طبق مدارك و مستنداتي كه به دست «اعتماد» رسيده است، مشخص شده؛ در خردادماه جاري يك دختر نوجوان تهراني كه به خاطر شغل مادرش مجبور شده بود به شهرستان محلات برود از سوي سه سارق زورگير مورد آزار و اذيت قرار ميگيرد، اما با كمك افراد محلي این دختر نوجوان ۱۵ساله از دست سارقان فرار می کند.
توضيح «اعتماد»: طبق مدارك و مستنداتي كه به دست «اعتماد» رسيده است، مشخص شده؛ در خردادماه جاري يك دختر نوجوان تهراني كه به خاطر شغل مادرش مجبور شده بود به شهرستان محلات برود از سوي سه سارق زورگير مورد آزار و اذيت قرار ميگيرد، اما با كمك افراد محلي این دختر نوجوان ۱۵ساله از دست سارقان فرار می کند. در همين راستا در اداره آگاهي اين شهرستان پرونده تشكيل ميشود. «اعتماد» در مورد روند رسيدگي به اين پرونده با «حسين محمدي» رييس پليس آگاهي شهرستان محلات تماس ميگيرد، اما رييس پليس آگاهي اين شهرستان به «اعتماد» ميگويد كه از طريق تماس تلفني حاضر به پاسخگويي نيست. هرچند بر اساس شكايت شكات، تحقيقات مرجع انتظامي و اظهارات طرفين؛ دادسرا بزه انتسابي را محرز و مسلم دانسته است. حالا «اعتماد» اين گزارش را بر اساس صحبتهاي اين دختر نوجوان و مادر او تنظيم كرده است.
طبق بررسيهاي «اعتماد» از اخبار شهرستان محلات در خرداد ماه جاري، دو مورد آزار و اذيت جنسي براي دو زن و يك دختر نوجوان رخ داده است. «اعتماد» پيشتر در شماره 5527 طي گزارشي به موضوع آزار و اذيت جنسي دو زن توسط چند مرد در اين شهرستان اشاره كرده بود. تعرض به يك دختر نوجوان 15 ساله دومين موردي است كه در خردادماه امسال در شهرستان محلات از توابع استان مركزي به وقوع پيوسته...
اواسط خرداد ماه جاري، «تبسم»؛ دختري ۱۵ ساله براي ثبت نام در آموزشگاه زبان در شهرستان محلات در حال گذر از خيابان بوده كه ناگهان در كوچهاي خلوت يكي از سارقان موهاي بلند او را از پشت سر ميكشد تا بتواند گوشي او را سرقت كند. تبسم در همين حين از دادن گوشياش ممانعت ميكند و سارقان او را مورد ضرب و شتم قرار ميدهند. همچنين با چاقو قسمتي از گردن او را زخمي ميكنند. سپس او را با زور سوار موتورشان ميكنند تا با خود به گوشه، كناري ببرند و مورد آزار و اذيت قرار دهند كه برخي افراد محلي متوجه ماجرا ميشوند و به كمك اين دختر نوجوان ميآيند. تبسم پس از اين حادثه با تجويز پزشك سه روز در خانه بستري و تحت نظر قرار ميگيرد.
چند ماه پيش مادر تبسم براي گذراندن طرحش از تهران به بيمارستاني در شهرستان محلات منتقل ميشود. بنابراين مجبور ميشوند مدتي را آنجا سر كنند. روز حادثه اين دختر جوان در يكي از كوچههاي اين شهرستان از سوي سه سارق مورد سرقت، زورگيري و آزار و اذيت واقع ميشود. اين دختر نوجوان كه تازگي كمي وضعيت روحياش بهتر شده در مورد روز حادثه به «اعتماد» ميگويد: «ظهر آن روز قرار بود با يكي از دوستانم براي ثبتنام به آموزشگاه زبان برويم. موقع برگشت و اواسط راه براي اينكه زودتر به مقصد برسم، مجبور شدم از داخل يك كوچه خلوت عبور كنم. در ميان اين كوچه يك موتوسيكلت از پشت سرم آمد و يك دفعه يكي از سرنشينان آن موهايم را كشيد. موهاي من خيلي بلند است. ترسيده بودم. سريع برگشتم، ببينم چه كسي است كه ناگهان آنها مرا به گوشهاي هل دادند و گوشيام را گرفتند. نميخواستم گوشي را به آنها بدهم، اما يكي از متهمان چاقو زير گلويم گذاشت و مرا تهديد كرد و هر سه متهمان شروع به ضرب و شتم من كردند. بعد هم مرا به زور سوار موتورشان كردند تا با خود ببرند. در حين رفتن وسط راه...»
