نسخه چاپی
در مجموعه رویدادهای امنیتی رخداده در چند سال گذشته در منطقه غرب آسیا بروز نوعی نبرد امنیتی اطلاعاتی میان محور مقاومت از یکسو و محور عبری-غربی از سوی دیگر به چشم میآید. اتخاذ رویکرد تهاجمی در حوزه امنیتی و اطلاعاتی و واردکردن ضربات امنیتی اطلاعاتی نشانه بارزی از این نبرد خاموش و البته، گاه آشکار است. بهنظر میرسد با افزایش قدرت و توسعه حوزه نفوذ محور مقاومت در منطقه، حساسیت صهیونیستها به اقتدار مقاومت بهطور فزایندهای رشد کرده و با انجام اقدامات ایذایی میکوشند مسیر پیشرفت مقاومت را در منطقه، کند و اگر بتوانند محدود کنند. در مقابل، البته مقاومت نیز خباثتهای رژیم صهیونیستی را بیپاسخ نگذاشته و عنداللزوم با اقدامات لازم پاسخ درخور را نشان داده است. هرچند در این سالها در بسیاری از موارد جنایات صهیونیستها بیپاسخ نمانده و حتی در داخل سرزمینهای اشغالی ضربات جدی دریافت کردهاند، اما در فضای جنگ روانی و تبلیغات، گاه اقدامات رژیم صهیونیستی درشتتر دیده شده است. آگاهان به مسائل منطقه به نیکی میدانند که در نبرد امنیتی در منطقه، رژیم صهیونیستی در موضع ضعف قرار داشته، اما به دلایلی موفق شده با اهرمهای رسانهای و اجتماعی خود را برای افراد زودباور و سادهاندیش دست برتر جلوه دهد. از جمله:
۱- صهیونیستها از
سلطه خود بر رسانههای جریان اصلی جهان حداکثر بهره را میبرند. برای مثال با
کنترل رسانهها مانع از انتشار کوچکترین اطلاعاتی خارج از مجرای تحت مدیریت خود
شده و شدیدترین سانسورها را بر اخبار حوادث رخداده در سرزمینهای اشغالی و نیز
سرنوشت اتباع این رژیم در سایر کشورها اعمال میکنند. طبیعی است که بسیاری از
مردم دنیا و بهویژه هموطنان ما از ضربات بزرگ امنیتی که رژیم صهیونیستی از مقاومت
در سالهای اخیر دریافت کرده مطلع نیستند و تنها پس از گذشت چند سال است که برخی
رسانهها اندک دادههایی از چهرههای صهیونیستی که طی سالهای پیش هدف انتقام
مقاومت قرارگرفتهاند به بیرون درز میدهند. در مقابل، رسانههای همسو با منافع صهیونیستها
اقدامات خرابکارانه صهیونیستها را در حذف چهرههای مقاومت، بدون هیچگونه شرم و
محدودیتی پوشش داده و تلاش میکنند قدرت صهیونیستها را در نبرد اطلاعاتی القا
کنند.
۲ - صهیونیستها به
دلیل نفوذی که در مجامع بینالمللی و نهادهای بهاصطلاح حقوق بشری دارند، از افشای
جنایات خود ابایی ندارند، لذا با وقاحت تمام به اقدامات خود افتخار میکنند. در
طول بیش از ۷۰ سالی که از اشغال فلسطین میگذرد، میلیونها نفر آواره و دهها هزار
نفر شهید و مجروح کردند و آب از آب تکان نخورده است. این جسارت صهیونیستها به آنها
کمک میکند حتی با مبالغه، قدرت خود را چند برابر واقعیت وانمود کنند.
۳- جامعه صهیونیستی
جامعهای شبهنظامی و میلیشیایی است. اولین نسل صهیونیستها عضو گروهکهای تروریستی
بودند و نسلهای متمادی نیز اعم از زن و مرد همه باید عضو ارتش شوند و تا چندین
سال، هر سال یک ماه را به نظامیگری بپردازند. چنین جامعهای مردمانی خونخوار و خونریز
در خود پرورش میدهد که نهتنها از شنیدن جنایت عوامل خود در داخل فلسطین و سایر
سرزمینها شرم نمیکنند، بلکه به وجود جنایتکارانی در میان خود مفتخر نیز هستند.
طبیعی است که وجود چنین مردمانی این امکان را برای سران تلآویو فراهم میکند که
در مورد اقدامات تروریستی خود مبالغه کنند و آسوده هستند که اگر هم عملیاتی علیهشان
در داخل فلسطین اشغالی رخ دهد، بهسادگی میتوانند آن را سانسور یا به سود خود
مصادره کنند.
با اینحال، سران
تلآویو نمیتوانند تأثیرات بزرگ ضربات امنیتی مقاومت بر جامعه صهیونیستی را پنهان
کنند. اگر زمانی مشکل صهیونیستها در فلسطین به نوار غزه محدود میشد، اکنون هم
کرانه باختری و داخل سرزمینهای اشغالشده ۱۹۴۸ برای صهیونیستها ناامن است. اکنون
یکی از مهمترین چالشهای سرویسهای امنیتی این رژیم آن است که نمیدانند از کجا
سلاح به دست مجاهدان فلسطینی میرسد و اگر هم بدانند، نمیتوانند جلوی آن را بگیرند.
نفوذ مقاومت در
سرزمینهای اشغالی دیگر محدود به اعراب و مسلمانان نیست، بلکه گزارشهایی وجود
دارد که نشان میدهد افرادی از یهودیان که به دلایل قومی، مذهبی و اجتماعی
شهروندان درجه چندم بهحساب میآیند، به انجام عملیات اطلاعاتی و امنیتی علیه رژیم
میپردازند. اذعان مسئولان رژیم مبنی بر ظن جاسوسی نسبت به یکی از وزرای کابینه صهیونیستها،
تنها کشف یک مورد از صدها نفوذ اطلاعاتی مقاومت در عمق رژیم صهیونیستی است. تفاوت
مقاومت این است که بیش از بازی رسانهای به نقطهزنی امنیتی فکر میکند و میداند
پیام عملیاتش را آنها که باید دریافت میکنند. صهیونیستها خودشان هم میدانند که
خیلی زود، اما بیهیاهو پاسخ مقاومت را دریافت خواهند کرد.