اروپا تا پنجشنبه وقت دارد که ایران را متقاعد به توقف گام سوم هستهای کند. این کلیدواژه مسئولان کشورمان در طول یک هفته گذشته و پس از مطرح شدن پیشنهاد فرانسه برای کاهش تنشها بوده است.
محمدرضا ستاری
اروپا تا پنجشنبه وقت دارد
که ایران را متقاعد به توقف گام سوم هستهای کند. این کلیدواژه مسئولان
کشورمان در طول یک هفته گذشته و پس از مطرح شدن پیشنهاد فرانسه برای کاهش
تنشها بوده است.
حالا یک روز مانده به ضربالاجل گام سوم هستهای
ایران، روز گذشته حسن روحانی در جلسه هیئت دولت با بیان اینکه هنوز توافق
نهایی میان ایران و اروپا به نتیجه نرسیده است، تصریح کرد که گام سوم از
سوی ایران برداشته میشود و جزئیات آن نیز به زودی اعلام خواهد شد.
تمامی
تلاشها ظرف هفتههای اخیر مربوط به ارائه بستهای به ایران جهت توقف گام
سوم هستهای بوده است. آن طور که از طریق محافل خبری اعلام میشود، گویا
اروپا به رهبری فرانسه قصد دارد با ارائه یک خط اعتباری 15 میلیارد دلاری و
نیز اخذ معافیت فروش نفت به دو کشور هند و چین، ایران را برای آمدن به پای
میز مذاکره متقاعد کند. گفته میشود ایران مصمم به ایجاد امکانی برای فروش
حداقل 700 هزار بشکه نفت در روز است و بارها نیز توسط مقامات عالیرتبه
خود تصریح کرده که مذاکرات جدیدی در مورد برجام انجام نخواهد داد و مسئله
موشکی نیز خط قرمز تهران محسوب میشود. حالا در چنین شرایطی با ورود ایران
به گام سوم هستهای که هنوز جزئیات آن مشخص نیست، تحلیل شرایط پیش روی
توافق هستهای و دورنمای تحولات در شرایطی بسیار متناقضی قرار میگیرد که
امکان تحلیل زوایای مختلف آن برای هر کارشناسی دشوار خواهد شد.
احتمال
دارد که گام سوم ایران مسئله عبور از غنیسازی 20 درصد باشد. در این شرایط
ممکن است که اروپا با فعال کردن مکانسیم ماشه، بار دیگر پرونده ایران را به
شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده و تحریمهای بینالمللی ذیل قعطنامهها
مجدداً باز گردند. در این وضعیت، به احتمال فراوان آمریکا، بازیگر اصلی
شورای امنیت خواهد بود و در نتیجه ممکن است توافق هستهای به طور کامل از
بین برود.
از سوی دیگر در حالی که ایران بارها اعلام کرده اقداماتش در
خصوص کاستن از تعهدات هستهای امکان بازگشت به عقب را داشته و منوط به
انجام تعهدات طرف مقابل است، ممکن است طی روزهای آینده با نهایی شدن توافق
میان ایران و اروپا، زمینههای بازگشت به برجام فراهم شده و فصل جدیدی در
این توافق بینالمللی گشوده شود. با این حال در چنین وضعیتی چند ابهام
اساسی وجود دارد. نخست اینکه اگر ایران تاکید دارد که اروپاییها ملزم به
رعایت 11 تعهد خود در برجام هستند، مسئله خط اعتباری 15 میلیارد دلاری و
نیز فروش نفت تا چه میزان این تعهدات را پوشش میدهد و از سوی دیگر چه
تضمینی وجود دارد که اروپا در قبال این تعهدات هم قادر به ایستادگی در
برابر آمریکا باشد؟ زیرا آنطور که مشخص است، اجرای این بسته پیشنهادی به
میزان زیادی به چراغ سبز آمریکا بستگی داشته و خود اروپاییها نیز در طول
یکسال و نیم گذشته نشان دادهاند که ابزار لازم جهت ایستادگی در برابر
ایالات متحده را ندارند.
در این رابطه برخی تحلیلگران معتقدند که در
طول مدت زمانی که آمریکا از برجام خارج شده، هیچگاه تحولات جاری به چنین
وضعیت نگرانکنندهای نرسیده و اروپاییها نیز این چنین تحت فشار از سوی
ایران قرار نگرفتهاند. لذا این استراتژی از سوی ایران باعث میشود که
اروپای تحت فشار، ناچار به تغییر محاسبات استراتژیک کاخ سفید شده و برای
نخستین بار در طول یکسال و نیم گذشته مجبور به پرداخت هزینه شوند.
اما
اگر در مقابل اروپا آنچنان که مشخص است در فرآیندهای کلان بینالمللی با
آمریکا همسویی داشته باشد، این امکان وجود دارد که ورود ایران به گام سوم
هستهای، آخرین روزنههای دیپلماسی را بسته و شرایط را کاملاً متغیر کند.
به همین دلیل با کنار هم قرار دادن تمامی احتمالات فوق به این نتیجه
میرسیم که اکنون توافق هستهای و تنشها میان ایران و غرب به مانند
مذاکرات هستهای که یکی از پیچیدهترین مناقشات بینالمللی محسوب میشد، به
یکی از پیچیدهترین معادلات خود در طول چهار سال گذشته وارد شده و تنها
روزها و هفتههای آتی مشخص خواهد کرد که از دل این تحولات پیچیده چه
برآیندی از دل فرآیند این به دست خواهد آمد.