کد خبر: ۱۰۳۵۲
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی تحقیقی درباره جنگ اوکراین تاکید کرد چین ضمن رصد و بازخوانی تجارب جنگ اوکراین، از آنها برای جنگ محتمل با آمریکا بر سر تایوان استفاده می‌کند. تحلیلگر روزنامه نیویورک تایمز پس از تمرکز روی تحلیل مطبوعات و مراکز پژوهشی چین درباره جنگ اوکراین نوشت: هزاران مایل دورتر از مراکزی که روسیه در اوکراین بمباران می‌کند

 





روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی تحقیقی درباره جنگ اوکراین تاکید کرد چین ضمن رصد و بازخوانی تجارب جنگ اوکراین، از آنها برای جنگ محتمل با آمریکا بر سر تایوان استفاده می‌کند.
تحلیلگر روزنامه نیویورک تایمز پس از تمرکز روی تحلیل مطبوعات و مراکز پژوهشی چین درباره جنگ اوکراین نوشت: هزاران مایل دورتر از مراکزی که روسیه در اوکراین بمباران می‌کند، چین در حال مطالعه جنگ است. در یک مبارزه‌ غیرمستقیم بین دو ابرقدرت در سوی دیگر جهان، پکن منبعی از درس‌های ارزشمند درباره سلاح‌ها، قدرت سربازان، اطلاعات و بازدارندگی می‌بیند که می‌تواند به این کشور کمک کند تا برای جنگ‌های احتمالی خودش آماده شود.
به‌ویژه، تحلیلگران نظامی چین، مبارزه برای نوآوری‌ها و تاکتیک‌هایی را که می‌تواند به درگیری احتمالی بر سر تایوان (دموکراسی جزیره‌ای که پکن می‌خواهد در خود ادغام کند و ایالات‌متحده هم گهگاه متعهد به دفاع از آن شده است) کمک کند موشکافی کرده‌اند. چینی‌ها می‌گویند که جنگ یک «آزمونگاه» است که به چین فرصت می‌دهد تا از موفقیت‌ها و شکست‌های هر دو طرف درس بگیرد.

نیویورک‌تایمز نزدیک به ۱۰۰مقاله‌ تحقیقاتی چینی و مقالات رسانه‌ای را که ارزیابی‌هایی از جنگ توسط تحلیلگران نظامی و بخش تسلیحات چین ارائه می‌کنند، بررسی کرد، از جمله:

- با توجه به توسعه‌ موشک‌های مافوق صوت چین که می‌توانند در پرواز بسیار قابل مانور باشند، آنها نحوه استفاده روسیه از این سلاح‌ها را برای انهدام یک پناهگاه مهمات، یک انبار سوخت و سایر اهداف مورد تجزیه‌وتحلیل قرار داده‌اند.
- آنها بررسی کرده‌اند که چگونه سربازان اوکراینی از ارتباطات ماهواره‌ای استارلینک برای هماهنگ کردن حملات و دور زدن تلاش‌های روسیه برای بستن ارتباطات آنها استفاده می‌کنند و هشدار داده‌اند که چین باید سریعا یک سیستم ماهواره‌ای مشابه در مدار پایین ایجاد کند و راه‌هایی برای زمین‌گیر کردن رقبا ابداع کند.
- آنها استدلال کرده‌اند که ولادیمیر پوتین، با به صدا درآوردن سلاح‌های هسته‌ای، قدرت‌های غربی را از مداخله‌ مستقیم در اوکراین باز داشت؛ دیدگاهی که می‌تواند توسعه برنامه تسلیحات هسته‌ای چین را تشویق کند.
کارشناسان خارجی که ارتش آزادی‌بخش خلق را مطالعه می‌کنند، می‌گویند: در نهایت، مطالعات اخیر ممکن است این باور چین را تقویت کند که می‌تواند در یک درگیری احتمالی پیروز شود. بودجه‌ نظامی رسمی ۲۲۵میلیارد دلاری چین تقریبا سه برابر روسیه است و ظرفیت عظیم تولیدی و فناوری چین به این معنی است که می‌تواند پهپادهای پیشرفته و سایر سلاح‌هایی را که نیروهای روسی فاقد آن هستند، تولید کند.
جنگ در اوکراین به‌ویژه برای چین مهم است؛ زیرا شامل یک رقابت غیرمستقیم است که روسیه- شریک نزدیک پکن- در برابر ایالات ‌متحده و متحدانش که از نیروهای اوکراینی حمایت می‌کنند، قرار می‌گیرد.
