نسخه چاپی
احمدرضا مسعودی
روزنامه نگار
صاحبان درآمد ثابت در ایران به یقین اولین قربانی موجهای سهمگین تورمی محسوب میشوند چنانکه هرساله درصدی ثابت به حقوق آنها اضافه میشود اما هنوز یکماهی از سال جدید نگذشته،افزایش شدید قیمت کالاها و خدمات،این دست حقوق بگیران را با روی تازه و کریح فقر و از دست رفتن قدرت خرید مواجه میکند.صاحبان درآمد ثابت در ایران به یقین اولین قربانی موجهای سهمگین تورمی محسوب میشوند چنانکه هرساله درصدی ثابت به حقوق آنها اضافه میشود اما هنوز یکماهی از سال جدید نگذشته،افزایش شدید قیمت کالاها و خدمات،این دست حقوق بگیران را با روی تازه و کریح فقر و از دست رفتن قدرت خرید مواجه میکند. نوسانات شدید اقتصادی که در قالب از بین رفتن ارزش پول ملی نمایان است باعث شده بسیاری از حقوق بگیران و کارمندان به ناچار تلاش کنند از نردبانی که تنها مقصدش فقر است به پایین پرتاب نشوند.در همین راه،این روزها صدها شناسه رنگارنگ در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام و تلگرام تلاش میکنند نسخههای مختلفی برای سرمایهگذاری به صاحبان درآمد ثابت تجویز کنند و طبیعتا کاربران فضای مجازی حتی از روی کنجکاوی تلاش میکنند بهرهای از سیگنالهای کذایی ببرند تا ارزش پول خود را حفظ کنند.بایستی اذعان کرد شاید پناه بردن به فعالیتهای غیرمولد اقتصادی تنها گزینه بخش بزرگی از حقوق بگیران است اما نمیتوان از این مسئله چشم پوشی کرد حتی همین نوع سرمایهگذاری هم میتواند بر اثر دریافت اطلاعات غلط در مدت کوتاهی تمام دارایی یک فرد را بر باد دهد. برای که فردی قصد داشته باشد اطلاعات اقتصادی خاصی را در اختیار دیگران بگذارد و باصطلاح مشاوره بدهد هیچ منعی وجود ندارد،برای مثال همه افراد در هنگام خرید خودرو یا ملک به افراد باتجریه مراجعه میکنند اما شوربختانه گشت کوتاهی در صفحات رنگارنگ «اساتید بورسی» و «کارشناسان اقتصادی» در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اکثریت مطلق این افراد اصولا هیچگونه صلاحیتی برای مشاوره دادن و تصمیمگیری درباره دسترنج سرمایهگذاران ندارند.برای نمونه یکی از افرادی که مدعای تشخیص خوب و بد اقتصاد را دارد با تحصیلات مهندسی مکانیک بابت هر ساعت مشاوره میلیونها تومان وجه دریافت میکند که مشخص نیست بر مبنای کدام قانون و معیار چنین فرآیندی طی میشود؟ کدام مرجع میتواند ناظر بر کسب و کار اینترنتی چنین کارشناس جعلی صحت سنجی انجام دهد؟ دیگر کارشناسنمای اقتصادی،حتی یک روز هم درس اقتصاد نخوانده اما با تبلیغات خوش آب و رنگ که عمدتا از داخل خودرو سانروفدار! و یا باشگاه اسبسواری با پوشش عینک دودی انجام میشود تلاش دارد خود را فرد متمول و قابل اعتمادی معرفی کند!مشخص هم نیست اگر این شخص ثروت کلانی دارد و خود همانند نوسترآداموس در قامت یک پیشگو آینده همه اتفاقات اقتصادی را میداند چرا با وعدههای موهوم بدنبال یکصدهزارتومان مشتری است تا به او «رویا» بفروشد؟ از طرفی،به طور مرتب و روزانه مراجعه به صفحات چنین افرادی نشان میدهد عمده سیگنالدهی آنها برای سرمایهگذاری در بازارهای دارایی نظیر ارز،طلا،خودرو و مسکن است که همین موضوع هم عملا فرهنگ دلالی را در کشور ریشهدار و ماندگارتر خواهد کرد بعلاوه انتظارات تورمی جامعه با نظرات هراس برانگیز این افراد همچنان افزایشی باقی میماند و سیاستگذار محترم در رسیدن به اهداف شکست خواهد خورد. طبیعتا افرادی که با ساختن حسابهای مختلف در پلتفرمهای اینترنتی و جذب مخاطبان چندهزارنفری اقدام به تحلیل دادههای اقتصادی میکنند و در قبال آن به شکل سازمان یافته وجه دریافت میکنند باید دارای تحصیلات مرتبط و سواد اقتصادی باشند.تاسفآور است که علم اقتصاد در کشورمان به چنان ورطه هولناکی افتاده است که کمتر نهاد ناظر و مسئولی به این باور رسیده است که تنها اقتصاددانان و اقتصادخوانده ها میتوانند نسبت به تحلیل و مشاوره اقدام کنند.البته لازم به تذکر است حتی همین افراد صاحب صلاحیت و کارآزموده هم باید از فیلترهای متعددی عبور کنند و در چارچوب قانونی فعالیت کنند، نظیر آنچه در بازار سرمایه میگذرد و تنها افرادی که از طرف سازمان بورس تائید شده اند میتوانند اقدام به تحلیل بازار کنند. به هر ترتیب،انتظار میرود مسئولان بخش فضای مجازی در قوه قضائیه و دستگاههای مسئول دولتی چارهای برای برخورد با «پکیجفروشان» اینستاگرامی پیدا کنند چرا که همین حالا هم بسیاری از مشتریان شکست خورده و مالباخته که براساس دادههای نامعتبر اقدام به خرید یا فروش کرده اند حتی نمیتوانند شکایت خود را نزد کسی ببرند و تنها باید شاهد آن باشند که با کوچکترین اعتراضی نسبت به چرایی مشاوره غلط،از سوی کارشناسنمای اینترنتی بلاک می شوند!