ناآرامیهای اخیر به تمامی از جنس ناآرامیهای مقطعی گذشته نیست اما ریشه در فرایندی دارد که پیشاپیش درباره بروز آن به هر بهانه، از سوی آگاهان هشدار داده شده بود. مشکل کجاست؟ و چرا به نقطه جوش کنونی رسید؟
ناآرامیهای اخیر به تمامی
از جنس ناآرامیهای مقطعی گذشته نیست اما ریشه در فرایندی دارد که پیشاپیش
درباره بروز آن به هر بهانه، از سوی آگاهان هشدار داده شده بود. مشکل
کجاست؟ و چرا به نقطه جوش کنونی رسید؟ نبود ارتباط منطقی و فقدان مهارت
در ایجاد ارتباط با نسل جوان پرسشگر یکی از اصلیترین دلایل وضعی است که
اکنون با آن روبروییم. مهارت در ایجاد ارتباط ، جنبهای مهم و کلیدی از
ادبیات حل اختلاف میان دیدگاهها و رویکردهایی است که گاه اختلافبرانگیز و
گاه متعارض به نظر میآیند. مشکل از آنجا ناشی میشود که طرفهای گفتوگو
یا نمیخواهند و یا نمیدانند که صورت مسئله ورای آن توجیهاتی است که به
طور معمول در چرایی بروز ناآرامیها بیان میشود. روانشناسی گفتوگو و
مهارت داشتن در ایجاد ارتباط به سه وجه مهم توجه دارد: نخست؛ درک و شناخت
واقعی و منصفانه از موارد مورد اختلاف. دوم؛ هدایت و مدیریت اوضاع در خدمت
به کاهش تنش و سوم؛ پیشبینی آنچه در صورت ایجاد توافق و یا تعمیق اختلاف و
تنشها، زمان آبستن آن خواهد بود. از این رو نمیتوان در چنین بزنگاههایی
تصور عبور از خیابان یکطرفه را داشت. اگر این مسیر چاره ساز بود، نمی
بایست اوضاعی شبیه این را هر از گاه شاهد بود. مشکل این است که بخش
موثری از متولیان امور به هر دلیل خواسته و یا ناخواسته مهارتی در شروع
گفتوگو و ایجاد ارتباط با معترضان از خود بروز ندادهاند. همین امر گاه
سبب تشدید تنشها در مقاطع مختلف و به ویژه اکنون شده است. علاوه براین،
تریبونهای رسمی در اختیار برخی کسان قرار گرفته که به جای ارائه ایده
قدرتمند و صلح آمیز، تنها به تخریب و تلاش برای از دور خارج کردن ایدههای
مخالف و منتقد عمل میکنند. آنان تنها با ادبیات سخیف و تحریکآمیز، مهارت
خود را در زبان بازی و طفره روی از پرداختن به صورت مسئله و چارهجویی
برای برون رفت از اوضاع نمایش میدهند. این روش ناکارآمدی خود را در همه
ناآرامیهای گذشته نشان داده و ادامه آن نیز نتایجی چون گذشته خواهد داشت.