مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت دو مفهوم پرکاربرد در بین رسانهها و البته مسئولان کشور است. مفاهیمی که وجودشان در ساختارهای اقتصادی کشور در برهههایی از تاریخ معاصر به کلی انکار میشد؛ امروز بسیار پرکاربرد شده است.
ژوبین صفاری
ژوبین صفاری- مبارزه با
فساد و ایجاد شفافیت دو مفهوم پرکاربرد در بین رسانهها و البته مسئولان
کشور است. مفاهیمی که وجودشان در ساختارهای اقتصادی کشور در برهههایی از
تاریخ معاصر به کلی انکار میشد؛ امروز بسیار پرکاربرد شده است. اما از پس
این پرکاربردی این گونه مفاهیم چه نتیجهای حاصل میشود؟ بیتردید اقدامات
اخیر در مقابله با برخی مفاسد اقتصادی بالذات امر پسندیدهای است. اما اگر
بخواهیم به مفهوم فساد و مقوله شفافیت در بستر جامعهشناختی بپردازیم، باید
گفت که این دو مفهوم به نوعی در لایههای اجتماعی ما جا خوش کرده است. اگر
مفهوم فساد را در رجحان منافع شخصی بر منافع سایرین تعریف کنیم باید گفت
که بسیاری از رفتارها در جامعه ما و در هر سطحی در دایره فساد گنجانده
میشود. این برتری منافع البته زمانی شکل فساد به خود میگیرد که نقصان
منافع دیگران را به همراه داشته باشد. با این همه جامعه امروز ایران
متاسفانه در همه سطوح اجتماعی خود دچار این معضل شده است. مصداق این گزاره
را میتوان در هر جمعی یافت، از کاسبی که برای تحویل جنس خود پول بیشتر از
حقش دریافت میکند و یا کسی که برای ارائه خدمتی در برابر میزان معینی از
دستمزد کمفروشی میکند تا کاندیدای انتخاباتیای که نزدیک انتخابات با
خریدن یک دستگاه بیمارستانی کارناوال راه میاندازد؛ در دایره فساد قرار
میگیرند. اما این معضل فراگیر درست جایی رو به انحطاط میرود که از اتفاق
مبارزه با آن تبدیل به یک شعار میشود. در واقع تبدیل شدن آن به شعار منجر
به تهیشدن از معنای آن میشود. در این شرایط اگر مبارزهای هم با آن صورت
گیرد در افکار عمومی چندان قابل باور نیست. چنانکه این روند از زمان دولت
نهم و دهم که با شعار فسادستیزی و البته تنها در بعد اقتصادی آن روی کار
آمد و باز هم شاهد فساد اقتصادی گسترده بودیم، همچنان ادامه دارد و
متاسفانه تبدیل به یک امر بیارزش در معنا شده است. اما اینکه بخواهیم در
این مورد مسئولان و یا مردم را مقصر بدانیم امری است که شاید در
متعادلترین حالت باید گفت که تقصیر بر گردن هر دو وجه ماجراست. حاکمیت به
عنوان سیاستگذار در امور فرهنگی و آموزشی نتوانسته به نهی فساد و ترویج
شفافیتی که خود از آن بیبهره است، مبادرت ورزد و از سوی دیگر مردم با
پیروی از الگوی کلاه خودت را بگیر تا باد آن را نبرد، تنها به منفعت شخصی
در روابط اجتماعی توجه کرده است. اما اینکه کدام یک باید ابتدا اصلاح شوند
تا این امر به کل جامعه سرایت کند بحثی است که شاید ما را در دایره تکرار
بیندازد. تنها میتوان گفت هر فرد میتواند در جایگاهی که قرار دارد به
عنوان یک امر اخلاقی از دایره فساد خارج شود. تکثیر این موضوع میتواند سطح
فرهنگ عمومی در پرهیز از فساد را گسترش دهد. شکی نیست که سرشاخههای فساد
در جامعه ایرانی ریشه در یک معضل فرهنگی و اخلاقی دارد که البته متغیرهای
آن فراوان است. اما اگر روحیه توقعطلبی از بهبود شرایط را ابتدا در خود
تقویت کنیم شاید روزی برسد که هیچ مسئولی خود را پشت لوث کردن شعار مبارزه
با فساد و ایجاد شفافیت پنهان نکند.