تبسم از ادامه صحبت درباره تعرضي كه به او شده خودداري ميكند، اما مادر تبسم در ادامه توضيح ميدهد كه دخترش تازه وارد 15 سالگي شده است. او به «اعتماد» ميگويد: «آن روز «ع.ع»، «ن.ع» و «و.ش» دخترم را داخل كوچه ميبينند. تبسم موهاي خيلي بلندي دارد. يكي از آنها از پشت سر موهاي دخترم را ميكشد. بعد متهمان گوشي تبسم را از دستش ميگيرند و «و.ش» چاقو زير گلوي دخترم ميگذارد و دو متهم ديگر تبسم را به قصد كشت مورد ضرب و شتم قرار ميدهند. در اين حين كه دخترم مورد آزار و اذيت از سوي اين متهمان بوده يك خانواده از سر و صداي تبسم متوجه ماجرا ميشوند و به سمت متهمان چيزهايي پرتاب ميكنند كه آنها تبسم را رها كنند. وقتي متهمان متوجه ميشوند اهالي كوچه از پنجره شاهد اين ماجرا هستند موهاي دخترم را دور دستشان ميپيچند و او را به زور سوار موتورشان ميكنند. تبسم مابين دو نفر از متهمان مينشيند و آنها به راه ميافتند. در بين راه دخترم به قدري تقلا ميكند كه از روي موتور ميافتد. در همين لحظه «ع.ع» و «و.ش» به سمت دخترم ميآيند و او را مورد تعرض قرار ميدهند. به خاطر جيغ و دادهايي كه دخترم سر ميدهد، اهالي جمع ميشوند و متهمان فرار ميكنند. چند نفر از اهالي هم دنبال متهمان ميدوند، ولي متاسفانه آنها فرار ميكنند.»
شما چگونه متوجه اين اتفاق شديد؟
دخترم قرار بود بعد از ثبتنام كلاس زبانش به سمت بيمارستاني كه محل كارم است، بيايد. در اين بين چند بار با دخترم تماس گرفتم. او جواب نميداد و رد تماس ميشد. نگران بودم از محل كارم خارج شدم و به سمت مسيري رفتم كه ميدانستم قرار است به بيمارستان بيايد. وقتي به ميدان نماز رسيدم، ديدم دخترم با چهرهاي خونين مقابل مغازه ميوهفروشي روي زمين افتاده است.
همان موقع به پليس اطلاع داديد؟ متهمان چه زماني دستگير شدند؟
بله. سريع با اداره آگاهي تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. ماموران دوربينهاي مداربسته را چك كردند و حدود ساعت 4 صبح «ن.ع» يكي از متهمان دستگير شد. گوشي دخترم از داخل جيب اين متهم كشف شد. فرداي روز حادثه هم «ع.ع» يكي ديگر از متهمان دستگير شد. فقط «و.ش» دستگير نشد. متهمان در اعترافاتشان گفتند؛ موتوري كه روز حادثه سوارش بودند، دزدي بوده است. بعد از مدتي اين دو متهم با قيد وثيقه آزاد شدند، اما «و.ش» حكم جلبش صادر شده است.
قبل از اين اتفاق متهمان سابقه سرقت يا جرم ديگري داشتند؟
در مورد «ع.ع» يكي از متهمان شنيديم كه برادرش چندين سال پيش در يكي از رودخانههاي اطراف اين شهرستان به يك كودك 11 ساله تعرض كرده است، او هم بعد از مدتي با قيد وثيقه آزاد ميشود اما ما قصد نداريم رضايت بدهيم. چون دخترم صرفا خسارت مالي متحمل نشده و خسارت جاني و آسيب روحي - رواني به او وارد شده است.
پس از اين اتفاق دخترتان از نظر روحي- رواني در چه وضعيتي بود؟
دخترم بلافاصله پس از اين حادثه با تجويز پزشك سه روز كامل در خانه بستري شد. بهطوري كه مرتب خواب بود. چون وقتي بيدار ميشد خودش را سرزنش ميكرد و دندانهايش را به هم فشار ميداد. بعد از سه روز دخترم را به ويلاي خواهرم در شمال كشور فرستادم. تبسم وقتي از سفر برگشت كمي روحيهاش بهتر شد. چند روز پس از حادثهاي كه براي دخترم اتفاق افتاد در همين شهر خبر پيچيد كه دو زن از سوي چند مرد مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفتند.
ماجراي آزار و اذيت جنسي چند مرد به دو زن چه بود؟
اواخر خردادماه جاري، دو، سه نفر از اهالي شهرستان محلات به «اعتماد» خبر دادند كه دو زن از سوي چند مرد مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفتند. خبر تا حدي افراد محلي را تحتتاثير قرار داده بود كه برخي اهالي محلات قصد داشتند مقابل فرمانداري اين شهرستان تجمع اعتراضي برگزار كنند. بررسيهاي «اعتماد» در خصوص روايتهاي پيرامون اين خبر نشان ميداد كه شب حادثه هنگامي كه دو زن در اطراف شهرستان با خودروي سواريشان در حال گذر بودند يك مرد به بهانهاي باعث توقف خودروي اين دو زن ميشود و ناگهان چند مرد ديگر از راه ميرسند و آنها را به سمت كارخانههاي سنگ در جاده ارقده ميبرند و اين دو زن را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميدهند.
حتي در روايتي مربوط به اين خبر شنيده شده كه متهمان قصد سوزاندن دو زن را داشتند كه با ديدن خودروي گشت پليس فرار ميكنند. فرار متهمان از صحنه جرم باعث ميشود آزارديدگان خود را به بيمارستان امام خميني اين شهرستان برسانند. به گفته چند فرد محلي شرايط روحي يكي از اين زنان به قدري وخيم بود كه در بيمارستان عنوان ميكرد؛ تمايلي به زنده ماندن ندارد. پس از اين حادثه يكي از خبرگزاريهاي محلي شهرستان محلات به نقل از فرمانده انتظامي اين شهرستان نوشت كه پس از دريافت گزارشي مبني بر آزار و اذيت دو خانم، پيگيري موضوع به صورت ويژه در دستور كار قرار گرفت و متهمان شناسايي و دستگير شدند. سه متهم دستگير شده به جرم خود اعتراف كردند.