کد خبر: ۱۱۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت دو مفهوم پر‏کاربرد در بین رسانه‏ها و البته مسئولان کشور است. مفاهیمی که وجودشان در ساختارهای اقتصادی کشور در برهه‏‏هایی از تاریخ معاصر به کلی انکار می‏شد؛ امروز بسیار پرکاربرد شده است.

ژوبین صفاری

ژوبین صفاری- مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت دو مفهوم پر‏کاربرد در بین رسانه‏ها و البته مسئولان کشور است. مفاهیمی که وجودشان در ساختارهای اقتصادی کشور در برهه‏‏هایی از تاریخ معاصر به کلی انکار می‏شد؛ امروز بسیار پرکاربرد شده است. اما از پس این پرکاربردی این گونه مفاهیم چه نتیجه‏ای حاصل می‏شود؟ بی‏تردید اقدامات اخیر در مقابله با برخی مفاسد اقتصادی بالذات امر پسندیده‏ای است. اما اگر بخواهیم به مفهوم فساد و مقوله شفافیت در بستر جامعه‏شناختی بپردازیم، باید گفت که این دو مفهوم به نوعی در لایه‏های اجتماعی ما جا خوش کرده است. اگر مفهوم فساد را در رجحان منافع شخصی بر منافع سایرین تعریف کنیم باید گفت که بسیاری از رفتارها در جامعه ما و در هر سطحی در دایره فساد گنجانده می‏شود. این برتری منافع البته زمانی شکل فساد به خود می‏گیرد که نقصان منافع دیگران را به همراه داشته باشد. با این همه جامعه امروز ایران متاسفانه در همه سطوح اجتماعی خود دچار این معضل شده است. مصداق این گزاره را می‏توان در هر جمعی یافت، از کاسبی که برای تحویل جنس خود پول بیشتر از حقش دریافت می‏کند و یا کسی که برای ارائه خدمتی در برابر میزان معینی از دستمزد کم‏فروشی می‏کند تا کاندیدای انتخاباتی‏ای که نزدیک انتخابات با خریدن یک دستگاه بیمارستانی کارناوال راه می‏اندازد؛ در دایره فساد قرار می‏گیرند. اما این معضل فراگیر درست جایی رو به انحطاط می‏رود که از اتفاق مبارزه با آن تبدیل به یک شعار می‏شود. در واقع تبدیل شدن آن به شعار منجر به تهی‏شدن از معنای آن می‏‏شود. در این شرایط اگر مبارزه‏ای هم با آن صورت گیرد در افکار عمومی چندان قابل باور نیست. چنانکه این روند از زمان دولت نهم و دهم که با شعار فسادستیزی و البته تنها در بعد اقتصادی آن روی کار آمد و باز هم شاهد فساد اقتصادی گسترده بودیم، همچنان ادامه دارد و متاسفانه تبدیل به یک امر بی‏ارزش در معنا شده است. اما اینکه بخواهیم در این مورد مسئولان و یا مردم را مقصر بدانیم امری است که شاید در متعادل‏ترین حالت باید گفت که تقصیر بر گردن هر دو وجه ماجراست. حاکمیت به عنوان سیاستگذار در امور فرهنگی و آموزشی نتوانسته به نهی فساد و ترویج شفافیتی که خود از آن بی‏بهره است، مبادرت ورزد و از سوی دیگر مردم با پیروی از الگوی کلاه خودت را بگیر تا باد آن را نبرد، تنها به منفعت شخصی در روابط اجتماعی توجه کرده است. اما اینکه کدام یک باید ابتدا اصلاح شوند تا این امر به کل جامعه سرایت کند بحثی است که شاید ما را در دایره تکرار بیندازد. تنها می‏توان گفت هر فرد می‏تواند در جایگاهی که قرار دارد به عنوان یک امر اخلاقی از دایره فساد خارج شود. تکثیر این موضوع می‏تواند سطح فرهنگ عمومی در پرهیز از فساد را گسترش دهد. شکی نیست که سرشاخه‏های فساد در جامعه ایرانی ریشه در یک معضل فرهنگی و اخلاقی دارد که البته متغیرهای آن فراوان است. اما اگر روحیه توقع‏طلبی از بهبود شرایط را ابتدا در خود تقویت کنیم شاید روزی برسد که هیچ مسئولی خود را پشت لوث کردن شعار مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت پنهان نکند.
نام:
ایمیل:
* نظر: