هر کسی که کار اجرایی انجام دهد قطعا انتقاداتی بر آن وارد است، ولی باید برای معنای انتقاد در مقایسه با اغتشاش و براندازی حد و مرزی قائل شویم. مسئولان باید انتقادپذیر باشند و حرف منطقی مردم را گوش بدهند و بشنوند، چراکه مردم می خواهند بدانند عملکرد بنده به عنوان نماینده یا هر کس دیگری که در مقام اجرایی قرار گرفته چگونه است.
الله وردی دهقانی
هر کسی که کار اجرایی انجام دهد قطعا انتقاداتی بر آن وارد است، ولی باید
برای معنای انتقاد در مقایسه با اغتشاش و براندازی حد و مرزی قائل شویم. مسئولان باید انتقادپذیر باشند و حرف منطقی مردم را گوش بدهند و بشنوند،
چراکه مردم می خواهند بدانند عملکرد بنده به عنوان نماینده یا هر کس دیگری
که در مقام اجرایی قرار گرفته چگونه است.
بههرحال همه عملکردهای شخصی و
بخشی مسئولان به حساب عملکرد کل نظام نوشته می شود، لذا انتقاد همیشه وجود
داشته و بنابراین انتقادپذیری هم باید از طرف خود مسئولین وجود داشته
باشد. اما جامعه و مسئولین ما مثل کشورهای پیشرفته عمل نمی کنند و خیلی
با آنها فاصله داریم. بر فرض در جامعه ای زیرمجموعه وزیری کار خلافی انجام
می دهد یا به اصطلاح کم کاری می کند و اتفاقی می افتد؛ مثلا قطاری واژگون
می شود، هواپیمایی سقوط می کند یا در یک حادثه یا بلای طبیعی عملکرد مناسبی
نداشته است، حال خود این مسئول از مردم عذرخواهی می کند و می گوید من توان
مدیریت نداشتم و اشتباه کردم و نتوانستم و خیلی راحت استعفا می دهد تا
افراد دیگری که بهتر از او کار می کنند جای او را بگیرند. در اینجا دیگر به
مدیریت و تصدی امورات مردم به عنوان منبع قدرت یا ثروت نگاه نمی شود و به
عنوان خدمات به آن نگاه می کنند و تلاش می کنند که کار خوب و بهتری را برای
جامعه شان انجام دهند.اگر ما نیز این روحیه را در
مسئولان اجرایی و نظارتی خودمان داشته باشیم قطعا به سمتی خواهیم رفت که
میتوان گفت انتقادپذیر هستیم. یعنی ما صدای مردم و انتقادها را می شنویم و
خودمان را قضاوت می کنیم که آیا مواردی را که نسبت به عملکردمان مطرح می
کنند را خودمان هم قبول داریم یا نه.