کد خبر: ۱۰۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
داستان شورش چندساعته «واگنر» در روسیه و نوع واکنش رسانه‌ها و حساب‌های کاربری فارسی‌زبان به آن باز هم یک داستان قدیمی، و، اما تلخ، را به ذهن‌ها متبادر کرد؛ غربگرایی افراطی برخی فارسی‌زبانان!



داستان شورش چندساعته «واگنر» در روسیه و نوع واکنش رسانه‌ها و حساب‌های کاربری فارسی‌زبان به آن باز هم یک داستان قدیمی، و، اما تلخ، را به ذهن‌ها متبادر کرد؛ غربگرایی افراطی برخی فارسی‌زبانان!
غربگرایی در دنیا چیز عجیب و جدیدی نیست، اما گاه مشاهده می‌شود در برخی کشور‌های غیرغربی سنخی از نوع افراطی آن مشاهده می‌شود که در خود غرب هم مشابه آن یافت نمی‌شود. اینجاست که عبارت «کاتولیک‌تر از پاپ» در خصوص برخی سخنوران، اهل رسانه و به‌اصطلاح روشنفکران وطنی معنا می‌یابد، با این تفاوت که واتیکانشان، واشنگتن و لندن و پاریس است و هرچه که در کره خاکی به دور مدار غرب می‌چرخد!
غربگرایان وطنی فقط به غرب گرایش و تمایل فکری ندارند، بلکه بخشی از آن‌ها شیفته و دلباخته و حتی مجنون غرب‌اند و آنچنان‌که وحشی بافقی گفته «اگر در دیده مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی». اینان نیز به‌جز جمال لیلی‌شان و البته ضعف و نقصان دشمنان لیلی چیزی نمی‌بینند. منتقدان خود را با صفت «ایدئولوژی‌زده» تخطئه می‌کنند، اما از هر فرد ایدئولوژیکی تعصب بیشتری نسبت به قبله آمالشان دارند. چشم دیدن هیچ نقطه‌ضعفی را در ینگه‌دنیا ندارند و اگر هم یک رسانه یا سخنوری (حتی غیرحکومتی) در داخل گوشه‌ای از لختی پادشاه غرب را به پیش چشمشان آورد، فوراً به او پرخاش می‌کنند که مگر خودمان در کشور مشکل نداریم که این‌ها را یادآور می‌شوید. در واقع نمی‌خواهند و مایل نیستند کسی نازیبایی لیلی‌شان را – ولو به‌اندازه یک خال گوشتی- بازگو کند.
در ذهنشان افسانه شکست‌ناپذیری غرب جا خوش کرده و نمی‌توانند باور کنند که در جایی از کره خاکی قدرت‌های غربی نتوانند به اهدافشان برسند یا قدرت‌های غیرغربی گوی سبقت را بتوانند از آن‌ها بربایند. دشمنان غرب، دشمنشان است و آرزوی ناکامی آن‌ها را دارند و شاید دلیل اصلی ذوق‌زدگی این‌ها در ساعات اولیه شورش روسیه همین بود و در پی آن بودند که آرزوی خود را به جای تحلیل بنشانند و لحظه‌به‌لحظه و به‌گونه‌ای مبالغه‌آمیز از پیش‌روی خیالی به سوی مسکو خبر می‌دادند. در جهان‌بینی‌شان وابستگی فکری به یک قدرت مادی پیش‌فرض است و غرب‌پرستی چنان در باورشان عمیق شده که گمان می‌برند همگان لابد قبله‌ای مادی، چون خودشان دارند که در برابر آن خضوع و خشوع کنند و منتقدان خود را - بدون دلیل و سند- به وابستگی به قدرت‌های غیرغربی متهم می‌کنند. همین‌ها که باوری به استقلال فکری و سیاسی ندارند، شعار اصیل انقلاب یعنی «نه شرقی و نه غربی» را به رخ می‌کشند و به روی خود نمی‌آورند که منظور از شرقی در این شعار بلوک شرق در جهان دوقطبی است نه جهان امروز در آستانه نظم غیرمتمرکز و اساساً هم شیفتگان غرب را چه به شعار نه شرقی نه غربی؟


برخی فکر می‌کنند که غربگرایی افراطی نوعی واکنش متقابل به انقلاب اسلامی و در واقع کنشی اعتراضی و لجاجت‌آمیز است، اما این تصور ناشی از مطالعه نکردن تاریخ است. پیدایش غربگرایی افراطی در ایران ربطی به تحولات انقلاب اسلامی ندارد و سابقه‌ای به درازای تاریخ مواجهه ایرانیان با غرب دارد. از آن جمله معروف روشنفکر وطنی که می‌خواست از فرق سر تا نوک پا را غربی کند که بگذریم هم اگر نخستین سفرنامه‌های فارسی‌زبانان را به غرب بخوانید، از والگی و شیدایی زائدالوصف در برابر جلوه‌های ظاهری غرب و ندیدن نیمه‌های تاریک آن پیداست که با داستانی یک‌صدوپنجاه ساله طرفیم.
مگر نه این است که جلال پیکر شیخ فضل‌الله بر دار را نماد «استیلای غربزدگی پس از دویست سال بر بام سرای این مملکت» می‌داند؟ امام راحل که فتح‌الفتوح تاریخ معاصر را رقم زد و به سلطه بیگانگان بر ایران پایان داد چه زیبا پیش‌بینی کرد که هرچند از شر پهلوی‌ها خلاص شدیم، اما از شر تربیت‌یافتگان بیگانه خلاص نمی‌شویم، چراکه «اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگانی می‌باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی‌شوند»؛ و هزار افسوس که سرسپردگان غرب، امروز پیروان انقلاب‌اسلامی را سرسپرده می‌خوانند!
غربگرایی افراطی را فعلاً پایانی نیست، اما غروب غرب را حتی برخی از روشنفکران و خردمندان مستقل غربی هم اذعان دارند. حتی برخی سیاستمداران غربی هم تلویحاً از آن سخن گفته‌اند. هرچند می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر روزی مثلاً رئیس‌جمهور امریکا هم صراحتاً افول و زوال غرب را فریاد زد، این غرب‌پرستان انکار کنند، بسان آن مجلس ختمی که سخنران گفت مرحوم وصیت کرده که در عزای من لباس سیاه نپوشید، ناگهان کاسه‌ای داغ‌تر از آش فریاد زد که مرحوم غلط کرد ما به احترامش سیاه می‌پوشیم!
نام:
ایمیل:
* نظر: