موضوع بودجه نظامی ایران پس از انقلاب، این روزها به یکی از شبهات مطرح مخالفان و دشمنان نظام در مورد کارآمدی سیستم دفاعی کشور تبدیلشده که پاسخگویی به آن بسیاری از حقایق تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب را روشن میکند.
موضوع بودجه
نظامی ایران پس از انقلاب، این روزها به یکی از شبهات مطرح مخالفان و
دشمنان نظام در مورد کارآمدی سیستم دفاعی کشور تبدیلشده که پاسخگویی به آن
بسیاری از حقایق تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب را روشن میکند.
موقعیت
سوقالجیشی ایران در منطقه خلیجفارس سبب شده قدرتهای سلطهگر غربی از
گذشته دور چشم طمع به این سرزمین داشته باشند و تلاش کنند با اعمال سلطه بر
آن، مدیریت خود را بر کل منطقه اعمال کنند. اما بهرغم جنگهای صورت گرفته
در چند سده اخیر هیچگاه نتوانستند بهصورت رسمی آنگونه که در کشورهایی
نظیر هندوستان و افغانستان و برخی دیگر کشورهای منطقه اتفاق افتاد،
کشورمان را به مستعمره خود تبدیل کنند.
در اثر خیانتی که در زمان
پهلویهای اول و دوم اتفاق افتاد، اگرچه ایران بهصورت رسمی مستعمره انگلیس
و امریکا نشد، اما به دلیل نقش آنها در تعیین شاه برای کشور، غارت
سرمایههای ملی ایران و سوءاستفاده از نیروهای مسلح ایران برای حفاظت از
منافع خودشان عملاً رژیم پهلوی را به ژاندارم امریکا در منطقه تبدیل کرده و
از این طریق منافع خود را تأمین میکردند و به همین دلیل بود که در آن
دوران، تقویت قدرت نظامی ایران و خرید تجهیزات برای ارتش ایران نه بر اساس
منافع ملی، بلکه بر اساس منافع امریکا تعریف و هزینه میشد و ایران در
سالهای قبل از انقلاب به دلیل همین سلطه وعدم اختیار رژیم پهلوی در اداره
کشور بهعنوان ایالت پنجاه ویکم امریکا شناخته میشد.
این وابستگی
اگرچه در همه ارکان کشور مشهود بود بهگونهای که شاهان پهلوی حتی اختیار
انتخاب نخستوزیر برای خود را نداشتند، اما سلطه آنها بر حوزه نظامی کشور
بارزتر از دیگر زمینهها بود. تسلط مستشاران امریکایی بر ارتش ایران و
سیاست تحقیرآمیز آنها نسبت به نظامیان ایرانی مبتنی بر قانون کاپیتولاسیون
ابتکار عمل و اختیار را از ارتش ایران سلب کرده و نوعی آپارتاید را در
عرصه نظامی ایران حاکم کرده بود. این وضعیت سبب شده بود که وظیفه ارتش
ایران بهجای تأمین امنیت ایران و حراست از حدودوثغور کشور در آن دوران
مقابله با تهدیداتی باشد که منافع راهبردی امریکا در منطقه و متحدانش را
تهدید میکرد و در آستانه انقلاب نیز این سازمان به ابزاردست همان مستشاران
برای سرکوب حرکت انقلابی مردم ایران تبدیلشده بود و چهبسا اگر وجود برخی
از نیروهای مؤمن و انقلابی و بیگانهستیز در میان کارکنان ارتش نبود،
جنایات رژیم گذشته علیه مردم ایران، بسیار گستردهتر بود.
محمدرضا پهلوی اگرچه با انتخاب
عنوان «بزرگارتشتاران» برای خود بهظاهر فرماندهی کل ارتش را بر عهده
داشت، اما فرماندهی و هدایت نیروهای مسلح ایران در قبل از انقلاب اسلامی
در اختیار مستشاران امریکایی بود. در سال ۱۳۵۶ تعداد این مستشاران بین ۴۰
تا ۵۰ هزار نفر بود که حقوق پرداختی به آنان از حقوق کل نظامیان ایران
بیشتر بود. مستشاران امریکایی نهتنها در عرصههایی نظیر تعمیر و نگهداری و
بهکارگیری تجهیزات نظامی مسئولیت داشتند، بلکه تصمیمها و برنامههای
کلان ارتش و حتی تصمیمهای کلان سیاسی کشور نیز باید با صلاحدید آنها
اتخاذ و به اجرا
درمیآمد.
ساختمان مستشاران امریکایی در ستاد ارتش
ایران که هیچ ایرانی اجازه ورود به آن را نداشت، محل اصلی تصمیمگیریها،
برنامهریزیها، و هدایت ارتش و حتی بهکارگیری نیروهای ارتش ایران بود و
محمدرضا پهلوی نهتنها تسلیم آنها بود بلکه بعضاً از به کارگیری آنها
توسط امریکاییها نیز اطلاعی نداشت. تا جایی که در بخشی از خاطراتش اذعان
میکند که: «بدون اطلاع من هواپیماهای نظامی ایران (هواپیماهای فانتوم)
را امریکاییها بردهاند به ویتنام.» به همین دلیل وظیفه ارتش ایران در آن
دوران مقابله با تهدیداتی بود که منافع راهبردی امریکا در منطقه را تهدید
میکرد، بهطور نمونه میتوان به مأموریت ارتش ایران در قبل از انقلاب در
مقابله با چریکهای مارکسیست ظفار در عمان اشاره کرد که در جریان آن عملیات
که از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۳ طول کشید ارتش ایران بیش از ۷۰۰ کشته و هزاران
مجروح داشت.
این ویژگیها آنگاه اهمیت بیشتری مییابد که بخش اصلی
درآمد نفت ایران بهویژه در دهه پنجاه که درآمد نفتی چند برابر شده بود،
بعد از پرداخت سهم امریکاییها و خاندان پهلوی، هزینه خرید تسلیحاتی نظیر
سیستمهای رادار آواکس و هواپیماهای اف-۱۴ و... شده بود که کارکرد آنها
صرفاً دفاع از منافع امریکا در برابر تهدیدات شوروی سابق بود.
اما با
تحولی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نیروهای مسلح ایران با تشکیل سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی و اصلاح ارتش جمهوری اسلامی ایران در بستر اصول و
ارزشهای انقلاب و اسلام به وقوع پیوست و قابلیت و کارآمدی آن در دوران
دفاع مقدس و پسازآن ایستادگی ایران در برابر گستردهترین و متنوعترین
تهدیدات اثبات گردید و کشور نهتنها در برابر تهدیدات دشمنان به توان
بازدارندگی رسیده است، بلکه اعمال شدیدترین تحریمها در حوزه فروش تجهیزات
نظامی به ایران، برای نیروهای مسلح ما تبدیل به فرصتی شد تا با تولید
تجهیزات دفاعی، متکی بر ظرفیتهای درونی کشور نهتنها در تأمین بسیاری از
اقلام موردنیاز به خودکفایی برسیم، بلکه دشمنان نظام که در طول این سال ها،
با تحریم ایران حتی از واردات سیمخاردار به ایران جلوگیری میکردند،
اکنون تمام تلاش خود را براین معطوف کردهاند که ایران نتواند موشکها و
پهپادهای پیشرفته خود را صادر کند، تجهیزاتی که قابلیت و کارآمدی آن ژنرال
مکنزی فرمانده پیشین سنتکام را وادار به اعتراف کرده بود که امریکا در
برابر موشکها و پهپادهای ایران کاری از دستش
برنمیآید.
مکنزی در
مصاحبه با نیویورکر تصریح میکند کشوری که به این مرحله برسد دارای
تسلیحاتی است که مهار یا شکست دادنش بسیار دشوار است. مکنزی گفت ایران
اکنون توانمندیهای راهبردی عظیمی دارد. آنها در میدان [نبرد]به سرآمدی
رسیدهاند-یعنی مرحلهای که میتوانند [توان دیگران]را از کار بیندازند.
اما
نکته مهمتر در این زمینه بودجه نظامی کنونی ایران است که نسبت به آن
جریانسازیهایی صورت گرفته بهگونهای که برخی از رؤسای جمهور پیشین ایران
نیز بدون در نظر گرفتن قابلیتهای نیروهای مسلح ایران و تأثیر این
هزینههای اندک در تأمین بازدارندگی دفاعی کشور آن را غیر ضرور دانسته
بودند که البته گذر زمان و تأثیر این توانمندیها در دفع تهدیدات محتمل
علیه ایران اشتباه آنها را اثبات کرده بود.
مدعای بالا بودن بودجه
دفاعی ایران در مقایسه آن با دیگران روشن میشود؛ بهطور مثال بودجه دفاعی
ایران در سال ۱۴۰۱ بالغبر ۱۹۸هزار و ۴۲۲ میلیارد تومان در نظر گرفتهشده
که معادل
۶/ ۶میلیارد دلار یعنی ۵/۵ درصد بودجه کل کشور است و این در
حالی است که بودجه نظامی رژیم صهیونیستی با یکهشتادم مساحت ایران و یکنهم
جمعیت ایران در سال ۲۰۲۱ بالغبر ۲۵ میلیارد دلار بوده که حدوداً ۴ برابر
بودجه دفاعی ایران است. عربستان نیز در این مدت ۵۵میلیارد دلار هزینه کرده
که معادل ۸ برابر بودجه دفاعی ایران در سال ۱۴۰۱ است.