«لایل جی.گلدشتاین»، کارشناس «اولویت‌های دفاعی» که یک اندیشکده در واشنگتن است در حال مطالعه ارزیابی‌های چین از جنگ است، می‌گوید: «چین به این جنگ نزدیک است؛ به‌گونه‌ای‌که درباره جنگ‌های عراق یا حتی افغانستان صدق نمی‌کرد. جنگ در اوکراین باعث شده آنها خود را جای روسیه و کم‌وبیش در جنگ با آمریکا ببینند.» برخی از کارشناسان چینی گفته‌اند که مشکلات روسیه برای به خدمت گرفتن نیروهای کافی پیاده‌نظام نشان می‌دهد که چین باید نیروهای زمینی خود را قوی و بزرگ نگه دارد، حتی اگر نیروهای دریایی و هوایی را گسترش دهد.
تحلیلگران چینی از نیروهای ارتش آزادی‌بخش خلق می‌خواهند تا نحوه‌ استفاده بهتر از هواپیماهای بدون سرنشین، ارتباطات و ماهواره‌ها را در جنگ بیاموزند. تحلیلگران نظامی چین بر تجهیزات و اطلاعاتی که کشورهای ناتو برای کمک به مبارزه با نیروهای روسیه در اختیار اوکراین قرار داده‌اند، تمرکز کرده‌اند. ماشین نابودی اسرائیل به دست نتانیاهو روشن شده است
ماشین خودنابودگری اسرائیل، در سرزمین‌های اشغالی به کار افتاده است.
نشریه «عربی 21»که از لندن به‌روز‌رسانی می‌شود، نوشت: ممکن است زنگ‌های هشدار، دیرهنگام به صدا در آیند. سرعت تحولات در داخل اسرائیل و اقدام دولت فاشیستی بنیامین نتانیاهو به کودتا علیه دستگاه قضایی، ما را به یاد سخنان نخست‌وزیر اسبق آریل شارون در سال 2005 می‌اندازد که گفت «باقی ماندن در حزب لیکود به معنای تلف کردن زمان در اختلافات سیاسی به جای تلاش به نفع اسرائیل است». اکنون نیز سخنان مشابهی شنیده می‌شود از جمله از زبان عمیرام لوین نایب‌رئیس‌سابق موساد که معتقد است نتانیاهو کنترل اوضاع را از دست داده و به سمت دیکتاتوری در اسرائیل پیش می‌رود. 
اوضاع در اسرائیل هر لحظه ممکن است از دست خارج شود. در شرایطی که بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری از اعتصاب گسترده خبر داده است که اسرائیل را واقعا فلج خواهد کرد، مقامات پلیس اسرائیل نیز اعلام کردند نیروهای پلیس نمی‌توانند معترضان در خیابان‌ها را کنترل کنند. 
سردرگمی در اسرائیل، اختلافات داخلی را به شکلی بی‌سابقه تشدید کرده است و ممکن است اسرائیل را به سمت جنگ داخلی پیش ببرد. اکنون دو دستگی بین احزاب لیبرال و احزاب دینی متعصب وجود دارد و شکاف عمیقی بین یهودیان غربی (اشکنازی) و یهودیان شرقی (سفاردیم) ایجاد شده است. بنابراین تصادفی نیست که یکصد مورخ اسرائیل، نتانیاهو را خطری برای موجودیت اسرائیل توصیف کرده‌اند. 
جناح راست افراطی از خواست‌هایش دست نخواهد کشید بنابراین می‌توان گفت اسرائیل عملا ماشین «خودنابودگر» را به کار‌انداخته است. این چیزی است که رئیس‌سابق سازمان موساد درباره آن هشدار داد و گفت: «اسرائیل تصمیم گرفته است ماشین خودنابودگر را به کار ‌اندازد». 
