کد خبر: ۱۲۰۸۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
مسئله اصلی در کشور ما بحث ارزش پول ملی نیست بلکه بحث تورم است. ارزش پول ملی یک متغیر معلول است و علت آن در تورم است. تورم هم معلول است و ریشه‌های آن به ناترازی‌ها برمی گردد؛ لذا سلسله عواملی به یکدیگر مرتبط هستند تا خود را در تضعیف پول ملی نشان دهند.


وحید شقاقی
اقتصاددان

مسئله اصلی در کشور ما بحث ارزش پول ملی نیست بلکه بحث تورم است. ارزش پول ملی یک متغیر معلول است و علت آن در تورم است. تورم هم معلول است و ریشه‌های آن به ناترازی‌ها برمی گردد؛ لذا سلسله عواملی به یکدیگر مرتبط هستند تا خود را در تضعیف پول ملی نشان دهند. در اقتصادی که ۶ سال پشت سر هم تورم‌های بالا رخ می‌دهد و میانگین آن بالای ۴۰ درصد است و ما از زمان اعلام آمار‌های تورم در ایران که به سال ۱۳۱۶ برمی گردد؛ هیچ دوره‌ای بیش از ۳ سال تورم بالا نداشته ایم. دوره اخیر در زمینه تورم بی سابقه است. البته دولت هم اصلاحاتی را آغاز کرده، اما به فرض اثربخشی این سیاست ها، همچنان این تورم ۴۰ درصد چند سال دیگر هم مهمان ایرانی‌ها خواهد بود. یعنی مردم ایران ۱۰ سال پشت سر هم با تورم‌های بالا زندگی کرده و ادامه خواهند داد. در حالیکه رشد حقوق و دستمزد طی ۶ سال گذشته به طور متوسط زیر ۲۰ درصد بوده است. به غیر از یکسال که برای کارگران رشد بالا در نظر گرفته شد، در باقی سال‌ها برای کارمندان و کارگران رشد حقوق و دستمزد زیر ۲۰ درصد بود. وقتی تورم اعداد بالایی را ثبت می‌کند، دارایی‌ها مثل خانه، خودرو، لوازم خانگی یا برخی اقلام بادوام که نرخ پایه بالایی دارند، فاصله شدیدی با دستمزد می‌گیرند. مثلا یک خانه ۵۰ متری در تهران حدود ۴ میلیارد تومان است، سال بعد که ۴۰ درصد به قیمت آن اضافه شود آن خانه ۵.۶ میلیارد می‌شود در حالیکه حقوق یک کارمند حدود ۱۵ میلیون تومان است و حتی ۵۰ درصد هم به آن اضافه شود حدود ۲۲ میلیون می‌شود و در یکسال ۸۴ میلیون تومان بیشتر کسب کرده، اما خانه ۱.۶ میلیارد گران شده است. در اقتصاد تورمی شکاف حقوق و دستمزد و تورم کاملا خود را نشان می‌دهد. تورم ۴۰ درصد سال ششم به مراتب شدت بیشتری از تورم سال اول دارد؛ وقتی سال اول تورم بالا می‌رود مردم یک پس اندازی دارند و با آن پس انداز شکاف حقوق و دستمزد را پوشش می‌دهند؛ در سال دوم زمین خود را می‌فروشند، اما وقتی دوره تورم به ۶ سال و ۱۰ سال رسید دیگر چیزی برای جبران وجود ندارد. تقریبا طبقات متوسط جامعه نیز درگیر آن می‌شود و مفاهیمی مثل تسهیلات بانکی و پاداش و افزایش حقوق بی معنی می‌شود. ما وقتی با دوستان خودمان صحبت می‌کنیم؛ بحث وام پیش می‌آید بی معنی است. ما که دیگر با وام هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم و نهایتا برخی از چاله‌های زندگی خود را از جمله تعمیر و به روز رسانی برخی از تجهیزات منزل پر کنیم. برای یک گروه کار‌های ساده این وام‌ها به درد می‌خورد. اقساط این وام‌ها نیز یک مکافات است. نتیجتا بی معنی شدن تسهیلات و افزایش حقوق ۵۰ درصدی در زمان تداوم تورم رخ می‌دهد. کالا‌های سرمایه‌ای مانند خودرو و خانه با تورم به شدت افزایش قیمت داده اند و در این شرایط دست یافتن به آن غیرممکن می‌شود.

نام:
ایمیل:
* نظر: