در اوضاع و احوال کنونی کشور شاید تصور شود مگر با این شرایط اقتصادی چه ضرورتی به وجود احزاب سیاسی است و چه معنایی دارد از وجود احزاب صحبت شود، اما فراموش نکنیم معروفترین ملاک برای طبقه بندی احزاب سیاسی، ملاک ایدئولوژی است که بر اساس آن احزاب به دو طیف راست افراطی و چپ افراطی دستهبندی میشوند
در اوضاع و احوال کنونی
کشور شاید تصور شود مگر با این شرایط اقتصادی چه ضرورتی به وجود احزاب
سیاسی است و چه معنایی دارد از وجود احزاب صحبت شود، اما فراموش نکنیم
معروفترین ملاک برای طبقه بندی احزاب سیاسی، ملاک ایدئولوژی است که بر
اساس آن احزاب به دو طیف راست افراطی و چپ افراطی دستهبندی میشوند،
مفاهیم چپ و راست به دو موضوع اساسی اشاره دارد: یکی حفظ یا تغییر روابط
اقتصادی و یا به مفهومی مشخصتر عدم مداخله یا مداخله دولت در زندگی
اقتصادی از حیث حفظ یا تامین عدالت اجتماعی؛ و دوم نوع ساختار قدرت و نظام
سیاسی، یعنی نظام سیاسی دموکراتیک یا اقتدارطلب، بنابراین ملاحظه میشود
اقتصاد و تئوریهای آن برای احزاب سیاسی در اولویتهای نخست است. در
ساختار اجتماعی حزبهای سیاسی بین حکومت و مردم پل میزنند و حلقه واسط
هستند و میکوشند انتخاب کنندگان را آموزش داده و به فعالیت وا دارند.در
ایران به علت فقدان پایگاه حزبی هر کدام از نمایندگان دنبال منافع خود
هستند، برآورده ساختن نیازهای قومی،قبیلهای، محلی و خواستهها و پیگیری
مشکلات و نیازهای اقوام و اشخاص صاحب نفوذ، خصوصا در استانها و
شهرستانها در اولویت برنامهها قرار دارد.به علت فقدان احزاب قوی و
شناسنامهدار، نماینده بعنوان یک فرد توان علمی و تخصص لازم برای تدوین
برنامه عملیاتی در مجلس را ندارد کما اینکه هیچ نمایندهای در جهان واجد
چنین قابلیتی نیست، احزاب سیاسی با بکارگیری منابع مالی، سرمایه فکری، کمک
کارشناسی، یادآوری حافظه تاریخی، سیاستگذاری دقیق علمی و عملی را برای
نمایندگان و پارلمان تامین میکنند و خطوط اصلی ریلگذاری کشور را برای
تدوین طرحها و بررسی لوایح دولتها مشخص میکنند، آموزش نمایندگان از
وظایف اساسی احزاب سیاسی است که پس از مطالعات دقیق کارشناسی به صورت
مطالبات ملی پی ریزی و به نمایندگان ابلاغ میشود. متاسفانه در نبود احزاب
سیاسی مقتدر هیچ برنامه شفافی از صورتهای مالی نامزدها معلوم نیست، گاهی
وقتها آنقدر هزینههای تبلیغاتی با درآمدهای نمایندگی منافات دارد که
تامین آن هزینهها نه تنها به مدت چهار سال امکانپذیر نیست بلکه جبران آن
در دهههای مختلف نیز برای یک نماینده مقدور نمیباشد. در این شرایط خصوصا نمایندگانی که
مجددا در پی کسب کرسی نمایندگی هستند بیشتر مطالبات محلی را باید بر
مطالبات ملی ترجیح دهند و برای تضمین تداوم حضور، نیازمند اعمال نفوذ در
هیئت حاکمه خصوصا قوه مجریه برای بکارگیری نزدیکان خود در سمتهای اداری،
سیاسی، امنیتی، اقتصادی و... حوزه استحفاظی خود میباشند. اکنون نه
تنها در مداخلات حاکمیتی محلی نوعی تداخل قوا پیش آمده حتی نیازهایی مانند
پروژههای عمرانی، ایجاد اشتغال، سفارش جهت دریافت وام و... موضوعاتی است
که سخت نمایندگان را درگیر کرده است.بنابراین لازمه نظام پارلمانی وجود
احزاب کارآمد است تا با اعمال برنامههای مدون و منسجم نیازهای کشور را
رصد و برای حل به پارلمان یاری رسانند.اگر مبنا، توانمندسازی حکومت است
فقط نوشتن چشماندازها و سندهای بالادستی مهم نیست بلکه آن اسناد باید
توسط نهادها و سازمانهایی پیاده و اجرا شوند که یا وجود ندارند یا فاقد
کارایی لازمند .درنتیجه بپذیریم احزاب سیاسی چرخ دنده ماشین مردمسالاری هستند.