اسرائیل که در تاریخ خود وارد جنگ‌های پیاپی با عرب‌ها و فلسطینی‌ها شده است، اکنون با خودش می‌جنگد و راستگرایان تندرو، هیزم بر آتش این جنگ داخلی می‌ریزند. ممکن است به زودی صدای بلندی بشنویم که می‌گوید: «اسرائیل را از دست اسرائیل نجات دهید»! هادسون: توافق ایران و عربستان نشانه گیجی و انفعال آمریکاست
اندیشکده آمریکایی‌ هادسون می‌گوید توافق اخیر عربستان با ایران، نشان‌دهنده ظهور چین به‌عنوان یک بازیگر استراتژیک در منطقه‌ای است که از خلأ قدرت ناشی از سیاست عمیقا گیج‌کننده آمریکا در تحقیر متحدان دیرینه رنج می‌برد
محمد خالد الیحیی از سردبیران سابق شبکه العربیه، در تحلیلی که از سوی ‌اندیشکده ‌هادسون منتشر شده، نوشت: روابط حسنه میان ایران و عربستان با میانجی‌گری چین اعلام شد خبر بد آن است که ذی‌نفع اصلی سیاست ایالات متحده، چینی‌ها هستند.چین از نزدیکی کنونی ایران و عربستان حمایت می‌کند تا از خلأ استراتژیک ایجاد شده ناشی از تمایل بار‌ها اعلام شده آمریکا برای کاهش نقش خود در منطقه استفاده کند. چین به عنوان کشوری که خود را یک قدرت بزرگ رقیب ایالات متحده می‌داند مشتاق است در غیاب حضور فعال آمریکا بتواند جریان نفت را تضمین کند. شانس میانجی‌گری برای حصول توافق و معامله بین قدرت‌های پیشرو در منطقه، یک گام بزرگ در نفوذ و اعتباری برای پکن با پرداخت هزینه‌ای نزدیک به صفر است.
پکن مشتاقانه به دنبال نقش جدید خود به عنوان یک دلال قدرت منطقه‌ای است. اخبار مربوط به توافق عربستان و ایران پس از سفر رسمی «شی جین پینگ»
رئیس‌جمهور چین به پادشاهی سعودی در ماه دسامبر از نزدیک دنبال شد. هدف شی از آن سفر آغاز روند جانشینی چین به جای آمریکا به عنوان شریک اصلی امنیتی و تجاری ریاض بود. چینی‌ها با میانجی‌گری برای برقراری روابط با ایران موفق شده‌اند ارزش بالقوه خود را در این نقش نشان دهند.
این به بدان معناست که هم‌اکنون چین شریک حاضر است. در حالی که به نظر می‌رسد ایالات متحده دور شدن از منطقه را ترجیح می‌دهد و ظاهرا روی تهدید چین تمرکز کرده، چینی‌ها برای رقابت با ایالات متحده و حفظ منافع خود به سمت منطقه چرخش می‌کنند.
علی‌رغم آن که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر می‌رسید منطقه با هیچ جایگزینی برای رهبری ایالات متحده باقی گذاشته شده، چین اکنون به یک رقیب قدرت بزرگ برای ایالات متحده به خصوص در عرصه تجارت تبدیل شده است. تولید ناخالص داخلی چین در یک دهه گذشته افزایشی تقریبا دو برابری داشته و به بیش از ۳۰ تریلیون دلار رسیده و آن کشور را به یکی از بزرگ‌ترین، سریع‌ترین و جذاب‌ترین بازار‌های جهان تبدیل
کرده است.
با رشد بازار‌های داخلی چین تجارت آن کشور با خلیج‌فارس نیز رشد کرده است. در سال ۲۰۲۱ میلادی واردات چین از عربستان سعودی بالغ بر
۵۷ میلیارد دلار بود در حالی که امروز چین ۱۸ درصد از نیاز خود به نفت خام را از پادشاهی سعودی تامین می‌کند
در همین حال، روابط تجاری چین با ایران برای اقتصاد آن کشور اهمیت بیشتری دارد. چین نفت ایران را می‌خرد و در ایران سرمایه‌گذاری می‌کند، زیرا آن کشور با تحریم‌های آمریکا مواجه است. تجارت چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران، منبع اصلی ورود ارز خارجی به آن کشور است.
ایالات متحده شریک امنیتی‌ای است که حاکمان سعودی می‌شناسند و به آن اعتماد دارند. تمام سیستم‌های عربستان سعودی آمریکایی هستند. در اغلب موارد به ویژه در مورد سلاح‌های پیشرفته و سیستم‌های صنعتی بزرگ تجهیزات ایالات متحده هم چنان برتر از تجهیزات چینی هستند.
توافق اخیر نشانه‌ای از چرخش عربستان به سمت چین یا جایگزینی آن کشور با آمریکا به عنوان یک شریک استراتژیک نیست بلکه نشان دهنده ظهور چین به‌عنوان یک بازیگر استراتژیک در منطقه‌ای است که از خلأ قدرت ناشی از سیاست عمیقا گیج‌کننده آمریکا در تحقیر متحدان دیرینه رنج می‌برد سیاستی که از دوره اوباما آغاز شد.
