کرد و آنها هم از او حمایت کردند. بر همین اساس شوکی که از مرگ وی وارد میشود عموماً قشر جوانان روسیه را در بر خواهد گرفت ولی نمیتوان گفت که یک موج موثر و فراگیر علیه کرملین به راه میافتد که اگر خلاف این اتفاق رخ دهد باید تعجب کرد. ما در این میان مخالفت چهرهای مانند گری کاسپارف، شطرنجباز مشهور روسیه را به عنوان یک چهره مهم ملی و جهانی با پوتین مشاهده کردهایم و او حتی در این راه یک حزب رسمی علیه کرملین تاسیس کرد ولی باز هم به خروجی مطلوبش نرسید. به این دلیل است که میگویم احتمالاً اتفاق چندانی پس از مرگی ناوالنی در عرصه عمومی رخ نخواهد داد. حتی معتقدم که بعید است مرگ او بر انتخابات ریاست جمهوری روسیه که حدود یک ماه دیگر برگزار میشود تاثیر فراگیر داشته باشد. باید بگویم که همه چیز برای رئیسجمهور شدن پوتین به مدت شش سال دیگر مهیا است اما پرونده مرگ ناوالنی میتواند تاثیر منفی خود را بر فضای نخبگانی روسیه و به خصوص طیف جوانان بگذارد.