سالهاست که شاهد هنرنمایی اپوزیسیون در پیک شکافهای اجتماعی هستیم. اوج هنر اینان استفاده از مصائب ملت است. هیچ حرف ایجابی و جدی تاکنون نزدهاند و اصلاً و اساساً برای چنین هنری پرورده نشدهاند.
سالهاست که شاهد هنرنمایی
اپوزیسیون در پیک شکافهای اجتماعی هستیم. اوج هنر اینان استفاده از مصائب
ملت است. هیچ حرف ایجابی و جدی تاکنون نزدهاند و اصلاً و اساساً برای
چنین هنری پرورده نشدهاند. گویا این جماعت همه آبروی خود را در گرو بحران
معیشت، بحران هویت، بحران اجاره مسکن، تنشهای آبی در مناطق، مشکلات اقوام و
اقلیتها جستوجو می کنند. عروسی اینان در عزای ملت است. به عبارتی قرمزی
گونه براندازان از زردی گونه مردمِ زجرکشیده میباشد. اینان نه تنها از
مشکلات مردم خوشحالند بلکه نامه می نویسند و هر فشاری می آورند تا ملت
ایران از تحریم خلاص نشوند و زیر این فشارها بشکنند. چراکه پیروزی خود را
در شکست مردم تعریف کرده اند.
اپوزیسیون همواره با هر تنش بزرگ و کوچک
به میدان می دوند و کنتور شمارش معکوس دست میگیرندکه نظام در سرازیری سقوط
قرار گرفته؛ اگر کسی اینان را نشناسد و سوابقشان را نداند باورش می شود که
اینان تا فتح تهران کفش از پای درنمیآورند.
اساساً اینان به جز
ماموریت ایجاد آشوب و براندازی هیچ سخن ایجابی در آستین ندارند. این جماعت
به گواه هرآنچه منتشر کرده اند، فاقد هرگونه منشور برای بهبود وضع موجود
هستند. در واقع اصلاً چنین ماموریتی هم ندارند. تنها توجیهی که به آن تکیه
می کنند فقر و کمبودهای امروز زندگی مردم است. به گمانم حتی دریافت دقیقی
از مشکلات مردم هم ندارند. تنها میدانند که مردم معترضند و این برای موج
سواری اینان کافی است. آدمی میان این همه مصیبت و ناراحتی از مشکلات مردم،
از موج سواری این میانمایگان هم غصه میخورد.