علی‌رغم آن که اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه ممکن است برای طبقه خاصی از سیاستگذاران واشنگتن از بین رفته باشد چینی‌ها تجمل خیال‌پردازی ژئواستراتژیک را ندارند. آنان مزایایی را که ناشی از تضمین یا قطع عرضه نفت جهان است درک می‌کنند. آنان همچنین می‌دانند اقتصاد‌های بزرگ جهان همزمان با چین به سوزاندن سوخت‌های کربنی برای تولید برق، گرم کردن و خنک کردن خانه‌های شهروندان خود، کارخانه‌های برق، رسیدن به کار و تولید مواد غذایی ادامه خواهند داد. این واقعیت که واشنگتن ممکن است ترجیح دهد برای نفوذ در منطقه رقابت نکند، نه خاورمیانه‌ای‌ها و نه آمریکایی‌ها را از پیامد‌های نبردی که به نظر می‌رسد چین مصمم به پیروزی در آن است مصون
نمی‌سازد. نه به آن پونزکاری و نه به این کنشگری ماستی!
کسانی که چند دهه قبل پونز بر سر افراد بد حجاب می‌کردند، حالا از ماست هم برای فضا‌سازی علیه الزام حجاب دریغ نمی‌کنند؛ چرا که دست‌شان از هر نوع کنشگری سالم و سازنده سیاسی خالی است.
وبسایت الف با اشاره به موج‌سواری مبتذل افراطیون مدعی اصلاحات نوشت: یک سطل ماست بر سر دختری آوار می‌شود و موجی از تعابیر و تفاسیر، روح و روان جامعه را زخمی می‌کند. یکی از احتمال تبدیل ماست به اسید! در آینده نزدیک خبر می‌دهد و دیگری (کرباسچی) فتوای استفاده صلح‌‌آمیز نکردن از سطل ماست را صادر و نتیجه‌گیری می‌کند که دنیا اطمینانی از استفاده صلح‌آمیز امکانات‌مان ندارد!
 نکته مهم این است که چنین اظهاراتی از زبان کسانی بیان شده که روزگاری در مقام کارگزار سیاسی در این حوزه بوده‌اند و از هر سمتی که نگاه کنیم، این فاجعه‌ای تمام‌عیار است. زیرا اگر این قبیل افراد درصدد بهره‌برداری از نزاع کنونی و ایجاد شکاف و دوقطبی باشند که واجد کمترین صفات اخلاقی‌اند و اگر از روی جهل این اظهارات را گفته باشند که بدا به حال ما که روزی چنین افرادی برای ما حکم می‌‌رانده‌اند.
آن سیاستمدار و شهردار سابق باید پاسخ دهد که با دستاویز قرار دادن اقدام فردی و خودسرانه یک شخص، چگونه یک دستاورد افتخارآمیز ملی را بازیچه منافع حزبی خود قرار می‌دهد؟
او که از هشتگ حجاب اجباری استفاده می‌کند، مانند همان کسانی است که در دهه 60 در پیشانی دختران پونز فرو می‌کردند؛ همان کسانی که چند صباح بعد از اتمام پروژه پونزکاری، همراهان و هم‌قطاران آقای شهردار سابق شدند! همگی به دنبال سیاسی کردن موضوع بودند و هستند؛ دوستان آقای شهردار با انحرافات سیاسی در دهه‌های گذشته و خود ایشان با غرض‌ورزی‌های سیاسی در مقطع کنونی؛ که اگر این‌گونه رفتار نکنند ایده‌ دیگری برای باقی ‌ماندن در دنیای سیاست ندارند.
او و جریان سیاسی منتسب به آن، عناصری‌ هستند که راه تنفس و حیات‌شان، ایجاد شکاف و دو قطبی و تنش است و در این بستر امکان فعالیت دارند. کلان ‌ایده‌های‌شان رنگ باخته و صرفاً دنبال بهره‌برداری‌ هستند.
می‌خواهند به هر نحو ممکن در صحنه باشند و مهم نیست که با چنین اظهاراتی، بهانه‌ها برای هجمه به کشور و موج جدیدی از اتهام‌زنی‌ها فراهم شود. ما با طیفی مواجهیم که سیاست‌ورزی‌شان حیله‌گرانه و منطبق
بر حساب‌گری‌های سیاسی است و نباید این‌گونه تعبیرات را ناشی از جهالت و بساطت فکرشان دانست.
نام:
ایمیل:
* نظر: