نسخه چاپی
مرتضی افقه
اقتصاددان
در ابتدا باید نکتهای را بگویم و آن این است که نمیتوان بودجه سال ۱۴۰۲ را بودجه غیرنفتی یا بودجه مالیاتی دانست چرا که بخش قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی کشور همچنان وابسته به صادرات نفت و درآمدهای نفتی کشور است و بنابراین باید گفت این بخش اگر دچار افت شود در نتیجه مالیاتی هم از سوی مودیان نمیتواند پرداخت شود و بنابراین حتی اگر به ظاهر و به صورت صوری نیز بخواهند نشان بدهند که ۳۰ درصد فقط وابستگی نفتی است و الباقی بودجه بر اساس مالیات و اوراق است، اما باز هم خود مالیات نیز وابسته به درآمدهای نفتی است و بنابراین بودجه نیز غیرمستقیم همچنان به درآمدهای نفتی وابسته است. به همین دلیل نیز، چون درآمد نفتی نیست، این میزان درآمد مالیاتی نیز که در بودجه سال ۱۴۰۲ پیش بینی شده، قابل تحقق نیست چرا که تولید ملی کاهش پیدا کرده و مالیات نیز تابعهای از تولید ملی است. توجه کنید که دولت پیش از این ادعا کرده بود که سفره مردم را به تحریم وصل نخواهد کرد، اما عملا از دو طریق سفره مردم را تنگتر کرده است، اول اینکه حقوق و دستمزدها را متناسب با نرخ تورم افزایش نداده است چرا که در حالی حقوقها را در بودجه سال ۱۴۰۲ تنها ۲۰ درصد افزایش داده است که تورم حدود ۴۵ درصد است و این یعنی عملا سفره مردم تنگتر خواهد شد. مورد دوم همین افزایش مالیات هاست که مستقیم بر روی سفره مردم اثر میگذارد، با توجه به اینکه دولت توان گرفتن مالیات از فعالیتهایی همچون دلالی و شغلهای غیر مولد را ندارد، اما به راحتی میتواند بر فعالیتهای مولد چه در بخش تولید و چه خدمات فشار وارد کند و مالیاتها را افزایش دهد، پس به همین بخشها فشار بیشتر مالیاتی را وارد میکند. در این حالت حتی اگر مالیاتی نیز بگیرد به این معنی است که سفره شهروندان را بیش از پیش کوچکتر خواهد کرد؛ بنابراین بعید میدانم دولت حتی بتواند در تحقق میزان مالیاتی در بودجه ۱۴۰۲ نیز موفق شود چرا که مردم درآمدی ندارند که حتی اگر با فشار بخواهد این مالیاتها را اعمال کند، نتیجه آن میشود فقیرتر شدن مردم. دولت در غیاب درآمدهای نفتی و از دست رفتن فرصتهای مذاکره و توافق و رسیدن به نتیجه برای احیای برجام، فرصت را نیز از دست داده و در نتیجه برخلاف وعدهای که داده بود نتوانسته هیچ جایگزین پایداری برای درآمدهای نفتی پیدا کند و از این طریق متاسفانه فشار به مردم را از طریق فشار مالیات بیشتر میکند. در نتیجه با اعمال این مدل مالیات بندی حتی بر روی دستمزد حداقلی بگیران هم فشار به سفره شهروندان بیشتر شده و باعث میشود در نهایت تعداد شهروندان زیر خط فقر نیز افزایش پیدا کند و در سال آینده اگر همین روند ادامه پیدا کند و مشکل تحریمها حل نشود حتما فقر بیشتر و فشار اقتصادی مضاعف به مردم تحمیل میشود و این روند قطعا تبعات اجتماعی و سیاسی جدی در پی خواهد داشت. بودجه سال ۱۴۰۲ به صورت اسمی انبساطی است و حدود ۴۵ درصد افزایش بودجه وجود دارد، اما باید توجه کنید که دولت فقط هزینههای خود را افزایش داده و در واقع فقط بودجه و هزینههای واحدهای زیرمجموعه دولت افزایش پیدا کرده است، اما مثلا حقوق کارکنان خودش را تنها ۲۰ درصد مشمول آن هم در شرایط تورم ۴۵ درصد افزایش داده است. در واقع هزینه دستگاههای زیرمجموعه خود را تقریبا معادل نرخ تورم بالا برده است، اما حقوق و دستمزد را نصف نرخ تورم افزایش داده است، بنابراین به صورت اسمی، بودجه انبساطی است، اما با توجه به نرخ تورمی که داریم به صورت واقعی خیلی هم انبساطی است، اما در هر حال نبود درآمدهای نفتی، دولت را وادار به حرکت در این مسیر کرده است. بودجه ۱۴۰۲ با این نگاه که احتمالا مساله مذاکرات و احیای برجام حل نشود، نوشته شده است. اما مساله این است که اگر مساله توافق و احیای برجام و فروش نفت ایران حل نشود، احتمالا درآمدهای دیگر نیز محقق نخواهد شد و این یعنی حتی برآوردهای مالیاتی نیز در نهایت فقط روی کاغذ است و به مرحله تحقق نخواهد رسید و بنابراین همچون سال جاری در ماههای آخر سال که در آمد محقق نشده است، دولت به سراغ استقراض بیشتر از بانک مرکزی خواهد رفت و این یعنی تحمیل تورم بیشتر به جامعه. بدون تردید بودجه ۱۴۰۲ با کسری جدی مواجه خواهد شد، چرا که منابع درآمدی غیرمستقیم به درآمدهای نفتی وصل هستند و با بیشتر شدن تعداد افرادی که یا بیکار شده اند و یا درآمدهای آنان کاهش خواهد یافت امکان تحقق این میزان مالیات و با این افزایشی که در نظر دولت است، وجود ندارد.